ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 1 مرداد 1403
دوشنبه 1 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 14 دي 1392     |     کد : 146077

سالروز رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) در جلفا

مراسم عزاداری در سالروز رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) در جلفا برگزار شد.



به گزارش روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی آذربایجان شرقی؛ مراسم عزاداری در سالروز رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع)  روز سه شنبه ۱۰ دی ماه بعد از نماز مغرب و عشاء در حسینیه ۱۴ معصوم (ع) هادیشهر برگزار شد.

حجت‌الاسلام قارداش زاده مسئول دفتر امام جمعه محترم شهرستان  در این مراسم به ویژگیهای پیامبر اکرم (ص)  پرداخت.
پیامبر(ص) شب پیش از بیماری شدیدش در حالی که دست علی(ع) را گرفته بود، همراه جماعتی برای طلب آمرزش به قبرستان بقیع رفت و برای اهل قبور درود فرستاد و برای آنان طلب استغفار طولانی کرد. آنگاه به علی(ع) فرمود: «جبرئیل هر سال یک مرتبه قرآن را بر من عرضه می­کرد؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفته است و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.»   پس به علی(ع) گفت: «اگر من از دنیا رفتم، تو مرا غسل بده.»
  
پیامبر(ص) که گویا از حرکات زنندۀ برخی از زوجات و صحابۀ خود و تخلف برخی از یاران ناراحت شده بود، برای پیش­گیری از بدعتها، فرمود: «ای مردم، آتش فتنه شعله ­ور شده و فتنه­ ها مانند پاره­های شب تاریک، رو آورده و شما هیچ دستاویزی علیه من ندارید؛ زیرا من حلال نکردم مگر آنچه قرآن حلال دانسته و حرام نکردم مگر آنچه قرآن حرام داشته است.»  پیامبر(ص) پس از این هشدار به منزل "ام­سلمه" رفت و دو روز در آنجا ماند و گفتند خدایا تو شاهد باش که من حقایق را ابلاغ کردم.
سپس پیامبر(ص) به منزل رفت و جماعتی به حضور طلبید و گفت: «مگر به شما امر نکردم که با جیش "اسامه" بروید؟ چرا نرفتید؟»
  ابوبکر گفت: رفتم؛ ولی دوباره برگشتم تا تجدید عهد کنم. عمر گفت: نرفتم؛ چون نمی­توانستم منتظر باشم تا حال شما را از کاروانیان بپرسم.
  رسول خدا(ص) از تخلف آنان سخت ناراحت شد و با همان حال کسالت به مسجد رفت وخطاب به اعتراض کنندگان فرمود: این چه سخنی است که درباره­ی فرماندهی "اسامه" می­ شنوم شما پیش از این به فرماندهی پدرش هم طعن می­زدید به خدا سوگند او برای فرماندهی لشکر سزاوار بود و فرزندش اسامه نیز برای این کار شایسته است.

وی در پایان به ولایت مداری اشاره کرده و گفت که اگر در کنارو همراه ولایت باشیم به سعادتمندی نزدیک هستیم.


نوشته شده در   شنبه 14 دي 1392  توسط   جلفا جلفا   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode