«فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان// آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست؟» ناصرخسرو
«فرزند بیادب مثل انگشت ششمه، اگر ببری درد داره، اگر هم نبری زشته.»
«فرزند عزیز نور دیده// از دبه کسی ضرر ندیده»
«فرزند کسی نمیکند فرزندی// گر طوق طلا به گردنش بربندی»
«فرزند عزیز دردونه، یا دنگه یا دیونه.»
«فرشش زمینه، لحافش آسمون.»
«فرش، فرش قالی، ظرف، ظرف مس، دین، دین محمد.»
«فضول را به جهنم بردند گفت: هیزمش تره.»
«فقیر، در جهنم نشستهاست.»
«فکر نان کن که خربزه آبه.»
«فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه.»
«فلک فلک، بهمه دادی منقل، به ما ندادی یک کلک.»
«فواره چون بلند شود سرنگون شود.»
«فیل خوابی میبیند و فیلبان خوابی.»
«فیلش یاد هندوستان کرده.»
«فیل و فنجان.»