ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 15 ارديبهشت 1403
شنبه 15 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 6 ارديبهشت 1388     |     کد : 2458

جلوه خدادر کتاب مقدس

خداشناسی کتاب مقدس: در عهد عتیق نسبتهایی به خداوند داده شده است که با خدای واقعی ناسازگار است اکنون فقط به بخشهایی از عهد عتیق اشاره میکنیم تا بتوانیم تحریفهایی که در این زمینه وارد عهد عتیق شده را بررسی کنیم

 

خداشناسی کتاب مقدس:

در عهد عتیق نسبتهایی به خداوند داده شده است که با خدای واقعی ناسازگار است اکنون فقط به بخشهایی از عهد عتیق اشاره میکنیم تا بتوانیم تحریفهایی که در این زمینه وارد عهد عتیق شده را بررسی کنیم :

 از بینی خداوند دود و از دهانش آتش متصاعد می شود:

۱- آنگاه زمین متزلزل و مرتعش گردید و اساس های آسمان بلرزیدند و از حدّت خشم او متحرک گردیدند. از بینی وی دود متصاعد شد و از دهان او آتش سوزان در آمد و اخگرها از آن افروخته گردید. و او آسمان ها را خم کرده، نزول فرمود و تاریکی غلیظ زیر پایهایش بود. بر کروبین سوار شده، پرواز نمود، و بر بالهای باد نمایان گردید.

2- او آواز مرا از هیکل خود شنید و استغاثة من به حضورش به گوش وی رسید. زمین متزلزل و مرتعش شده، اساس کوهها بلرزند و متزلزل گردید چونکه خشم او افروخته شد. دُخان از بینی او برآمد و نار از دهانش ملتهب گشت و آتشها از آن افروخته گردید. آسمان را خم کرده، نزول فرمود و زیر پای وی تاریکی غلیظی می بود. بر کروبی سوار شده، پرواز نمود و بر بالهای باد طیران کرد. تاریکی را پردة خود و خیمه ای گرداگرد خویش بساخت.

این توصیف خداست یا... ؟!؟

خدا خشمگین می شود، کشتار می کند و سپس پشیمان می شود:

و خشم خداوند بار دیگر بر اسرائیل افروخته شد. پس داود را بر ایشان برانگیزانیده، گفت: «برو و اسرائیل و یهودا را بشمار.» و پادشاه به سردار لشکر خود یوآب که همراهش بود، گفت: «الآن در تمامی اسباط اسرائیل از دان تا بئر شبع گردش کرده، قوم را بشمار تا عدد قوم را بدانم.» و یوآب به پادشاه گفت: «حال یَهُوَه، خدای تو، عدد قوم را هر چه باشد، صد چندان زیاده کند، و چشمان آقایم، پادشاه، این را ببیند. لیکن چرا آقایم، پادشاه، خواهش این عمل دارد؟» اما کلام پادشاه بر یوآب و سرداران لشکر غالب آمد و یوآب و سرداران لشکر از حضور پادشاه برای شمردن قوم اسرائیل بیرون رفتند. (....)

ـ و یوآب عدد شمرده شده گان قوم را به پادشاه داد: از اسرائیل هشتصد هزار مرد جنگی شمشیر زن و از یهودا پانصد هزار مرد بودند. و داود بعد از آنکه قوم را شمرده بود، در دل خود پشیمان گشت. پس داود به خداوند گفت: «در این کاری که کردم، گناه عظیمی ورزیدم و حال ای خداوند گناه بندة خود را عفو فرما زیرا که بسیار احمقانه رفتار نمودم». و بامدادان چون داود برخاست، کلام خداوند به جاد نبی که رایی داود بود، نازل شده، گفت: «برو داود را بگو خداوند چنین می گوید: سه چیز پیش تو می گذارم پس یکی از آنها را برای خود اختیار کن تا برایت به عمل آورم.» پس جاد نزد داود آمده، او را مخبر ساخت و گفت: «آیا هفت سال قحط در زمینت بر تو عارض شود، یا سه ماه از حضور دشمنان خود فرار نمایی و ایشان تو را تعاقب کنند، یا وبا سه روز در زمین تو واقع شود. پس الان تشخیص نموده، ببین که نزد فرستندة خود چه جواب ببرم.» داود به جاد گفت: «در شدّت تنگی هستم. تمنّا اینکه به دست خداوند بیفتیم زیرا که رحمتهای او عظیم است و به دست انسان نیفتم.»

پس خداوند وبا بر اسرائیل از آن صبح تا وقت معیّن فرستاد و هفتادهزار نفر از قوم، از دان تا بئر شَبَع مُردند. و چون فرشته، دست خود را بر اورشلیم دراز کرد تا آن را هلاک سازد، خداوند از آن بلا پشیمان شد و به فرشته ای که قوم را هلاک می ساخت گفت: «کافی است! حال دست خود را باز دار.» و فرشتة خداوند نزد خرمنگاه اَرُونه یَبُوسی بود. و چون داود، فرشته ای را که قوم را هلاک می ساخت دید، به خداوند عرض کرده، گفت: «اینک من گناه کرده ام و من عصیان ورزیده ام. امّا این گوسفندان چه کرده اند؟ تمنّا اینکه دست تو بر من و بر خاندان پدرم باشد.» و در آن روز جاد نزد داود آمده، گفت: «برو و مذبحی در خرمنگاه اَرُونة یبوسی برای خداوند برپا کن.» (.......)

ـ و داود در آنجا مذبحی برای خداوند بنا نموده، قربانی های سوختنی و ذبایح سلامتی گذرانید. پس خداوند به جهت زمین اجابت فرمود و وبا از اسرائیل رفع شد.

آیا پشیمانی در ذات خدا راه دارد ؟

خدا نمیخواست انسان عاقل شود مار با نیرنگش باعث شد:

ومار از همه حیوانات صحرا که خداوند خدا ساخته بود، هُشیارتر بود. و به زن گفت: «آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همة درختان باغ نخورید؟» زن به مار گفت: «از میوة درختان باغ می خوریم، لکن از میوة درختی که در وسط باغ است، خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس مکنید، مبادا بمیرید.» مار به زن گفت: «هر آینه نخواهید مرد، بلکه خدا می داند در روزی که از آن بخورید، چشمان شما باز شود ومانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود. و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر خوشنما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس از میوه اش گرفته، بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوِ ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند. پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند. و آواز خداوند خدا را شنیدند که در هنگام وزیدن نسیم نهار در باغ می خرامید.

گفت: «که تو را آگاهانید که عریانی؟ آیا از آن درختی که تو را قدغن کردم که از آن نخوری، خوردی؟» آدم گفت: « این زنی که قرین من ساختی، وی از میوة درخت به من داد که خوردم.» پس خداوند خدا به زن گفت: «این چه کار است که کردی؟» زن گفت: «مار مرا اغوا نمود که خوردم.» پس خداوند خدا به مار گفت: «چونکه این کار کردی، از جمیع بهایم و از همه حیوانات صحرا ملعون تر هستی! بر شکمت راه خواهی رفت و تمام ایام عمرت خاک خواهی خورد. و عداوت در میان تو و زن، و در میان ذُرّیَت تو و ذریت وی می گذارم. او سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنه وی را خواهی کوبید.»

خدا دید اگر آدم از درخت حیات هم بخورد، مثل خدا جاودان میشود ؛ لذا او را از باغ عدن بیرون کرد

و خداوند خدا گفت: «همانا انسان مثل یکی از ما شده است، که عارف نیک و بد گردیده. اینک مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز گرفته بخورد، و تا به ابد زنده ماند.» پس خداوند خدا، او را از باغ عدن بیرون کرد تا کار زمینی را که از آن گرفته شده بود، بکند. پس آدم را بیرون کرد و به طرف شرقی باغ عدن، کروبیان را مسکن داد و شمشیر آتشباری را که به هر سو گردش می کرد تا طریق درخت حیات را محافظت کند.

اگر آدم از درخت معرفت نیک و بد نمیخورد ما اکنون چگونه میزیستیم؟

خدا آدرس خانه ها را اشتباه میکند:

خدایی که کتاب مقدس معرفی میکند خدایی است که آدرس خانه ها را اشتباه میکند و لذا به بنی اسراییل میگوید وقتی من برای عذاب فرعونیان آمدم شما بر سر در خانه هایتان خون قرمز بپاشید تا علامتی باشد بین من و شما

و خداوند موسی و هارون را در زمین مصر مخاطب ساخته، گفت:... که در دهم این ماه هر یکی از ایشان بره ای به حسب خانه های پدران خود بگیرند، ... و تمامی انجمن جماعت بنی اسرائیل آن را در عصر ذبح کنند و از خون آن بگیرند، و آن را بر هر دو قایمه، و سر در خانه که در آن، آن را می خورند، بپاشند. ...

«و در آن شب از زمین مصر عبور خواهم کرد، و همه نخست زادگان زمین مصر را از انسان و بهایم خواهم زد، و بر تمامی خدایان مصر داوری خواهم کرد. من یهوه هستم. و آن خون علامتی برای شما خواهد بود بر خانه هایی که در آنها می باشید. و چون خون را ببینم، از شما خواهم گذشت و هنگامی که زمین مصر را می زنم، آن بلا برای هلاک شما بر شما نخواهد آمد. و آن روز، شما را برای یادگاری خواهد بود، و در آن، عیدی برای خداوند نگاه دارید، و آن را به قانون ابدی، نسلاً بعد نسل عید نگاه دارید»...

پس موسی جمیع مشایخ اسرائیل را خوانده، بدیشان گفت: «بروید و بره ای برای خود موافق خاندانهای خویش بگیرید، و فِصَح را ذبح نمایید. و دسته ای از زوفا گرفته، در خونی که در طشت است فرو بَرید، و بر سر در و دو قایمة آن، از خونی که در طشت است بزنید، و کسی از شما در خانة خود تا صبح بیرون نرود. زیرا خداوند عبور خواهد کرد تا مصریان را بزند و چون خون را بر سر در و دو قایمه اش بیند، همانا خداوند از در گذرد و نگذارد که هلاک کننده به خانه های شما در آید تا شما را بزند. و این امر را برای خود و پسران خود به فریضة ابدی نگاه دارید

اگر بنی اسرائیل به در خانه هایشان خون نمیپاشیدند چه میشد؟

خدا از آفرینش انسان پشیمان می شود:

خداوند دید که شرارت انسان در زمین بسیار است، و هر تصور از خیالهای دل وی دائماً محض شرارت است. و خداوند پشیمان شد که انسان را بر زمین ساخته بود، و در دل خود محزون گشت. و خداوند گفت: «انسان را که آفریده ام، از روی زمین محو سازم، انسان و بهایم و حشرات و پرندگان هوا را، چونکه متأسفم شدم از ساختن ایشان».

آیا خدا از کرده خود متاسف میشود ؟

خداوند در این کتاب فرامین عجیبی بهم صادر میکند مثلا به حزقیال نبی میفرماید:

به مدت سیصد و نود روز نان را با نجاست انسان بپز و بخور:

پس گندم و جو و باقلا و عدس و ارزن و جُلبان برای خود گرفته، آنها را در یک ظرف بریز و خوراکی از آنها برای خود بپز و تمامی روزهایی که به پهلوی خود می خوابی، یعنی سیصد و نود روز آن را خواهی خورد. و غذایی که می خوری به وزن خواهد بود یعنی بیست مثال برای هر روز. وقت به وقت آن را خواهی خورد. و آب را به پیمایش یعنی سُدسِ یک هین خواهی نوشید. آن را وقت به وقت خواهی نوشید. و قرصهای نان جو که می خوری، آن ها را بر سرگین انسان در نظر ایشان خواهی پخت. و خداوند فرمود به همین منوال بنی اسرائیل نان نجس در میان امّت هایی که من ایشان را به میان آنها پراکنده می سازم خواهند خورد.»

 

سايت پرسو جو


نوشته شده در   يکشنبه 6 ارديبهشت 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode