ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 6 آذر 1403
سه شنبه 6 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 27 اسفند 1388     |     کد : 6873

زشتى عیب جویى و عیب گویى

حقیقت، آن است که انسان، بیش از اینکه تاکنون رشد کرده، باید رشد کند تا به «مکانت انتقادپذیرى» برسد...


حقیقت، آن است که انسان، بیش از اینکه تاکنون رشد کرده، باید رشد کند تا به «مکانت انتقادپذیرى» برسد؛ مکانتى که اگر عیب ها و کاستى ها و بدى هاى واقعى یا احتمالى اش را خیرخواهانه و دوستانه یا دست کم، بى غرضانه به او عرضه کردند تا آنها را اصلاح کند، برنیاشوبد. با این مقدار از رشادت و کمال کنونى بشر، سخن از «استقبال از انتقاد سازنده» و «دوست من آن است که عیب هایم را به من هدیه کند» و حرف هایى از این دست، شعارهایى بیش نیستند. نباید خویشتن را فریب دهیم. کدامیک از ما مى تواند ادعا کند و در ادعایش صادق باشد که از انتقاد و تذکر مؤدبانه بهترین دوست خود نمى رنجد؟ کدام مان از بن جان، این سخن امام صادق(ع) را درباره خویش مى پذیریم که:
«أحبُّ اخوانى اِلىَّ مَن أَهدى الى عُیوبى؛ محبوب ترین دوستانم آن کس است که عیب هایم را هدیه ام کند؟»
آرى، در مقام سخن، ادّعا، موعظه و نوشتن که: فرموده آن حضرت را قبول داریم و بر دیده مى نهیم؛ زیادیم اما اگر «محک تجربه آید به میان» و کسى، ناصحانه و مشفقانه و در خلوت و با مراعات همه جوانب اهداى «هدیه انتقادى»، به ما بگوید که بالاى چشم مان ابروست، آیا آن را برمى تابیم و آشفته نمى شویم و کینه او را به دل نمى گیریم و در کمین وى نمى نشینیم تا در فرصتى، به او بفهمانیم که بالاى چشمان او، نه یک ابرو، که دو ابروست؟!
آرى گاهى مى شود کسانى از انتقاد، بهره هایى مى برند و در حال و کار خود، اصلاحاتى انجام مى دهند اما نه آنکه از انتقادکننده، خشنود شوند و دعایش کنند؛ بلکه کینه اش را به دل مى گیرند و مى گویند: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»! راستى که آدمى چه «خودشیفته» است! وه که انسان چه خودپرست است! آه که آدمیزاده چه خام و زیان پیشه است!
این سخن، همه در باب انتقاد و عیب گویى خیرخواهانه و مهربانانه است؛ اما عیب جویى و عیب گویى و انتقاد تند و دشمنانه که از آن نیز مى شود بهره عاقلانه برد به کلّى از بحث مان بیرون است و اصلاً جاى مطرح شدن ندارد!

اصل سخن
سخن مان در باب فرهنگ زندگى خانوادگى و مهارت هاى وصول به حیات فرخنده است. یکى از ابزارهایى که برخى (بسیارى!) از همسران، به ویژه زوج هاى جوان که تازه زندگى زن و شوهرى را آغاز کرده اند و در مرحله تجربه اندوزى و افت و خیزند، برمى گزینند تا به وسیله آن یکدیگر را رشد دهند، «عیب جویى و عیب گویى» است. مى خواهند با این ابزار، همسرشان را در مسیر کمال، یارى نمایند و با یافتن عیب هاى همسر و تذکر دادن به او، وى را از کاستى هایش آگاه کنند و عیب هایش را به او بنمایانند تا به جبران کاستى ها و زدودن عیب ها اقدام کند.
ما این ابزار و شیوه را ابزار و شیوه اى مفید نمى دانیم، بلکه آن را آفتى پر زیان براى تخریب روابط حسنه همسران مى دانیم؛ آفتى که به پایه و اساس بنیان کانون خانواده، آسیب جدّى مى زند و گاهى آن را ویران مى کند. پیش از توضیح مطلب، تجربه تلخى را در این باره بنگریم:

خانه جهنمى! 
گاهى آدمى مى کوشد نکته هاى کوچک را بزرگ کند تا بتوان نام «عیب» بر آن نهاد. این روند، قوس صعودى مى گیرد، تا جایى که به دشمنى بدل مى شود و هر دو را به ستوه مى آورد و کلافه مى کند؛ کینه مى آفریند و دعوا برمى انگیزاند و به کلى از آن قرار نیکخواهانه نخست که هدف، اصلاح و یارى و تکامل بود، بیرون مى رود و هر کدام از همسران، دیگرى را مسئول نقض قرارداد مى داند و عاقبت کار به بدفرجامى مى انجامد.

اکنون پاسخ به آن پرسش
زوج هاى جوان (و همگان) وظیفه دارند که در اصلاح اخلاق و کردار یکدیگر بکوشند. امر به معروف و نهى از منکر نیز از بزرگترین و ارجمندترین واجب هاى دینى هستند که آیات و روایات فراوانى بر وجوب و لزوم انجام آنها تأکید مى کنند آن سخن امام صادق(ع) که مى فرماید:
«أحبُّ اخوانى الِىَّ مَن أهدى الىَّ عُیوبى؛ محبوبترین برادرانم آن کسى است که عیب هایم را هدیه ام کند.» نیز حق است اما انجام آنها راهکارهاى مناسب را مى طلبد. «اندازه نگه داشتن» و مراعات اعتدال را نمودن، شرط دیندارى و خردمندى است.
اسلام، یک مجموعه کامل است برخى را گرفتن و برخى دیگر را رها کردن، جفاى به اسلام است و گاهى نتیجه معکوس مى دهد. همان اسلام که اصلاح خود و دیگران را و نیز امر به معروف و نهى از منکر را واجب شمرده، راهکارها و چگونگى انجام آنها را نیز نمایانده است. همان اسلام، عیبجویى از مردمان را نکوهش کرده و کسانى را که مگس گونه بر پلیدى ها انگشت مى نهند و پاکى ها و نیکى ها را نادیده مى انگارند، مذمت نموده و «تغافل» یعنى «چشم پوشى بزرگوارانه» را نیکو شمرده و به آن فرمان داده است:
«نصفُ الدین التَّغافُلُ؛ چشم پوشى بزرگوارانه، نیمى از دین است.»
امر به معروف و نهى از منکر، شرایطى دارد که باید آنها را آموخت که اینجا مجال بیان آنها نیست. کسانى که مسائل و شرایط این دو فریضه بزرگ و چگونگى انجام آنها را ندانند، در اقدام به آنها به خطا مى افتند و گاهى عمل شان امر به منکر و نهى از معروف مى شود و نتیجه معکوس به بار مى آورد.
در اصلاح خطاهاى دیگران، باید عزت نفس ایشان را در نظر داشت. مراعات حریم حرمت مردمان، واجب است و شکستن این حریم، حرام.
همگان آن شیوه فرخنده مؤدبانه و لطیف تعلیمى و تربیتى و هدایتى امام حسن و امام حسین(ع) در تصحیح وضوى آن مرد کهنسال را مى دانند. آن دو مرد بزرگ که به سال، کوچک بودند وقتى اشتباه آن پیرمرد را در وضو گرفتن مشاهده نمودند، از وى به خواهش و احترام، دعوت کردند که وضو گرفتن ایشان را ببیند و داورى کند که کدام شان بهتر وضو مى گیرد. آنگاه نزد مرد کهنسال وضو گرفتند. پیرمرد، با مشاهده وضوى ایشان، به اشتباه خویش در وضو گرفتن آگاه شد و نظر داورانه اش این شد که: وضوى هر دوى شما درست و خوب بود و این وضوى من است که اشتباه است.
همان سان که در قلمرو تربیت، شیوه «غیرمستقیم» و «غیرصریح» نتیجه نیکوتر مى دهد، در اصلاح عیب ها و خطاهاى دیگران نیز شیوه پسندیده همین است.
اگر راست کردن کج به شکستن آن بینجامد، بهتر همان که کج بماند. بلى، با تدبیر و شکیبایى مى شود و مى باید کج را راست کرد اما با زور و شتاب و ناشکیبى، هرگز.
از معصومان که بگذریم، هیچ کس بى عیب نیست. ما و همسرمان نیز بى عیب نیستیم. از این رو اگر بخواهیم در تعامل و رابطه با دیگران، مته به خشخاش بگذاریم و به عیب یابى از مردمان و عیب گویى به ایشان بپردازیم، بخش عظیمى از نیروهاى مثبت مان در این راه (کجراهه!) تباه مى شود و دیگر نیرویى براى عیب یابى از خودمان و ساختن و رشد دادن روانى و اخلاقى خویشتن باقى نمى ماند و در این عرصه، از وظیفه اصلى مان که همانا خویشتن سازى است باز مى مانیم؛ همان خویشتن رشیدى که در ساختن دیگران به آن سخت نیازمندیم.
گفته شده: گاندى، رهبر فقید هند، هرگاه با خبر مى شد کسانى در هندوستان کارهایى ناپسند و ناروا انجام داده اند، مى گفت: معلوم مى شود که من هنوز خود را خوب نساخته ام که مردم کشورم کارهاى ناروا مى کنند. آنگاه روزه مى گرفت و به اصلاح بیشتر خود مى پرداخت.
شیوه «خودسازى براى دیگران سازى» از بهترین و کارسازترین کارافزارهاى اصلاح اخلاق و رفتار است. چرا ما براى رفع عیوب همسرمان، از این شیوه پسندیده بهره نجوییم؟ ما که همواره در منظر همسرمانیم، اگر داراى اخلاقى حمیده و رفتارى مؤدبانه و سلوکى بزرگوارانه باشیم، بى تردید همسرمان از ما تأثیر مى پذیرد و نیکورفتار و مؤدب و بزرگوار مى شود.
در قلمرو اخلاق و تربیت، شیوه اثرگذارى و اثرپذیرى الگویى، از ارجمندترین شیوه هاست. «بوى خوش گرفتن گِل از گُل، بر اثر همنشینى» و نیز «اثر نهادن کمال همنشین بر آدمى» از آموزه هاى ارجدار دینى و ادبى ماست.

فرجام سخن
حقیقت آن است که همسر ما (چه زن و چه مرد) یک فرد انسانى است؛ با تمامى ویژگى هاى یک انسان؛ که عیب داشتن و کامل نبودن و معصوم نبودن نیز از اجزاى ساختمان شخصیت اوست. رو به کمال بودن و نیازمند مدارا و یارى بودن براى وصول به کمال انسانى از دیگر مشخصات آدمیان است. از این رو، همسران باید نخست یکدیگر را همانگونه که هستند بپذیرند، با همه کاستى ها و کمال ها، عیب ها و هنرها، بدى ها و خوبى ها، بى تفکیک اوصاف، بى یک سویه نگرى، بى بهانه گیرى، بى عیب جویى و عیب گویى، بى منفى نگرى و منفى بافى، آرى، پذیرش یکدیگر همانگونه که هستند، آنگاه با مهارت و مشاورت و مدارا و تغافل و شکیبایى و حوصله ورزى و به تدریج، یکدیگر را در راه اعتلاى جان و اخلاق و روان و بهتر ساختن خویش، یارى کنند.
زوج هاى جوان که مخاطبان اصلى سخنمان اند، براى ارتقاى سطح سعادت زندگى خانوادگى و نیز اصلاح و هدایت و تربیت همسر و زدودن نقص هاى همدیگر، «گزینه عیب جویى و عیب گویى» را به کلى از قلمرو زندگانى شان حذف کنند، که بدگزینه اى است! براى وصول به هدف خجسته «زندگى بهتر» مهارت هاى دیگر را بیاموزند و برگزینند؛ مهارت ها و آموزه هاى فراوان دیگر که بسیارى از آنها، در این سلسله نوشتارها بیان شده و مى شود.

پى نوشت:
1. حسینى، سیدعلى اکبر، راه روشن، شبکه قرآن سیما، نقل به معنا.
پیام زن :: تیر 1388 - شماره 208 


نوشته شده در   پنجشنبه 27 اسفند 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode