زماني كه بنيصدر شهيد صياد شيرازي را از ارتش كنار گذاشته بود جلسهاي در دزفول داشت و آقايان رشيد و صفوي هم در جلسه بودند، بعد كه جلسه تمام شد بنيصدر به رشيد و صفوي گفته بود شما بمانيد و با آنها مفصل عليه شهيد صياد صحبت كرده و گفته بود من نميدانم محسن رضايي به چه دليل از او اينقدر حمايت ميكند...
سرویس دفاع مقدس ـ آنان که روزهای سخت جنگ تحمیلی و ماه های حضور دشمن متجاوز در ایران اسلامی را به یاد دارند نمی توانند خاطره رشادت ها و حماسه های شخصیت برجسته نظامی چون شهید بزرگوار صیاد شیرازی را فراموش کنند.
به گزارش «تابناک»، امیر ارتش اسلام علی صیاد شیرازی، کسی بود که با وجود طی کردن سلسله مراتب نظامی در ارتش، همواره در قامت یک بسیجی بی ادعا، یار و یاور رزمندگان اسلام بود و توانست جلوه هایی شکوهمند از وحدت و اخوت میان برادران ارتشی و سپاهی را به ظهور برساند.
از خلق و خوی کم نظیر، منش متواضعانه و خلوص بی منتهای او چه در سال های حماسه و دفاع و چه در سال های پس از آن، سخن بسیار است، همان گوهر کمیابی که در نهایت وی را به دست شقی ترین افراد روی زمین ـ منافقین کوردل ـ به دیدار محبوب و معبودش روانه کرد.
به مناسبت 21 فروردین ماه، روزی که این امیر دلاور عرصه جهاد اکبر و جهاد اصغر در خون خود غلتید و به آرزوی دیرینه اش رسید، قطعه هایی از زندگی او به روایت همرزمش را تقدیم حضور می کنیم، به این امید که در روز حساب دستیگر ما باشد.
محسن رضایی اینگونه برادرش علی صیاد شیرازی را توصیف می کند:
دیانت، شجاعت و تخصص
بنده و برادرم شهید صیاد شیرازی سالها در یک سنگر و در حساس ترین دوران تاریخ ایران یعنی دفاع مقدس در کنار یکدیگر حضور داشتیم. شهید صیاد از دیانت و شجاعت و تخصص بالایی برخوردار بود که تاریخ کشورمان هیچ وقت دلاورمردی های این شهید بزرگوار را فراموش نخواهد کرد.
پایداری بر مواضع ارزشی
پایداری و استقامت شهید بر مواضع ارزشی در بین نیروهای ارتشی یکی از ویژگیهای بارز شهید صیاد شیرازی بود، البته بسیاری از ارتشیهای ما بودند که با وجود اینکه پیش از انقلاب وارد ارتش شده بودند، اما وفاداری خود را به اسلام و انقلاب به اثبات رسانده بودند.
انسانی برجسته
شهید صیاد شیرازی علاوه بر تدین فردی، متخصص نیز بود بالاخص در توپخانه و تا آخرین روزهای جنگ پایداری خود را نشان داد. فرد شجاعی بود و در بسیاری از عملیات و در میان انبوه آتش و بمباران خم به ابرو نمیآورد. این مجموعه رفتارها باعث شده بود تا ایشان یک انسان برجسته شود.
توان مدیریتی
به محض اینکه فرماندهی در نیروی زمینی ارتش به وی واگذار شد او توانست از توانمندی ارتش در جنگ به طور کامل بهره بگیرد و از سویی تعامل بسیار خوبی برای وحدت و همدلی در بین نیروهای سپاه و بسیج داشته باشد.
هماهنگی با سپاه
وقتی که ایشان وارد فرماندهی نیروی زمینی ارتش شدند با سپاه کاملا هماهنگ بودند؛ بهخصوص تا عملیات رمضان. اصلا مثل یک سپاهی و بسیجی رفتار میکردند. رابطه عاطفی خوبی با بچههای سپاه داشتند. وقتی که فرمانده نیروی زمینی شدند اختلافاتی که بین ارتش و سپاه بود کنار رفت. وقتی ایشان فرمانده نیروی زمینی شد ما قرارگاه مشترک ارتش و سپاه را راه انداختیم و همه جا ارتش و سپاه باهم کار میکردند و مثل قبل دوتا نیروی مجزا نبودند. وقتی ایشان فرمانده شد ارتش و سپاه یک قرارگاه مشترک داشتند. من و ایشان در قرارگاه مرکزی مینشستیم و تصمیمگیری میکردیم. دوتا قرارگاه کربلا و نجف بود. کربلا در جنوب و نجف در شمال غرب. قرارگاه دیگر حمزه در ارومیه مبارزه با ضدانقلاب را انجام میداد. تا کوچکترین اختلافی هم پیش میآمد این سیستم مینشست و حل و فصلش میکرد.
گاهی اختلافات کارشناسی خیلی جدی بین لشکرها و تیپها بهوجود میآمد ولی ایشان آمد و کمک کرد تا اینها حل و فصل بشود. در واقع میشود گفت اگر ایشان نبود این پیروزیها حاصل نمیشد. در پیروزی بیتالمقدس و فتحالمبین و طریقالقدس نقش صیاد نقش اصلی بود.
روزی بنده و برادر عزیزم شهید صیاد شیرازی برای ملاقات با امام خمینی به نزد ایشان رفته بودیم، امام دست ما دو نفر را گرفت و در دست هم قرار داد و برای ما دو نفر دعا کردند که این حرکت امام در میزان هماهنگیهای ارتش و سپاه بسیار موثر بود.
جنس اختلافات سپاه و ارتش
اختلافات در جنگ دو نوع اختلاف بود اختلافات سیاسی و تخصصی. آن چیزی که بین سپاه و ارتش بود عمدتا اختلافات فنی، تخصصی و کارشناسی بود. مثلا در عملیات بیت المقدس من و برادر صیاد در مرحله سوم یک نظر داشتیم ستاد ایشان (صیاد شیرازی) و بعضی از فرمانده لشکر های سپاه نظر دیگری داشتند حتی بحث های تندی بین ما با فرماندهان و عناصر ستادی منجر شد. ما دو نفر یک نظر داشتیم آنها نظر دیگری داشتند، یکی دو نفر قهر کردند و از جلسه ما رفتند بیرون اما این اختلافات سیاسی نبود. بنابراین این اختلافات بین ارتش و سپاه از جنس تخصصی، فنی و کارشناسی بود. ولی اختلافات دیگری بود که معمولا جنبه های سیاسی به خود می گرفت که بین ما و ارتش نبود. البته برخی از دولتمردان کشور بدلیل ناپختگی دخالت هایی می کردند که این اختلافات را، تشدید می کردند و مدیریت و فرماندهی را در جنگ با مشکل مواجه می کرد.
اختلاف شدید با بنی صدر
زماني كه بنيصدر شهيد صياد شيرازي را از ارتش كنار گذاشته بود جلسهاي در دزفول داشت و آقايان رشيد و صفوي هم در جلسه بودند، بعد كه جلسه تمام شد بنيصدر به رشيد و صفوي گفته بود شما بمانيد و با آنها مفصل عليه شهيد صياد صحبت كرده و گفته بود من نميدانم محسن رضايي به چه دليل از او اينقدر حمايت ميكند.
آقايان هم آمدند اين موضوع را به من گفتند و من هم گفتم شما به پيش بنيصدر برويد و بگوييد دليلش اين است كه يا شما آگاهانه و از روي بغض اين كار را ميكنيد يا متوجه نيستيد آن افرادي كه پيش شما ظاهرسازي ميكنند نميتوانند ارتش را اداره كنند و افرادي مثل صياد ميتوانند اين كار را انجام دهند.
جنگ به صورت فرماندهي مشترك بين سپاه و ارتش مديريت ميشد و به جاي فرمانده واحد، فرماندهي واحد بود و همه عملياتها با دو امضاء انجام ميشد كه تا عمليات فاو اين طور بود و از آن به بعد فرماندهي تغيير كرد و ديگر مشترك نبود.
ولایت پذیری
ايشان تا آخرين لحظه چه زمان امام(ره) و چه زمان مقام معظم رهبري، روي اصل ولايت و ولايت فقيه هم تاكيد داشتند و هم عمل ميكردند و يك ولايتي آزاده بود و اگر انتقادي هم داشت به صورت صحيح و درست مطرح ميكرد و در عمل و رفتار با آزادگي كامل به ولايت فقيه معتقد بود.
عامل وحدت و همدلی بین سپاه و ارتش
شهید صیاد شیرازی عامل وحدت و همدلی بین نیروهای سپاه و ارتش بود و توانست ظرفیت کامل ارتش را در جنگ علیه بعثی ها به کار گیرد.
بنده و شهید صیاد شیرازی وقتی نظرات همه فرماندهان ارتش و سپاه را در اتاق جنگ می شنیدیم در اتاقی به صورت جداگانه پس از بحثی چند ساعته تصمیم می گرفتیم و آن را ابلاغ می نمودیم که یکی از این تصمیم گیری ها برای آزادسازی خرمشهر صورت گرفت.
ما در آن زمان گیر کرده بودیم و هر چه برای رهاسازی خرمشهر از چنگال دشمن حمله می کردیم دشمن مقاومت می کرد. در این زمان بنده و صیاد شیرازی به تصمیمی مشترک رسیدیم و آن را ابلاغ نمودیم که هم برادران ارتش و هم برادران سپاه از این تصمیم سومی که گرفته شده بود ناراحت بودند اما پس از آنکه با این فرماندهان صحبت کردیم آنها قانع شدند.
آشکار شدن چهره واقعی منافقین
منافقين با شهادت صياد شيرازي آسيب بسيار جدي در سطح بينالمللي ديدند و چهره بينالمللي فريبكارانهاي كه براي خود درست كرده بودند بعد از شهادت صياد شيرازي از بين رفت و افكار عمومي جهان عليه آنان برخاستند.