بر حاشيهي برگ شقايق بنويسيد گل تاب فشار در و ديوار ندارد
به روايتي سيزدهم جماديالاولي سالگشت شهادت حضرت فاطمهي زهرا (س) است. عالمان ديني، محققان و دوستداران اهل بيت (ع) تا به حال در وصف شخصيت عظيم اين بانوي بزرگ، بسيار گفتهاند و نوشتهاند اما هرچه بيشتر بگويند و بنويسند حق آن بانوي دو عالم ادا نميشود. عظمت اين بانوي بلند مرتبه آنقدر در فرهنگ شيعه بالاست كه دو دهه را براي تعظيم، بزرگداشت و سوگواري در رحلتش اختصاص دادهاند. اما در بيشتر مجالس فقط به سوگواري براي آن حضرت ميپردازند و از شخصيت علمي و نفوذ تاريخي اين بانوي جليلالقدر هيچ نميگويند يا كم ميگويند. فراموش نكنيم يكي از مهمترين كاركردهاي مجالس عزاداري انتقال مفاهيم بلند فكري ائمهي هدي (ع) است. صاحب ناچيز اين قلم با تقديم اين سطور به سهم خود سعي در تبيين مقام و منزلت علمي حضرت فاطمه سلامالله عليها دارد.
معرفي:
اسم آن حضرت، فاطمه است و براي آن بزرگوار هشت لقب ذكر كردهاند: صديقه، راضيه، مرضيه، زهرا، بتول، عذرا، مباركه و طاهره. در بعضي روايات، زكيّه و محدّثه از القاب ايشان و كنيهي او «ام ابيها» ذكر شده است.
عمر آن بزرگوار تقريباً هجده سال بوده است. در روز جمعه بيستم جمادي الثاني سال پنجم بعثت به دنيا آمد و سال يازدهم از هجرت، سوم جماديالثاني به دست گردانندگان سقيفهي بني ساعده شهيد شد.
گوشهاي از شخصيت حضرت زهرا (س):
شخصيت اسلامي از دو راه يافت ميشود:
1. نسبي
2. حسبي و فضايل نفساني.
شخصيت نسبي كه اسلام آن را پذيرفته است تحت تأثير عوامل مختلفي است. قانون وراثت، تغذيه از راه مشروع، تأثير محيط، تأثير همسر و دوست، اولاد صالح و غيره در تشكيل چنين شخصيّتي نقش دارند. حضرت زهرا سلام الله عليها از نظر قانون وراثت، پدري چون حضرت محمد (ص) دارد كه به تعبير سعدي همهي مراتب انسانيت را با كمالاتش پيموده است. همهي تاريكيها به جمالش روشن شده است و همهي صفات او در انتهاي خوبي است:
بلغ العلي بكماله كشف الدّجي بجماله
حسنت جميع خصاله صلّوا عليه و آله
مادري چون خديجه دارد كه بايد گفت اسلام مرهون آن بزرگوار است. مادري كه سه سال مسلمانان محصور در شعب ابيطالب را اداره كرد و همهي اموال خود را در اين راه هزينه كرد. مادري كه چندين سال در مكه با آن مصيبتهاي طاقتفرسا ساخت و دوشادوش رسول اكرم (ص)، اسلام را ياري فرمود و در اين راه مشقتهاي فراوان ديد.(1)
اما از نظر قانون تأثير غذا؛ مورخين نوشتهاند وقتي ارادهي حق تعالي به خلقت زهرا سلام الله عليها تعلق گرفت پيامبر گرامي مأمور شد چهل شبانهروز دركوه حرا به رياضت ديني بپردازد. حضرت خديجه در خانهي خود از مردم گوشه گرفته و به عبادت مشغول بود و پيامبر گرامي در كوه حرا. پس از آن مدّت فرمان آمد كه پيامبر به خانه باز گردد. از عالم ملكوت براي آنان غذا آوردند. سپس نور زهرا به حضرت خديجه منتقل شد.
از نظر تأثير محيط، زهرا علاوه بر آنكه در دامن زن فداكار، با گذشت و با استقامت و در دامن پدري چون پيامبر گرامي (ص) پرورش يافت. محيط زندگي او محيط پر تلاطمي بود. مكه با آن مصيبتها و حوادث ناگوار، محيط پرورش او بود. در شعب ابيطالب با آن حوادث دلخراش، زندگي كرد . حضرت اميرالمؤمنين (ع) در نهجالبلاغه آنجا را براي معاويه چنين توصيف ميكند: »شما ما را سه سال در ميان آفتاب زنداني كرديد بهطوريكه بچههاي ما از گرسنگي و تشنگي مردند. بزرگان ما پوست گذاردند، صداي آه و نالهي زنها و بچهها بلند بود...» روشن است كودكي كه در اين چنين محيطي پرورش يابد مخصوصاً اگر راهبري چون پيامبر گرامي (ص) داشته باشد، استقامت ، صبر و سعهي صدر او زياد خواهد بود.(2)
حضرت زهرا سلاماللهعليها از نظر همسر و مصاحب و از نظر اولاد صالح نيز فوقالعاده است. شوهري چون اميرالمؤمنين (ع) دارد كه بيش از سيصد آيه از قرآن مجيد دربارهي او نازل شده است. حضرت زهرا (س) از نظر فرزند، امالائمه و سرّ مستودع است. مادر عصارهي عالم خلقت، حضرت بقيّة الله (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.
شخصيت و منزلت انساني:
از نظر فضايل انساني، چه ميتوان گفت در حق كسي كه پيامبر گرامي (ص) مكرر دربارهاش فرموده است: «انّ الله اصطفيك و طهرك واصطفيك علي نساء العالمين: همانا خداوند تو را برگزيده و پاكيزه و معصوم گردانيده و تو را بر همهي زنها رجحان داده است.»
زهرا را «ام ابيها» گفتهاند و اين كنيه را پيامبر گرامي به ايشان داده است. ام ابيها (مادر پدرش( يعني زهرا مادر پدر خويش است . با استفاده از اين كنيه بايد گفت زهرا علّت غايي جهان هستي است.(3)
نقش و نفوذ حضرت زهرا (عليها السلام) در ميان مسلمانان:
در تاريخ، فرهنگ و تمدّن ايران پس از اسلام، حضرت فاطمه(عليها السلام) يكى از چهرههاى مستمرّ الهامآفرين براى متديّنان راستكيش، فعّالان سياسى حقطلب، مصلحان اجتماعى خيرخواه، معلّمان صبور و حليم، نويسندگان آگاه و اصلاحطلب، اسلامشناسان متعهد و دنياناگرا، روشنفكران زمانشناس و اصولگرا، هنرمندان ديندار و سنّتگرا، شاعران قومدوست و مذهبگرا، خطّاطان با ذوق و معنويتگرا، كارشناسان مسائل جنسيتى، خانواده و تعليم و تربيت، همسران خانوادهدوست، زنان پركار و قناعتپيشه و مادران دلسوز و مهربان بوده است. عرصههاى اين سازندگى و نفوذ را مىتوان در ادبيات (شعر و نثر)، الهيّات، عرفان، اخلاق، تعليم و تربيت، هنر (خطّاطى، طرّاحى، خوشنويسى، كتيبهها و نقاشىها)، در شعارهاى سياسى و انقلابى، در توسّلات و عزلتها و خلوتنشينىهاى ديندارانه مشاهده نمود. فاطمه زهرا (عليها السلام) به طور غيرمستقيم، از طريق فرزندان اسوهاش، حسنين و زينبين(عليهم السلام) نيز در قوام و بقاى حيات شيعى ما مؤثر بوده است. از اينرو، به نظر مىرسد اصل نقش و نفوذ اين بانوى بزرگ در زندگى جمعى ما چندان موردى براى بحث نداشته باشد. او بدون ترديد، يكى از پرجاذبهترين شخصيتهاى معنوى براى گروههاى وسيعى از اقشار جامعه در طول تاريخ مسلمانى ما بوده، بلكه بحث در نوع نقش و نوع جاذبهاى است كه ايشان در قالب مذهب و فرهنگ و تاريخ براى ما دارد.(4)
تأثير و نقش مربّيگرى و احياگرى حضرت فاطمه(عليها السلام):
اصولا زن هويّت تربيتى و نقش مربيگرى براى جامعهي بشرى دارد. در كنار هر پيامبر عظيمالشأن و هر مصلح بزرگ، چهرهي يك زن مربّى وجود دارد كه او را پرورده است. در كنار مصلحان و احياگران بزرگ همچون حضرت ابراهيم، موسى و عيسى و پيامبر(عليهم السلام) و در كنار اميرالمؤمنين و ائمّه اطهار(عليهم السلام) يك بانوى بزرگوار قرار داشته كه واسطهي فيض خدا با بشريت بوده است. حضرت موسى(عليه السلام) در كنار مادر و خواهر ارجمندش پرورده شد و در دورهي ظهور حضرت عيسى(ع)، گويا در ميان مردان (مردى كه شأن پدري حضرت عيسى(عليه السلام) را داشته باشد، وجود نداشت)، ولى زنى كه شايستگى پيامبرپرورى داشته باشد، وجود داشت و از اين رو، حضرت عيسى(عليه السلام) فقط از دامن يك زن ظهور كرد.
اولين انيس و ياور پيامبر(صلى الله عليه وآله) يك زن بود و اين زن اولين كسى بود كه به او ايمان آورد. پس از حضرت خديجه(عليها السلام) در كنار تنهايىهاى پيامبر(صلى الله عليه وآله)، فاطمهي كوچك سر رسيد و براى او مادرى كرد و پيامبر هميشه مىفرمود: «الفاطمة امُّ ابيها.» (5) اگر پيامبر (صلى الله عليه وآله) مىفرمود: فاطمه مادر من است، از اين نظر بود كه حضرت فاطمه(عليها السلام) در سن كم، براى پيامبر (صلى الله عليه وآله) مادرى مىكرد و پس از آن، وجود حضرت زهرا(عليها السلام) در كنار حضرت على (عليه السلام). منشأ برترين احياگرىها در همهي تاريخ و در ميان همهي اقوام و واسطهي دوام نسلها مردها هستند، ولى سلسله ي رهبرى و نسل عصمت مىبايست از طريق زن به پيامبر (صلى الله عليه وآله) متصل شود و حضرت فاطمه(عليها السلام) اين حلقهي اتصال بود. زنان نقش مربّيگرى در تاريخ دارند و تاريخ گواه اين واقعيت است.
امام راحل(رحمه الله) بر اين نكته تأكيد مىفرمودند كه: «زن، رهبرپرور است.» اين تعبير را كسي بيان مينمايد كه در فرهنگ وحى ذوب شده بود. اگر فاطمه(عليها السلام)«كوثر» است، به همين دليل است. مقام تربيتى و علمى او همانند كوثرى جوشان، هنوز هم موج مىزند و همهي پهناى تاريخ را سيراب مىكند. فاطمهي معصومه(عليها السلام)، كه در قم مدفون است و مرقد ايشان قرنهاست منشأ حركت و بركت است، جرقهاى از وجود پربركت حضرت فاطمهي زهرا(عليها السلام) است.
روايتي از حضرت امام صادق (ع) است كه فرمودند «الفاطمةُ ليلةُ القدر». به واقع، بين حضرت فاطمه(عليها السلام) و «ليلة القدر» شباهتهايى وجود دارد; از جملهي آنها، اينكه همانگونه كه تدبير يازده ماه ديگر در ماهى كه ليلة القدر در آن قرار دارد، انجام مىپذيرد، يازده امام معصوم(عليهم السلام) نيز در وجود حضرت فاطمه(عليها السلام) مقدّر مىگردند و مقدر مىشود كه يازده ماه عصمت از دامن او ظهور كنند. (6)
تصويرى از منزلت علمى حضرت فاطمه(عليها السلام):
حضرت زهرا (عليها السلام) درس رسمى و مكتبى به شيوهي متعارف نخواندهاند و در تاريخ نيز در اينباره كه ايشان نزد معلّم و آموزگار خاصى - غير از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)- تحصيل كرده باشد، مطلبى وارد نشده است، ولى در عينحال، ايشان با وجود آنكه راه معمولى و طولانى كثرت تعليم و تعلّم را به طريق عادى طى نكرده، حايز بالاترين منازل و مراتبِ علمى است يكى از نكات مهمى كه دربارهي منزلت علمى حضرت فاطمه(عليها السلام) بايد گفت، مطلبى است كه مى توان از تعبير بلند حضرت سجّاد(عليه السلام) دربارهي حضرت زينب(عليها السلام) استنباط نمود. حضرت سجّاد(عليه السلام) دربارهي حضرت زينب(عليها السلام)مىفرمايد: «أنتِ بِحمد اللّهِ عالمةٌ غير معلَّمة»; (7) شما بحمدالله دانايى هستى كه با تعليم معمولى به علم و دانش دست نيافتهاى.
قطعاً اين تعبير و اين تعريف دربارهي حضرت زهرا(عليها السلام) بيشتر صدق مىكند و ايشان عالمهي غيرمعلَّمه است و علم ايشان خدادادى است. كسى كه در روايات، به عنوان «محدَّثه» معرفى شده و فرشته با او سخن مىگفته و حقايق را براى او بيان مىكرده و ايشان املا مىنموده و حضرت امير(عليه السلام) مىنوشته، قطعاً وجودى است كه به گنجينههاى علم لدنّى راه دارد.
كسى كه وجود مباركش طبق شهادتِ روايات و زيارات، مهبط ملائكهي الهى و محل نزولِ كلام و تكلّم پروردگار بوده، مسلّماً داراى مقامِ بلند «عالمه غيرمعلَّمه» است. حضرت زينب كبرى(عليها السلام) داراى عصمت صغرا و حضرت زهرا(عليها السلام) داراى عصمت كبرا مىباشند و اگر مقاماتِ علوم لدنّى و افاضات نوريه و اشراقيهي علوم الهيّه از لوازم مقام عصمت است مسلّماً و به طريق اولى حضرت فاطمه(عليها السلام) صاحب مقامات علوم غيرتعليمى است. (8)
از خداوند بزرگ و سبحان ميخواهيم توفيق تعزيت حضرت فاطمهي زهرا (س) را در دههي فاطميه و شفاعت آن وجود شريف را در روز محشر نصيب ما فرمايد.
منابع:
1. الفصول المهمه, ص 240.
2. کشف الغمه, ج 3, ص 30.
3. احقاق الحق, ج 6, ص 282, به نقل از مسند فاطمه معصومه, ص 61.
4. محمود تقيزادهداوري، مصاحبه با فصلنامهي اينترنتي بانوان شيعه (dr-taghizadeh.blogfa.com)
5. ر. ك. محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 43، ص 19، روايت 19، باب 2
6. علياكبر رشاد، مصاحبه با فصلنامهي اينترنتي بانوان شيعه (dr-taghizadeh.blogfa.com)
7. ر. ك. محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 45، ص 164، روايت 7، باب 39.
8. احمد بهشتي، مصاحبه با فصلنامهي اينترنتي بانوان شيعه (dr-taghizadeh.blogfa.com
داود ميرزايي مقدم
دكتراي جامعه شناسي