سه دهه پيش وقتي ملت ايران به عنوان تنها كشور اسلامي و بلكه تنها كشور دنيا موفق شد خود را از يوغ سلطه ابرقدرت ها نجات داده و جمهوري اسلامي را بنيان بگذارد، ناخداي كشتي انقلاب فرمود؛ «ما مي خواهيم اين چيزي كه در ايران واقع شد و اين بيداري كه در ايران واقع شد و خودشان از ابرقدرت ها فاصله گرفتند ... و دست آنها را از مخازن خودشان كوتاه كردند اين در همه ملت ها و در همه دولت ها بشود، آرزوي ما اين است. معني صدور انقلاب ما اين است كه همه ملت ها بيدار شوند و همه دولت ها بيدار شوند و خودشان را از اين گرفتاري كه دارند و اين تحت سلطه بودني كه هستند و از اينكه همه مخازن آنها دارد به باد مي رود و خودشان به نحو فقر زندگي مي كنند نجات بدهند.جنبشي كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و ظالمان شروع شده و در حال گسترش است اميد بخش آتيه روشن است و وعده خداوند تعالي را نزديك و نزديك تر مي نمايد.»
اين وعده بزرگ در حالي مطرح شد كه نهال نوپاي انقلاب اسلامي در معرض انواع و اقسام توطئه ها و دشمني هاي آشكار و پنهان بود؛ از جنگي تحميلي گرفته تا طرح هاي كودتا و موج ترور مسئولان و مردم كوچه و بازار، تجاوز نظامي آمريكا و تحريم و تهديد و... طرح وعده بيداري امت اسلامي و نويد آينده اي روشن براي جهان اسلام در آن روزها تنها از ابرمردي همچون امام خميني برمي آمد و تداوم آن از رهبر فرزانه و حكيمي چون امام خامنه اي .
هر چه زمان بيشتر مي گذرد و پرده هاي حجاب از مقابل ديدگان اهل زمين كنارتر مي رود، بر شگفتي دوست و دشمن نيز افزوده تر مي شود كه آن پير زاهد از بالاي بالكن محقر حسينيه جماران چگونه افق هاي دوردست را چنين روشن و واضح مي ديد و در ابراز اين ديده ها نيز ذره اي تزلزل و ترديد به خود راه نمي داد؟ از پيش بيني سرنوشت اردوگاه شرق كه منتهي به زباله دان تاريخ شد تا مكافات صدام و صداميان و عاقبت برخي از ياران انقلاب و ...
او بود كه فرمود؛ « ابرقدرت ها آن لحظه اي كه منافعشان اقتضا كند شما و قديمي ترين وفاداران و دوستان خود را قرباني مي كنند و پيش آنان دوستي و دشمني و نوكري و صداقت ارزش و مفهومي ندارد. آنان منافع خود را ملاك قرار داده اند . »
و مشخصاً درباره فرعون مصر گفت؛ «ملت مصر به خيابان ها بيايند و اين تفاله هاي آمريكا را بيرون بريزند...!
اين رئيس جمهور تحميلي ثاني [حسني مبارك ] كه خيال دارد در مصر مثل آن [انور سادات ] حكومت كند، دربست خودش را در اختيار آمريكا گذاشته است؛ قبل از اينكه به رياست برسد اعلام همبستگي خودش را با اسرائيل و آمريكا كرده است. نديده است كه همان طوري كه سلف طالحش به واسطه خشم ملت به جهنم واصل شد، همين عمل را با او هم خواهند كرد.»
نگاهي به سرنوشت نامبارك بن علي و حسني مبارك و قذافي بيندازيد! آل خليفه و آل سعود هم حال و روز بهتري ندارند و خود نيز نمي دانند آيا فردا نيز بر تخت نشسته اند يا چمدان به دست آواره اند.
امام خميني سنگ بناي بيداري جهاني را بر اساس راهبرد «قيام لله»، نيم قرن پيش در نيمه خرداد سال 1342 عملاً گذاشت و آن كه براي خدا قيام كند از هيچ كس و هيچ چيز هراس ندارد و نمي ترسد؛ نه از رژيم سفاك پهلوي، نه از ارتش تا دندان مسلح بعثي و نه از ناوهاي هواپيمابر آمريكايي.
تنها چنين مردي مي تواند در حالي كه نهال نوپاي خودش در معرض انواع طوفان ها و تهديدهاست، از سترگي و ريشه دواندنش در تمام عالم سخن بگويد.
اينگونه است كه واشنگتن تايمز در بحبوحه انقلاب هاي منطقه مي نويسد: «اتفاقات اخير خاورميانه و شمال آفريقا ادامه همان راهي است كه ايت الله خميني آغاز كرد. اينك به رغم ارزيابي غلط تحليلگران غربي، نفوذ ايران رو به افزايش است و شايد در آينده شاهد پايان حيات اسرائيل باشيم.»
واشنگتن تايمز راست مي گويد. آنها به اندازه كافي تحليل ها و پيش بيني هاي آيت الله خميني را بررسي و موشكافي كرده اند و شايد به خاطر نگاه مادي خود نتوانسته باشند منشأ آن را درك كنند اما ديگر خوب مي دانند كه پيش بيني هاي اين مرد دير يا زود محقق مي شود و يكي از وعده هاي او نابودي رژيم صهيونيستي است.
23 سال از هجرانش مي گذرد و اين براي عاشقانش غم كمي نيست اما حضور و نفوذ روحش در كالبد امام خامنه اي دميده است و در گيتي روز به روز عيان تر مي شود و دلهاي مشتاق را جذب خود مي كند.
اويي كه با تمام عظمتش خاضعانه خود را خدمتگذار مردم مي خواند، پس چه جاي تعجب دارد اگر هر ساله حضور خيل مشتاقانش در سالگرد عروجش بيشتر و بيشتر شود. امسال نيز بي شك اينگونه خواهد بود.