وياچسلاو پولوسين سرگييويچ، كشيش سابق كليساى ارتدوكس روسيه و رئيس كميته شوراى عالى در امور آزادى وجدان، چندى پيش گرويدن خود را به اسلام اعلام كرد. گرويدن يك روحانى نامدار ارتدوكس به اسلام، براى خيلىها غيرمنتظره بود. آنها گمان مىبردند كه كشيش سابق يا مبتلا به بيمارى روانى شده است و يا از روى يك حساب ظريفانه سياسى، دستبه چنين كارى زده است. اما او در مصاحبه با «اخبار مسكو»، شخصا درباره انتخاب آزاد جهان بينى و انتخاب معنوى خود سخن مىگويد.
بيوگرافى وياچسلاو پولوسين
پولوسين وياچسلاو سرگييويچ در سال 1956 متولد شد و در سال 1979، دانشكده فلسفه دانشگاه دولتى مسكو و در سال 1984، مدرسه روحانى مسكو را به پايان رساند. در كليساهاى آسياى ميانه به عنوان كشيش خدمت كرد و بعد به حوضه منطقهاى كليساى ارتدوكس روسيه به كالوگا پيوست. در سال 1990، به عنوان نماينده مردمى فدراسيون روسيه از ناحيه كالوگا برگزيده شد و رياست كميته شوراى عالى در امور آزادى وجدان را عهدهدار شد. در زمان كار در شوراى عالى، آكادمى ديپلماتيك وزارت امور خارجه را به اتمام رساند و در موضوع " كليساى ارتدوكس روسيه و دولت در اتحاد شوروى در سالهاى 1991-1971" از تز دكتراى خود دفاع كرد. از سال 1993، كارمند دوما در امور اتحاديههاى اجتماعى و سازمانهاى مذهبى بود. او در تركيب جنبش دموكرات مسيحى و عضو شوراى سازمانهاى مسيحى بود. در سال 1991، از حوضه منطقه كليساى ارتدوكس روسيه از كالوگا اخراج شد و در سال 1995، از انجام وظايف كشيشى كناره گرفت. در مصاحبه با مجله مسلمانان" (شماره 2، 3 ماه مه - ژوئن 1999) به طور رسمى خود را مسلمان ناميد: "من خود را پيرو قرآن مقدس و پيغمبر محمد (ص) مىدانم. به غير از خداى واحد و يگانه - "الله" و محمد (ص) فرستاده او، خداى ديگرى وجود ندارد".
وياچسلاو پولوسين، نويسنده آثار علمى زياد درباره موضوعات تاريخى، علم، دين و فلسفه است. در فوريه سال جارى، از تز ديگر خود در موضوع: "ديالكتيك افسانه و اسطورهشناسى" دفاع كرد. انديشههاى اصلى فلسفى او در كتاب "اسطوره، مذهب، دولت" گرد آمده است.
تا آنجا كه من مطلع هستم، اين دومين مورد در زندگى شماست كه به طور رسمى در رابطه با تغيير جهان بينى خود سخن مىگوييد.
من در دوران كودكى با تمام جان و روحم به خدا ايمان آوردم. بعدا وقتى در دانشگاه مشغول تحصيل بودم، با نشريات ارتدوكس آشنا شدم. سپس به خدمت كليسا درآمدم و در آنجا به آنچه كه در دانشكده فلسفه وجود نداشت، برخوردم. من از بودن در آنجا احساس تاسف نمىكنم; زيرا خيلى چيزها در آنجا آموختم. ارسال مداركم به مدرسه روحانى در سال 1979 و مصاحبه با مجله "مسلمانان" بعد از 20 سال، دو مرحله مهم در زندگى من بوده است.
وياچسلاو پولوسين در مصاحبه با مجله "مسلمانان" چنين گفت:
«چندين سال كار سخت و دشوار، مرا به اين نتيجه رساند كه در قرآن تشبيه سازى خداوند خالق به انسان مخلوق وجود ندارد. به عبارت ديگر،در قرآن نمىتوان به "آنتروپومورفيزم" كه مختص بت پرستان است، برخورد و هيچ اساسى براى تشبيه سازى خداوند به يك رئيس انسانى وجود ندارد. من تصميم گرفتم مقام اجتماعى خود را منطبق با اعتقاداتم بسازم و آشكارا اعلام كنم كه من خود را وابسته به سنتهاى باعظمت مذهبى مىدانم كه پيغمبران و قبل از همه، ابراهيم از آنها پيروى كرده است. به اين دليل، من ديگر خودم را نه يك روحانى و نه عضو هيچ گونه كليساى ارتدوكسى فرض نمىكنم... و آنچه به احتمال انتقام گرفتن مربوط مىشود، بايد بگويم كه همه ما فناپذير هستيم و دير يا زود با اين دنياى فانى وداع خواهيم كرد. پس بهتر استبا دستيابى به واقعيت و نه با بودن در دوگانگى معنوى و تصورات و خيالات دست پرورده انسان، به اين زندگى بدرود بگوييم. در رابطه با مشكلات كارى، از جمله زبان عربى، مجبور خواهيم شد بر كمك برادران جديد خود تكيه كنم. همسر من كاملا با اين انتخاب جهانبينى من موافق است و آن را قبول دارد».
راه روحانى شما چگونه شكل گرفت؟
در محافل كليسايى مسكو، من "خودى" نبودم. شرايط خانوادگى هم بر مراحل گوناگون زندگى من تاثير گذاشتند و مرا مجبور كردند براى خدمت در آسياى ميانه، تقاضاى انتقال كنم. براى مدت نه چندان طولانى در فرونزه خدمت كردم و كمى بيشتر در دوشنبه ساكن بودم. در آنجا بود كه براى نخستين بار، با فرهنگ اسلامى آشنا شدم. طرز تفكر شرقى، روح من را تكان داد. پس از يكسال و نيم، به علتسرپيچى از دستورات رؤساى روحانى يا به عبارت ديگر، دست اندركاران امور مذهبى، اوراق ثبت من لغو شد. سه سال به هيچ جا اعزام نشدم. من در وضعيتبسيار ناهنجارى بسر مىبردم. بالاخره در سال 1988، وقتى روند دگرگون سازى آغاز شد، به من پيشنهاد كردند به محدوده اوبنينسك، به كليساى نيمه ويرانى بروم و در آنجا خدمت كنم. از آنجا، در سال 1990، مرا به عنوان نامزد نمايندگى پارلمان فدراسيون روسيه معرفى كردند.
موضع اسقف اعظم مسكو
اعلاميه كشيش وياچسلاو پولوسين در رابطه با گرويدن وى به مذهب ديگر، براى اسقف اعظم مسكو كاملا غيرمنتظره بود. در بخش روابط خارجى كليساها، اقدام او را با شخصيت و اعتقادات نامتعادلش توضيح دادند و " تغيير نوبتى" جهان بينى او را پيش بينى كردند. در اداره اسقف اعظم مسكو، بيشتر ابراز تمايل كردند كه اين پرونده را ختم شده بدانند و فقط به تصميم رئيس روحانى كشيش وياچسلاو قناعت كنند.
آنها گمان مىبردند كه شما قصد داريد به مذهب پروتستان بگرويد...
تعداد زيادى از پروتستانهاى آمريكايى كه در سال 1991 به روسيه آمدند، به نزد من هم آمدند. آنها پيشنهاد مىكردند كه ديدارمان را با خواندن دعا آغاز كنيم. اما من قاطعانه نسبتبه چنين پيشنهادى مخالفت مىكردم و مىگفتم: "اين جا يك مكان دولتى است و من نگهبان آزادى وجدان هستم و به اين دليل در اينجا هيچ دعايى نبايد خوانده شود. من با پيروان مذهب پروتستان دوستبودم، اما نمىدانم اين تصور كه من قصد داشتم به مذهب پروتستان بگروم، از كجا سرچشمه گرفته است.
موضع واقعى شما در رابطه با تاليف قانون جديد آزادى وجدان سال 1997 براى خيلىها يك معماست. تعدادى شما را نويسنده آن مىنامند و تعداد ديگرى، به ياد مىآورند كه شما مكررا از آن انتقاد مىكرديد.
به عنوان يك كارمند دولتى، نمىتوانم تمام حقايق را درباره اين قانون بازگويم. در نوشتن اين قانون، من به عنوان يكى از 15 عضو گروه كارى، شركت داشتم و بايد بگويم كه تاثير من بر آن، خيلى كم بود. بعدا اين قانون براى تصويب به دوما ارائه شد و كار روى آن آغاز گشت. مىتوانم خودم را هم مؤلف آنچه كه در نتيجه اين كار به دست آمد، بشمارم. اما در اينجا لازم به ذكر است كه شيطانى كردن اين قانون براى محافل و نيروهايى لازم بود كه با استفاده از جريانات منفى در حال وقوع در مناطق، مىخواستند براى خود، نام و پول زيادى كسب كنند. در واقع، قانون بر اصول دولت عرفى پافشارى كرد و موقعيت را حفظ نمود.
آيا محرك شما عدم قبول ارتدوكس دولتى بود تا مذهب ديگرى را جست و جو كنيد؟
با كار در دستگاه دولتى، هرچه بهتر مىديدم كه اين يا آن اقدام كليسايى و يا سياسى، چگونه بر زندگى مردم تاثير مىگذارد. تعدادى سعى مىكنند با دادن چهره الهى به مسيحيت، آن را مانند چيزى كه عدم مسؤوليت قدرتمندان را سلب مىكند، تعبير و تفسير كنند.
موارد مشابهى هم در دنياى اسلام مشاهده شده استخانها، سلطانهاى ترك، دسايس دربارى و غيره.
در قرآن، اصولا قدرت "سلاطين" ممنوع است. در آنجا آمده است كه اگر كسى قدرت را غصب كند و شخص مسلمانى آن را تحمل كند، او هم شريك گناه او محسوب خواهد شد. در امپراتورى عثمانى ركود فرهنگ اسلامى به وقوع پيوست - كيش جنگ طلبى، اجبار و زورگويى و برده فروشى. اسلام در آنجا باز آفريده شد. وحى به خودى خود موضوع ديگرى است.
عكس العمل برادران جديد مسلمان شما نسبتبه تصميمتان چگونه بود؟
مصاحبه من با مجله "مسلمانان"، توجه و علاقه زيادى را موجب شد و ممكن است مجبور شويم چاپ تيراژ ديگرى را به اتمام برسانيم.
عكس العمل رهبرى دوما نسبتبه تصميم شما چگونه است؟
طبيعتا افرادى ناراضى هستند، اما من روبل نيستم كه مورد پسند همه واقع شوم. من معتقدم كه كار من در دوما دچار هيچ گونه تغييرى نخواهد شد. من قصد ندارم از مسيحيت انتقاد كنم. وقتى من پيرو مذهب ارتدوكس بودم، آن وقتشديدا از آن انتقاد مىكردم، اما حالا نه. همان طور كه در قرآن آمده است، اسلام دموكراتيكترين مذهب است; زيرا ظلم و ستم را ممنوع كرده است. خداوند، ارتباط مستقيم با مردم (امت) دارد و در قرآن، از هيچ گونه ميانجى به شكل كشيشها و يا سلاطين ياد نشده است.
دفتر وياچسلاو پولوسين
او در يك دفتر در دوماى كشورى همراه با مراد زرگيشف كار مىكند. مراد زرگيشف قبلا نماينده دوما بود و حالا كارمند اداره كميته دوما در امور اتحاديههاى اجتماعى و سازمانهاى مذهبى است. قرآن روى ميز در معرض ديد قرار دارد و ديوارهاى اتاق با نوشتههايى به زبان عربى تزيين شدهاند. در اين اتاق، پولوسين و همكارش بعضى مواقع نماز هم مىخوانند و براى اين منظور از فرش كوچكى استفاده مىكنند. علاوه بر آن، وياچسلاو مخالف آن است كه در حين انجام كار دولتى، پيروى از اسلام را به نمايش بگذارد.
آيا شما خيال داريد به سياستبزرگ باز گرديد؟
فعلا خير. من قصد دارم از حرفه و دانستنيهاى خودم بيشتر براى انجام يك كار مفيد اجتماعى در چارچوب اسلام استفاده كنم. مىتوانم بگويم كه يك شخصيت اجتماعى و علمى اسلامى هستم و نه يك شخصيتسياسى. اما آينده چه خواهد شد، فقط خداوند متعال از آن آگاه است. در سال 1990، انتخاب من به عنوان نماينده نيز غيرمنتظره بود.
منبع:
سفارت ج. ا. ا - مسكو، به نقل از «اخبار مسكو»، 14/6/1999.
الكساندر سالداتوف
مجله اسلام و غرب، شماره 27