فرستاده خدا
مادر نذر میکند فرزندش را پس از تولد خادم مسجد کند، این نذر را در زمانی مادر میکند که میپندارد فرزندش پسر خواهد بود. فرزند پا به عرصه وجود میگذارد اما دختر است، مادر اندوهناک میشود و حسرت داشتن پسر را میخورد. نام فرزند را مریم که به معنای خادمه است، میگذارد.
پدر مریم قبل از ولادت فرزند خود از دنیا می رود، مادر دختر را در آغوش می گیرد و به مسجد می آورد و او را به کاهنان مسجد که یکی از آنان حضرت زکریاست، تحویل می دهد.
کاهنان درباره کفالت مریم با هم مشاجره می کنند و در آخر به این رضایت می دهند که در این باره قرعه بیندازند. قرعه انداختند.
زکریا که شوهرخاله مریم است، برنده و عهدهدار سرپرستی مریم می شود تا وقتی مریم به سن بلوغ برسد. در آن اوان، زکریا حجابی بین مریم و کاهنان برقرار کرد و مریم در داخل آن حجاب مشغول عبادت می شود.
در این ایام، روزها را روزه می گیرد و شب ها را به عبادت می پردازد و در میان بنی اسرائیل به مقام ارجمندی می رسد و همگان منزلت او را آرزو می کنند.
مریم صدیقه و به عصمت خدا معصوم و طاهره، برگزیده شده و محدث و مرتبط با فرشتگان و یکی از آیات خدا برای همه عالمیان است.
وقتی به سیزده سالگی و مرحله رشد و بلوغ می رسد و در حجاب محراب قرار می گیرد، خدای بزرگ «روح» را که از فرشتگان است نزد او می فرستد و به شکل بشری تمام عیار در برابر مریم مجسم می شود و به او می گوید که فرستادهای است از نزد معبودش و پروردگار وی را فرستاده تا به اذن او پسری به وی بدهد، پسری بدون پدر و او را بشارت داد به این که بزودی از پسرش معجزات عجیبی ظهور میکند و خداوند او را با روح القدس تائید کرده و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل میآموزد و او را به عنوان رسولی به سوی بنی اسرائیل می فرستد. عیسی در اوان جوانی به رسالت به سوی بنی اسرائیل مبعوث و مأمور می شود تا ایشان را به سوی دین توحید بخواند.
او مردم را به شریعت جدید خود که همان تصدیق شریعت موسی است دعوت میکند، چیزی که هست بعضی از احکام حضرت موسی را نسخ کرد و بارها فرمود: من با حکمت به سوی شما فرستاده شده ام تا آنچه را مورد اختلاف شماست برایتان بیان کنم و نیز فرمود: ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شمایم، در حالی که تورات را که کتاب آسمانی قبل از من بوده تصدیق دارم و در حالی که بشارت میدهم به رسولی که بعد از من میآید و نامش احمد است. بزرگان یهود وقتی می بینند، حضرت عیسی با غوطه ور شدن آنها در عیاشی ها و خوشگذرانی ها مخالفت می ورزد و فساد و تباهی آنها را آشکار می سازد، از این رو بر مخالفت آن حضرت و تکذیب وی، همدست می شوند تا او را در تنگنا قرار دهند.
از وی درخواست می کنند دلیلی بر تائید رسالت خویش بیاورد، خداوند نیز او را با معجزاتی آشکار، مورد حمایت خویش قرار می دهد.
او می گوید من با معجزهای از ناحیه پروردگارتان به سوی شما آمدهام. آن معجزه این است که برای شما از گل چیزی به شکل مرغ میسازم سپس در آن میدمم، به اذن خدا مرغ زنده ای میشود. من کور مادرزاد و بیمار برصی غیر قابل علاج را شفا میدهم و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم و از آنچه میخورید و از آنچه در خانه هایتان ذخیره میکنید به شما خبر میدهم. در این برای شما آیتی است بر این که خدا پروردگار من و شماست و باید او را بپرستید.
عیسی بنی اسرائیل را به توحید خدا و شریعت جدید دعوت می کند تا وقتی که از ایمان آوردنشان مأیوس می شود و وقتی طغیان و عناد مردم را می بیند و استکبار کاهنان و احبار یهود از پذیرفتن دعوتش را مشاهده می کند، از میان عده کمی که به وی ایمان آورده اند چند نفر حواری انتخاب می کند تا او را در راه خدا یاری کنند.
عیسی سی و سه سال زندگانی را در میان یهودیان سپری می کند و آنان تصمیم به قتل او می گیرند ولی پروردگار او را از دست یهود نجات می دهد و به سوی آسمان بالا می برد. اما موضوع مسیح برای یهود مشتبه می شود؛ بعضی تصور می کنند او را کشته اند، بعضی دیگر می پندارند او را به دار آویخته اند، ولی خداوند می فرماید: نه او را کشتند و نه به دار آویختند، بلکه امر بر آنان مشتبه شد.
محمد خامه یار - جام جم