«گابمه و آبمه و نوبت آسیابمه.»
«گاو پیشانی سفیده.»
«گاوش زاییده.»
«گاو نه من شیر.»
«گاه باشد که کودکی نادان// به غلط بر هدف زند تیری» سعدی
«گاهی از سوراخ سوزن تو میره گاهی هم از دروازه تو نمیره.»
«گدارو که رو بدی صاحبخونه میشه.»
«نرمی ز حد مبر که چو دندان مار ریخت// هر طفل نیسوار کند تازیانهاش» صائب تبریزی
«گذر پوست به دباغخانه میافته.»
«گر به دولت برسی مست نگردی مردی.»
«گر بری گوش و گر زنی دمبم// بنده از جای خود نمیجنبم.»
«گربه برای رضای خدا موش نمیگیره.»
«گربه تنبل را موش طبابت میکنه.»
«گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه بو میده.»
«گربه را دم حجله باید کشت.»
«گربه را اگر در اطاق حبس کنی پنجه بروت میزنه.»
«گربه را گفتند: گهت درمونه خاک پاشید روش.»
«گربه روغن میخوره، بیبی دهن منو بو میکنه.»
«گربه شب سموره.»
«گربه شیر است در گرفتن موش// لیک موش است در مصاف پلنگ» سعدی
«گربه مسکین اگر پر داشتی// تخم گنجشک از زمین برداشتی»
«گر تو بهتر میزنی بستان بزن.»
«گر تو قرآن بدین نمط خوانی// ببری رونق مسلمانی» سعدی
«گر تو نمیپسندی تغییر ده قضا را» (در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند ...) حافظ
«گر جمله کائنات کافر گردند// بر دامن کبریاش ننشیند گرد»
«گر حکم شود که مست گیرند// در شهر هر آنچه هست گیرند»
«گر در همه شهر یک سر نیشتر است// در پای کسی رود که درویشتر است»
«گر در یمنی چو با منی پیش منی// ور پیش منی چو بیمنی در یمنی»
«گرد نام پدر چه میگردی؟// پدر خویش باش اگر مردی»
«گرز به خورند پهلوون.»
«گر زمین و زمان بهم دوزی// ندهندت زیاده از روزی»
«گر صبر کنی زغوره حلوا سازیم.»
«گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟»
«گرگ دهنآلوده و یوسف ندریده.»
«گرگزاده آخرش گرگ میشه.»
«گرگ که پیر میشه رقاص سگ میشه.»
«گرهی که با دست باز میشه نباید با دندان باز کرد.»
«گفت: پیغمبر که چون کوبی دری// عاقبت زآن در برون آید سری» مولوی
«گفت: چشم تنگ دنیادار را// یا قناعت پر کند یا خاک گور» سعدی
«گفت: خونه قاضی عروسیست. گفت: به تو چه؟ گفت: مرا هم دعوت کردهاند. گفت: به من چه؟»
«گفت: استاد؛ شاگردان از تو نمیترسند. گفت: من هم از شاگردها نمیترسم.»
«گفتند: خرس تخم میذاره یا بچه؟ گفت: از این دم بریده هرچی بگی برمیاد.»
«گفتند: خربزه و عسل با هم نمیسازند. گفت: حالا که همچین ساختهاند که دارند منو از وسط برمیدارند.»
«گفتند: خربزه میخوری یا هندوانه؟ گفت: هردوانه.»
«گل بود به سبزه نیز آراسته شد.»
«گِل زن و شوهر را از یک تغار برداشتهاند.»
«گلهگیهات به سرم ایشالاه عروسی پسرم.»
«گنج بیرنج ندیدهست کسی// گل بیخار نچیدهست کسی» عبدالرحمن جامی
«گنج بی مار و گل بی خار نیست// شادی بیغم در این بازار نیست» مولوی
«گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هماند» (جور دشمن چهكند گر نكشد طالب دوست...) سعدی
«گنجشک امسالی رو باش که گنجشک پارسالی را قبول نداره.»
«گنجشک با باز پرید افتاد و ماتحتش درید.»
«گنجشک با زاغ زوغش بیست تاش یه قرونه، گاومیش یکیش صدتومنه.»
«گندم از گندم بروید جو ز جو» (از مکافات عمل غافل نشو...) مولوی
«گندم خوردیم از بهشت بیرونمان کردند.»
«گنه کرد در بلخ آهنگری// به شوشتر زدند گردن مسگری»
«گوساله بسته را میزنه.»
«گوسفند بفکر جونه، قصاب به فکر دنبه.»
«گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من// آنچه البته به جایی نرسد فریاد است» یغمای جندقی
«گوشت جوان لب طاقچهاست.»
«گوشت را از ناخن نمیشه جدا کرد.»
«گوشت را از بغل گاو باید برید.»
«گوشت رانم را میخورم منت قصاب رو نمیکشم.»
«گوهر پاک بباید که شود قابل فیض// ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ مرجان نشود» حافظ
«گیرم پدر تو بود فاضل// از فضل پدر تو را چه حاصل» ~ نظامی
«گیرم که مارچوبه کند تن بشکل مار// کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست» خاقانی
«گیسش را توی آسیا سفید نکرده.»