ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 15 ارديبهشت 1403
شنبه 15 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 21 فروردين 1389     |     کد : 7129

تفاوت اسلام و مسيحيت در وحی به متعلَق آن باز می‌گردد

به باور مسيحيت، عيسی(ع) خداست و در قالب بشر ظهور كرده است پس به اين اعتبار، وحی است؛ چون وحی، ظهور خداست، اما اسلام الفاظ و معانی كه بر پيامبر(ص) نازل شده است را وحی تلقی می‌كند...

 به باور مسيحيت، عيسی(ع) خداست و در قالب بشر ظهور كرده است پس به اين اعتبار، وحی است؛ چون وحی، ظهور خداست، اما اسلام الفاظ و معانی كه بر پيامبر(ص) نازل شده است را وحی تلقی می‌كند.
آيت‌الله هادوی تهرانی، عضو هيئت امنای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در ‌گفت‌وگو با سرويس انديشه خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، در مورد وحی از ديدگاه اسلام و مسحيت گفت: اصلا وحی در اصطلاح اسلامی با وحی در اصطلاح مسيحی تفاوت دارد.
وی افزود: همچنين تلقی مسيحيان از خدا با ما مسلمانان متفاوت است. ما معتقديم كه خدا حقيقت مطلق برتر است كه به هيچ وجه ممكن نيست در قالب يك انسان ظهور كند و به زمين بيايد و در كنار آدميان زندگی كند، بلكه خدا حقيقت برتری است كه همه جا هست. در همه چيز داخل است، با همه چيز هست، اگرچه خيلی چيزها با او نيستند؛ يعنی «هو معكم اينما كنتم»، اما نه به اين‌كه «انتم معه دائما»، يك نوع معيتی كه از سوی او هميشه هست، ولی ممكن است كه ما با او نباشيم.
وی در ادامه تأكيد كرد: پس خدايی كه ما می گوييم، خدايی است كه حقيقت هستی را پر كرده، همه جا حاضر است؛ «و لا رطب و لا يابس الا فی كتاب مبين» او حتی لحظه‌ای از چيزی غافل نمی‌شود؛ «لا تأخذه سنة و لا نوم»
مؤلف كتاب «مبانی كلامی اجتهاد» خاطرنشان كرد: اما مسيحيت باور عمومی‌اش اين است كه حضرت عيسی(ع) خود خداست كه در قالب بشری ظهور كرده، پس به اين اعتبار، عيسی(ع)، وحی است؛ چون وحی؛ يعنی ظهور خدا. اما ما هرگز به خود پيامبر(ص) وحی نمی‌گوييم، اصلا وحی؛ يعنی پيامی كه خدا برای پيامبرش می‌فرستد.
هادوی تهرانی تأكيد كرد: از اين رو، ما معتقديم كه الفاظ قرآن بر پيامبر(ص) وحی شده و رسول اكرم (ص) را فرستاده و پيامبر خدا می‌دانيم، در حالی كه آن‌ها معتقدند كه عيسی(ع) پيامبر نيست، بلكه خود خداست كه در قالب بشری ظهور كرده است. آن‌ها می‌گويند حواريون عيسی(ع)، پيامبر هستند و كتاب مقدس مسيحيان ـ كه دو بخش عهد عتيق و عهد جديد دارد و عهد جديد نيز مشتمل بر چند بخش است كه فعلا اناجيل (انجيل ها) مورد نظر ماست ـ گزارش بشری از ظهور خدا در اين دنيا است و اين همان وحی است كه به وسيله انسان‌هايی چون مرقس، يوحنا و متی ـ كه نويسندگان اناجيل اربعه هستند ـ ثبت و ضبط شده است، منتهی اين كتاب مقدس كه برايش قداست قائلند، يك تأليف بشری است.
هادوی تهرانی: خدايی كه ما می گوييم، خدايی است كه حقيقت هستی را پر كرده، همه جا حاضر است؛ «و لا رطب و لا يابس الا فی كتاب مبين» او حتی لحظه‌ای از چيزی غافل نمی‌شود؛ «لا تأخذه سنة و لا نوم»
وی در ادامه سخنانش تأكيد كرد: در ميان پروتستا‌ن‌ها بعضی هرمنوتيكی‌ها؛ مثل شلايرماخر، ديلتای و گادامر، متدين هستند، ولی درباره بعضی هرمنوتيكی‌ها مثل هايدگر اصلا ديندار بودنشان محل بحث است؛ زيرا بعضی معتقدند كه هايدگر ملحد است و برخی هم می‌گويند كه هايدگر آن خدايی را كه دين مسيحيت تصوير و ارائه كرده، منكر است؛ زيرا تصوير مسيحيت از خدا، تصويری مخدوش است؛ لذا هايدگر خدا را قبول دارد؛ چون در تعابيرش حقيقت مطلق را قبول دارد.
مؤلف كتاب «مكتب و نظام اقتصادی اسلام» تأكيد كرد: به هر حال مجموعه مفاهيم و تصاويری كه در فضای فكری مسيحی وجود دارد، با مفاهيم فضای فكری اسلامی متفاوت است؛ از اين رو، وقتی يك مسيحی مثل شلايرماخر می‌خواهد هرمنوتيك را بنيان‌گذاری كند، درصدد پايه‌گذاری روش عمومی تفسير متن برمی‌آيد؛ يعنی او بين متنی كه نويسنده‌ا‌ش يك انسان عادی باشد با كتاب مقدس، تفاوتی قائل نيست؛ زيرا می‌گويد اگرچه كتاب مقدس محتوايش وحی است، ليكن نوشته يك انسان است؛ لذا تفاوتی ميان يك متن وحی با كتابی كه محتوايش غير وحی يا مثلا قصه و داستانی باشد، قائل نيست. در حالی كه ما معتقديم كه قرآن خودش، وحی است، حتی برای ائمه(ع) مرتبه‌ای از علم قائليم كه انسان‌های متعارف واجد آن نيستند و امامان مطالب خود را با بهره‌گيری از آن علم بيان كرده‌اند، و اين از مسائل اعتقادی ماست و آن‌ها اين نكته را به اين شكل قبول ندارند.
وی افزود: البته می‌پذيرند كه به بعضی وحی می‌شد، ولی مقصودشان از وحی، تجلی خداست؛ از اين رو، هر كه را عيسی(ع) بر او تجلی كند، در زمره رسولان می‌دانند و معتقدند كه اين باب تجلی عيسی(ع) بسيار باز است و عيسی(ع) بر هر كه تجلی كند او فرستاده خدا و حامل پيامی برای مردم است. بر اين اساس، حواريون را رسول می دانند، حتی كسی مثل پولس را كه در واقع بنيانگذار الهيات مسيحی و يك يهودی ضد مسيحيت است و مدت‌ها به آزار مسيحيان پرداخته و بعدها ادعا كرد كه عيسی(ع) بر او ظهور كرده و از جانب عيسی(ع) مأمور ترويج مسيحيت شده است، به عنوان مهم‌ترين رسول مسيحی می‌شناسند.
اين مدرس حوزه علميه قم خاطرنشان كرد: بنابراين، آنچه را آن‌ها وحی می‌دانند ظهور و تجلی خداست؛ لذا خود عيسی(ع) را هم به يك معنا وحی می‌دانند، در حالی كه ما می‌گوييم خود پيامبران از اين جهت كه تام و اكمل هستند آيه و نشانه خدا هستند؛ مثلا در قرآن از عيسی(ع) به عنوان كلمه ياد شده، ولی نه به اين معنا كه خود عيسی(ع) وحی است.


نوشته شده در   شنبه 21 فروردين 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode