شهيد «حسن باقري» در گزارش خود از واقعه طبس مينويسد: از هواپيماي 330 كه چهار موتوره است، جز تل خاكستر و آلومينيومهاي ذوب شده كه در سطح كوير روان شده بود چيزي باقي نمانده بود. پنج جسد سوخته خلبانان آمريكايي را در لابلاي لاشه هواپيما مشاهده كرديم؛ هليكوپتري هم كه به اين هواپيما برخورد كرده بود متلاشي شده كه مسلماً خلبانانش به درك واصل شدند.
به گزارش خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا»، 5 ارديبهشت 1359، حكايت از يك واقعه است؛ واقعهاي كه شايد كمتر به آن توجه شده يا با كم لطفي آفرينندگان اثر فرهنگي هنري مواجه بوده است؛ اما در زمان شكست مفتضحانه كارتر و وقوع حادثه طبس، جواناني از اين مملكت از جمله شهيد «حسن باقري» در صحنه حاضر شدند تا اين واقعه را در تاريخ پيروزيهاي حق بر باطل ثبت و ماندگار كنند. حالا حسن باقريها كجا هستند كه شكستهاي پيدرپي استكبار در مقابل جهان اسلام را به تحرير و تصوير بكشند؟!!
اين گزارش، همان گزارشي است كه شهيد «حسن باقري» به عنوان نخستين خبرنگار اعزامي جمهوري اسلامي به طبس، اين واقعه را در روز شنبه تاريخ 6 ارديبهشت 1359 مصادف 10 جماديالثاني 1400 در شماره 261 به نگارش درآورده است.
* شهيد «حسن باقري» و «بهرام محمديفرد» نخستين خبرنگاران حاضر در طبس
منطقه فرود هواپيماها و هليكوپترها محلي است در فاصله حدود 270 كيلومتري يزد و 160 كيلومتري طبس و حوزه ژاندارمري بيرجند پاسگاه رباطخان در 40 كيلومتري اين نقطه واقع است.
ديروز صبح در 2 كيلومتري محل فرود هواپيما و اولين گروه سربازان ژاندارمري برخورديم كه محافظت منطقه را برعهده داشتند. در كنار تانكري كه توسط مزدوران كثيف آمريكايي به آتش كشيده شده بود به نگهباني مشغول بودند؛ افسر فرمانده اين گروه به ما گفت كه مزدوران آمريكايي سوار بر يك موتور ترل جلوي اين تانكر، مواد سوختي را گرفتند و حتي به راننده اجازه برگشت هم ندادند و در عوض تانكر او را به گلوله بستند كه در نتيجه تانكر منفجر و به آتش كشيده شد و راننده هم از ناحيه سر آسيب ديده است كه براي مداوا به يزد اعزام گرديده و باقيمانده سوخت تانكر حاكي از شعله و حرارت بيش از حد و اندازه آن ميباشد.
تنها چيز سالمي كه ما از اين تانكر ديديم، نمره جلوي آن بود و ديگر هيچ چيز سالمي ديده نميشد. حادثه به اندازهاي بود كه فنرهاي عقب ماشين و حتي شاسي اصلي ماشين را نيز كج كرده و در اين بين فرمانده حفاظت منطقه كه يك سرگرد نيروي زميني لشگر خراسان بود، براي بازديد به اين محل آمد و وقتي كه فهميد ما خبرنگار هستيم و از تهران آمديم، متذكر شد كه اين منطقه توسط مزدوران آمريكايي مينگذاري شده و رفتن براي تهيه عكس و گزارش خطرناك است اما وقتي با اصرار ما روبرو شد، قبول كرد كه خود نيز همراه ما بيايد و راهنمايي كند. ما نيز متوجه شديم كه اولين گروه خبرنگار و عكاس هستيم كه براي تهيه گزارش از اين جنايت فضاحتبار كارتر به منطقه آمدهايم.
* افشاگري شهيد باقري از اقدامات ضدامنيتي آمريكا در طبس
فاصله محل سوزاندن تانكر تا محل سقوط هواپيما حدود يك و نيم كيلومتر بود؛ از دور فقط 2 هليكوپتر به چشم ميخورد و 2 تا 3 تا پره كه عمودي نيز در زمين فرو رفته بودند. جلوتر كه رفتيم فرمانده حفاظت منطقه توضيح داد كه اين نقطه جزو نقشهاي بوده است كه در زمان رژيم طاغوت قرار بود، فرودگاه شود و چون اين نقشهها توسط همين آمريكاييها طرحريزي شده لذا مختصات اين منطقه را داشتهاند و قبلاً هم از اين محل براي صدور اورانيومهاي استخراج شده از منطقه به آمريكا استفاده ميكردند. بايد متذكر شد كه منطقه فرود هليكوپترها، منطقهاي از كوير به صورت دشت باز و گسترده به وسعت بيش از 10 كيلومتر مربع با ميدان ديد وسيع كه گنجايش فرود هواپيما و هليكوپترهاي زيادي را دارا است.
سرگرد فرمانده نظارت منطقه، ادامه داد كه آمريكاييها حساب همه چيز را كرده بودند. اما از آنجا كه پشتيبان ملت، خداوند متعال است، سطح كوير شني بوده و تمام نقشههاي آنها را برهم ريخت.
نيروي دريايي آمريكا در منطقه بود كه هنوز منفجر يا منهدم نشده بود و فقط بعضي از چرخهايش در شن فرو رفته بود. دكه اين دو هليكوپتر يكي در سمت راست جاده و ديگري در سمت چپ قرار داشت. هليكوپتر ديگري در سمت چپ جاده سوخته و متلاشي شده بود و علاوه بر اين هليكوپترهاي سالم يك هليكوپتر هم با هواپيما 330 آمريكايي تصادف كرده بود و هر دو آتش گرفته بودند و خود اين حادثه باعث عقيم ماندن تلاشهاي كارتر ديوانه شده بود. البته راجع به علت تصادف هواپيماي 330 و هليكوپتر، احوال گوناگوني نقل ميشود.
از هواپيماي 330 كه چهار موتوره است، جز تل خاكستر، آلومينيومهاي ذوب شده كه در سطح كوير روان شده بود چيزي باقي نمانده بود. پنج جسد سوخته خلبانان آمريكايي را در لابلاي لاشه هواپيما مشاهده كرديم كه عبارت بودند از خلبان و خدمه هواپيماي 330. هليكوپتري هم كه به اين هواپيما برخورد كرده بود متلاشي شده بود كه مسلماً خلبانانش به درك واصل شدند.
* آمريكاييها حتي وقت نكردند فشنگها را بردارند
نكته قابل توجه اينكه جعبه سياه هواپيماي 330 كه حافظه مختصات پرواز جهت و مسير پرواز بوده در محل بين سوختههاي لاشه هواپيما موجود بود و از اين جعبه ميتوان كاملاً مطمئن شد كه اين مزدوران از كدام يك از پايگاههاي كشورهاي مزدور آمريكا در منطقه پرواز كرده است.
مقدار زيادي پوكههاي شليك شده 16 ـ 88 را مشاهده كرديم و فانوسقههاي زيادي روي زمين پخش بود كه در هر كدام از اينها فانوسقهها، بمب و دو جافشنگي 16ـ m كه در هر كدام سه خشاب 20 تيري 16ـ m وجود داشته است و آمريكائيها حتي وقت نكرده بودند كه اين فشنگها را همراه خود ببرند و در محل رها كرده و فرار كردند.
گفته ميشد كه كنار هر وسيله مقداري مواد منفجره گذاشتند و ما دوربين اسلحههاي زاويه سنج سنگين را ديدم كه كنار آنها جعبه مواد منفجره آماده انفجار قرار داشت و اين بسيار خطرناك بود.