ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 6 آذر 1403
سه شنبه 6 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 7 مرداد 1389     |     کد : 8638

حجاب، گوهر صدف عفاف

بشر با توجه به اهميتي كه براي سلامتي خود قائل است بايد براي سلامتي جامعه هم، ارزش قائل باشد و بيماري جامعه را بيماري خود بداند...

بشر با توجه به اهميتي كه براي سلامتي خود قائل است بايد براي سلامتي جامعه هم، ارزش قائل باشد و بيماري جامعه را بيماري خود بداند.
چنانچه تلاش مي‌كند در جهت حفظ و تامين سلامتي خود از واكسن‌هاي پيشگيري و داروهاي گوناگون استفاده كند، در سلامتي جامعه هم بايد نهايت سعي و كوشش فراوان خود را به كار گيرد و جامعه را از مبتلا شدن به بيماري‌هاي اخلاقي و رواني پرهيز دهد تا ديگر افراد جامعه به رشد و تعالي و سعادت برسند و با اين سلامتي و سعادت، زندگي آرامي داشته باشند. يكي از مسائلي كه سلامتي فرد و جامعه را تهديد مي‌كند مساله بدحجابي است. پوشش نامناسب پيامدها و آثار جبران‌ناپذيري بر فرهنگ، اخلاق، اعتقاد، اقتصاد، امنيت و... وارد مي‌سازد كه گاه مسير انحرافي در جامعه ايجاد مي‌كند كه ديگر جاي بازگشت نيست. نگارنده درصدد است آثار و پيامدهاي گسترش بدحجابي را از دو منظر فرهنگي و اجتماعي، مورد بررسي قرار دهد.
فرهنگ هر جامعه‌اي از جنبه‌هاي گوناگوني تشكيل شده است. يكي از جنبه‌هاي بسيار موثر، جنبه‌هاي هنجاريِ فرهنگ‌ آن جامعه است كه از ارزش‌ها و قواعد خاص رفتاري تشكيل شده و نشان مي‌دهد كه چه چيزي ارزش و ضد ارزش است.
مثلاً شيوه‌هاي پوشش، برگرفته از فرهنگ آن جامعه است. جامعه‌اي كه بدحجابي را بد تلقي مي‌كند و يك هنجار و بزه اجتماعي به حساب مي‌آورد، حجاب و پوشش را ارزش مي‌داند و قضاوت اخلاقي خوبي درباره حجاب دارد.قبل از هر چيز ما بايد تعريفي درباره فرهنگ ارائه كنيم تا آثار و پيامدهاي گسترش فرهنگ بدحجابي را بيان كنيم. معروف‌ترين تعريفي كه از فرهنگ شده است تعريف انسان‌شناس معروف انگليسي «تايلور» است. او مي‌گويد:فرهنگ مجموعه پيچيده‌اي است كه دانش، معتقدات، هنر، اخلاقيات، قانون، رسم و هر استعداد و عادت ديگري را كه بشر به عنوان عضو جامعه كسب مي‌كند، شامل مي‌گردد. كلارك وسيلر مي‌گويد: تمامي مظاهر و شئون زندگي يك ملت را فرهنگ آن ملت تشكيل مي‌دهد.بنابراين ارزش‌هاي فرهنگي هسته اصلي حيات اجتماعي را به وجود مي‌آورد و از اين نظر اهميت فراواني دارد.

وازدگي در برابر فرهنگ بيگانه
داد و ستد فرهنگي امري است مفيد بلكه براي هر جامعه‌اي لازم و ضروري به نظر مي‌رسد و تجربه نشان داده است كه يكي از عوامل بالندگي و پويايي جوامع تعامل متقابل فرهنگي يا تبادل فرهنگي است. به فرموده حضرت آيت‌الله خامنه‌اي: «در تبادل فرهنگي هدف بارور كردن فرهنگ ملي است، ولي در تهاجم فرهنگي هدف ريشه‌كن كردن و از بين بردن فرهنگ ملي است.» اما در دنياي كنوني فرهنگي كه قادر نباشد عناصر فرهنگي مفيد را جذب و عناصر غيرمفيد را دفع كند و در الگوهاي مختلف اجتماعي از ثبات لازم برخوردار نباشد فرهنگ مهاجم با الگودهي، فرهنگ مقابل را تخريب مي‌كند.

گسترش روحيه غرب‌گرايي
هر جامعه‌اي در پي آن است كه به ارزش‌هاي خود پايبند و جامعه خود را از فرهنگ‌هاي بيگانه مصون نگه دارد تا افراد جامعه از سلامت و ثبات لازم برخوردار باشند. چنين جامعه‌اي سريع‌تر مي‌تواند به اهداف خود برسد و آرمان‌هاي خود را عملي سازد بنابراين استعمارگران در جايي كه ببينند جامعه‌اي مطابق با اهداف آن و خواسته‌هاي آنها پيش نمي‌رود و در مسيري غير از مسيري كه آنان مي‌خواهند گام مي‌نهد براي رسيدن به منافع خود و چپاول ذخيره‌هاي ارزي ملتي نقشه‌ها و طرح‌هايي را غيرمستقيم طراحي و افراد جامعه را مشغول و سرگرم مي‌كنند تا به اهداف شوم خود برسند. از جمله طرح‌هاي استعمارگران طرح بدحجابي و بي‌حجابي است كه در سايه آن مي‌توانند به خواسته‌هاي خود برسند. در طرح استعماري انگلستان به ماموران خود چنين آمده است: «بايد به استناد شواهد و دلايل تاريخي ثابت كنيم كه پوشيدگي زن از دوران بني‌عباس متداول شده و مطلقا سنت نيست. مردان همسران پيامبران را بدون حجاب مي‌ديده‌اند و زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگي دوش به دوش مردان فعاليت داشته‌اند. پس از آن كه حجاب زن با تبليغات وسيعي از ميان رفت وظيفه ماموران‌ ما آن است كه جوانان را به عشق‌بازي و روابط جنسي نامشروع با زنان غيرمسلمان كاملاً بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آنان تقليد كنند.»

زدودن ارزش‌ها
در جامعه‌اي كه حجاب و متانت و عفت و حيا به عنوان يك ارزش تلقي شده است و زن با رفتار خود پايه‌هاي اين ارزش را از رفتار و كردار خود به بينش و باور خود سرايت داده و ارزشگذاري مي‌كند نه‌تنها همجنسان خود را بلكه ديگران را نيز به ارزش‌هاي يك جامعه توجه مي‌دهد و جامعه را به سلامت و ارزش‌هاي واقعي سوق مي‌دهد، اما اگر زن در جامعه روش‌ها و منش‌هاي خود را تغيير دهد و به خودنمايي و آرايش‌هاي ظاهري بپردازد و حجاب را آن‌گونه كه شايسته است رعايت نكند ارزش‌هايي چون حجاب و عفاف و حيا و وقار را خدشه‌دار كرده خود و اجتماع را به تباهي و فساد و بالاخره ضد ارزش‌ها و از بين بردن ارزش‌ها مي‌كشاند. وقتي جامعه‌اي ارزش‌ها را به گونه‌اي ديگر ارائه داد تمامي افراد جامعه به فساد كشانده خواهند شد. زماني اين سؤال مطرح بود كه در روايات ما آمده در آخرالزمان زنان پوشيده ولي برهنه‌اند. اين پارادوكس را چگونه مي‌شود حل كرد كه هم پوشيده باشند و هم برهنه. در روايتي از اميرالمؤمنين علي(ع) در وسايل الشيعه آمده است:
و در آخرالزمان كه بدترين زمان‌هاست زناني هستند كه پوشيده، اما برهنه‌اند و از خانه با خودآرايي بيرون مي‌آيند. اينان از دين بيرون رفته‌اند و در فتنه‌ها وارد شده‌اند و به شهوات تمايل پيدا كرده‌اند و به كوي لذات نفساني در شتابند و حرام‌ها را حلال مي‌دانند و در دوزخ به عذاب ابدي گرفتارند.
بنابر اين به اين سوال پاسخ داده شده است كه چگونه مي‌شود پوشيده باشند و نيز برهنه يا گفته شود پوشش دارند ولي بدحجاب يا بي‌حجابند.

تضعيف باورها و اعتقادات ديني در جامعه
جامعه‌اي كه در سطح بالايي از باورها و اعتقادات ديني باشد از ايمان كاملي برخوردار است و در سايه ايمان، آن جامعه نسبت به بسياري از آسيب‌ها مصون است و دشمنان نمي‌توانند در صفوف آنها رخنه كرده و نقشه‌هاي آنان نقش بر آب مي‌شود. جامعه‌اي كه دل به خدا سپرده و سرانجام زندگي را رسيدن به خالق خود مي‌داند حاضر نيست دل به ديگري سپارد و عقايد خود را متزلزل كند. زنان نيز در چنين جامعه‌اي زماني كه از اعتقادات عميق و باورهاي استوار برخوردار باشند حاضر نمي‌شوند براي چند روزه دنيا خود را مزين به زينت‌هاي زودگذر و دنيايي كنند و در پرتو آن عقايد ديگران را متزلزل و خود نيز زمينه‌ساز فساد در جامعه شوند؛ زيرا با بدحجابي چشم‌هاي هوس‌آلود را متوجه خود مي‌سازند و پايه‌هاي ايماني مردم را سست و جامعه به فساد كشيده مي‌شود.

ايجاد ناامني و سلب آرامش
امنيت ره‌آوردي است كه در سايه سلامت يك جامعه به جامعه اهدا مي‌شود و جامعه‌اي پويا خواهد بود كه افراد آن در تمامي ابعاد از امنيت لازم برخوردار باشند. بخش قابل توجهي از امنيت به عهده زنان است؛ زيرا با حفظ پوشش و رعايت حجاب و عفاف مي‌توانند سلامتي جامعه را تضمين كنند. اگر اين امر مهم در جامعه رعايت نشود نه ‌تنها آرامش را از خود بلكه از افراد ديگر نيز سلب كرده و زندگي در چنين جامعه‌اي در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
بدحجابي و رعايت نكردن پوشش ابتدا فعاليت‌هاي خود فرد، سپس فعاليت‌هاي اجتماع را به سستي مي‌كشاند و جامعه را از وظيفه‌اي كه بر دوش افراد آن محول شده است باز مي‌ستاند. اما اگر زن رعايت پوشش و حجاب كامل را داشته باشد در سايه آن مي‌تواند وظيفه‌اي را كه جامعه به او سپرده است به خوبي انجام دهد و بستر مناسبي براي فعاليت‌هاي افراد جامعه به وجود‌ آورد. در جامعه‌اي كه بدحجابي رواج پيدا كند چشم و همچشمي‌ها و ارائه هرچه بهتر خود تمامي نخواهد داشت و زنان آن سعي مي‌كنند به گونه‌هاي زيباتري خود را ارائه دهند تا چشمان بيشتري را متوجه خود سازند و در معرض ديدگان همگان قرار گيرند و اين امر تمامي نخواهد داشت تا جايي كه تمام افراد جامعه را آلوده سازد و در سايه اين آلوده‌سازي است كه ناامني نه‌تنها دامان خود بدحجاب را مي‌گيرد بلكه خيلي سريع اجتماع را به ناامني سوق مي‌دهد و جامعه را از فعاليت‌هاي سالم باز مي‌دارد.آرامش و امنيت والاترين نعمتي است كه خداوند به جامعه‌اي عنايت مي‌فرمايد و مي‌توان گفت اگر جامعه‌اي آرامش و امنيت نداشته باشد به يك معني هيچ چيز ندارد و اگر امنيت داشته باشد همه چيز دارد. در سايه امنيت است كه سلامت جسمي و روحي رواني جامعه حفظ مي‌شود و در سايه امنيت است كه خلاقيت و نوآوري در جامعه بروز مي‌كند.

هويت‌زدايي
آري آنان كه با بدحجابي هويت خود را از دست مي‌دهند و شخصيت خود را آماج حملات هوس‌بازان قرار مي‌دهند ضربه محكمي بر پيكر جامعه وارد مي‌سازند و شهوت‌پرستي و مظاهر فسق و بي‌عفتي را در جامعه رواج مي‌دهند و نابخردانه جامعه را از فعاليت‌هاي سالم باز مي‌ستانند و در نتيجه چنين جامعه‌اي نمي‌تواند قانون خدا و عقل را حكم كند و خلاصه جامعه را به سوي دين‌گريزي سوق مي‌دهد.

تزلزل نهاد خانواده
پيوند زناشويي و تشكيل نهاد خانواده بسيار مقدس است. براي ثبات و پايداري اين نهاد مهم‌ترين عامل عفت و حجاب خانوادگي است. اگر زنان جامعه عفت را رعايت نكنند و لذت‌هاي جنسي و خودنمايي‌ها را به بيرون منزل بكشانند چنين زناني ناخواسته عامل پاشيدگي و تيرگي روابط كانون خانواده خواهند شد.در محكمه‌اي قضايي وقتي اختلافات زن و شوهر را ريشه‌يابي مي‌كنيم مي‌شود گفت بسياري از ناسازگاري‌ها به خاطر رعايت نكردن حفظ حجاب است، آن گاه كه زن با آرايش و بدحجابي در جامعه ظاهر مي‌شود چشم‌ها او را نشانه مي‌روند و او هم كم‌كم از نگاه‌هاي شوهرش لذت نمي‌برد و از او سرد مي‌شود و سرانجام باعث جدايي مي‌گردد. گاهي همين امر از طرف شوهر صورت مي‌گيرد. بر اثر چشم‌چراني و نگاه‌هاي هوس‌آلود به دختران و زنان بدحجاب نسبت به همسرش دلسرد شده لذت‌ها و محبت‌هايش در بيرون از خانه صرف مي‌شود و اينجاست كه مبناي ناسازگاري با همسرش شروع مي‌شود و تيرگي بر كانون خانواده سايه مي‌افكند.بنابراين براي حفظ نظام خانواده و به وجود آوردن محيطي سالم و فرزندان پاك ضروري است حجاب رعايت شود. بديهي است اگر خانواده سالم باشد و پوشش را رعايت كند جامعه كه از اجتماع خانواده‌ها تشكيل شده، سالم و پايدار خواهد ماند. در جامعه‌اي كه بيشتر اعضاي آن را جوانان تشكيل مي‌دهند بايد نسبت به اين فرآيند حساس‌تر باشند؛ زيرا جوانان در برابر مناظر شهوت‌انگيز و تهييج‌كننده زودتر تحريك مي‌شوند و چنين مناظري عامل مهمي در سوق دادن جوانان به فساد خواهد شد. در نتيجه نيروي فعال اجتماع يعني جوان در راه‌هاي فساد و تباهي كشانده مي‌شوند و به جامعه ضربه سختي از جهات اقتصادي، اجتماعي و اخلاقي وارد خواهد شد كه جبران‌ناپذير خواهد بود.

محمدحسين درافشان


نوشته شده در   پنجشنبه 7 مرداد 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode