ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 21 آذر 1391     |     کد : 47121

زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز

زمانه چيزي است كه مي‌توان از آن گله كرد، اما نمي‌توان در مقابل آن ايستاد. هميشه باهوش‌ترين مردمان كساني هستند كه با شرايط گوناگون قدرت تطابق مي‌يابند و اين بقاي آنان را ضمانت مي‌كند.


جام جم آنلاين: زمانه چيزي است كه مي‌توان از آن گله كرد، اما نمي‌توان در مقابل آن ايستاد. هميشه باهوش‌ترين مردمان كساني هستند كه با شرايط گوناگون قدرت تطابق مي‌يابند و اين بقاي آنان را ضمانت مي‌كند.
اينها سخنان حكيمانه عمو نقي است كه يك استادکار بازنشسته است. او مي‌گويد: «اين‌كه فكر كنيم هنوز جوان هستيم و همه چيز مثل روز اول است و همپاي آنها كوهنوردي كنيم و بدويم چيزي جز فشار بيش از حد بر اندام‌هاي حياتي ما ندارد.

فقط كسي مي‌تواند به ورزش‌هاي سنگين ادامه دهد كه يك عمر بر همين روال بوده است و اگر در سنين پيري بخواهد وضع جسمي خود را در نظر نگيرد ضرر مي‌كند.

وقتي جسم ما پير مي​شود اين ما هستيم كه از زمانه عقب مانده‌ايم و ما بايد خود را تطبيق دهيم و گرنه از گردونه خارج مي‌شويم.»

همه پير مي‌شوند

«خدا نكند كسي پير نشود. من كه همه را دعا مي‌كنم پير شوند.»

مامان پري، سالمند تنهايي است كه در خانه سالمندان به سر مي‌برد. او كاملا خود را با اين شرايط وفق داده است و مي‌گويد: «زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز.»

او سال‌هاست هر وقت مي‌خواهد براي كسي دعاي خير كند اولين جمله‌اش اين است كه مادر پير شوي.

پير‌شدن از ديد او كه اكنون سالمندي 89 ساله است و سالخوردگي را با چند نوع بيماري پشت سر مي‌گذارد زمان شكر‌گزاري و خردمندي است.

او مي‌گويد: «البته گاهي وقتي خودم را در آينه مي‌بينم وحشت مي‌كنم، اما موهاي سپيد و چين و چروك صورتم هركدام داستاني طولاني دارد كه مفت به دست نياورده‌ام، همين زمانه مرا در كوره‌اش پخته و به اين شكل در آورده و آخر سر آماده مي‌كند تا دوباره تحويل خدا دهد.»

به اعتقاد او پيري چيزي نيست كه از آن فرار كنيم. مردم دو دسته هستند. آنها كه پير مي‌شوند و آنها كه جوانمرگ مي‌گردند. خدا كند كسي از دسته دوم نباشد. او هر روز برنامه‌اي براي ورزش سبك، ملاقات با دوستان، مرور خاطرات و گفت‌وگو با پرستاران و كمكي هرچند ناچيز به آنان و زماني براي عبادت و آموختن دارد. شايد فكر كنيد او در اين سن چه چيزي مي‌آموزد.

يك دعا، يك جمله زيبا، يك حرف، يك لطيفه، خاصيت يك دارو... هرچيزي كه بشود آموخت و تكرار كرد موضوع بازآموزي او است و آن روز اين درس جديد را براي هركس كه بتواند تعريف مي‌كند. اينطوري ذهنش را تازه نگه مي‌دارد و ارتباطش را با چيزهاي تازه دلخواه‌تر مي‌كند.

او مي‌گويد: «اين‌كه من فكر كنم دارم از بين مي‌روم نه مرا مي‌ترساند نه به آن فكر مي‌كنم. همه يك روز مي‌روند. نامه آدم بايد پيش خدا سربلندش كند. اين ضعف‌ها آدم را براي خدا عزيزتر مي‌كند. وقتي پير مي‌شوي آنقدر سختي ديده‌اي كه هيچ چيز حتي مرگ زياد سخت نيست. خدا را شكر كه يك روز مي‌ميريم.»

نه گزير و نه گريز

شايد هيچ دوره‌اي از زندگي مانند سالخوردگي پرمسأله و نگران كننده نباشد. به همين دليل سالخوردگان براي سالم زيستن، به سازگاري فراواني نياز دارند.

آنان در اين دوره با مشكلات جسمي، بي‌خوابي و تحليل قواي بدني روبه‌رو مي‌شوند. حافظه‌شان نقصان مي‌يابد و از چرخه اقتصادي كنار گذاشته مي‌شوند.

وابستگي عزت نفس آنان را كاهش مي‌دهد و تنهايي روحشان را ‌آزار مي‌دهد، مرگ عزيزان آنها را به عزلت مي‌كشاند و آرام‌آرام لذت زندگي را فراموش مي‌كنند.

اما عده‌اي از سالخوردگان، پيري را زمان فراغت و انجام كارهاي ناتمام مي‌دانند، اما همه به اين سادگي با پيري برخورد نمي‌كنند.

اين‌كه مردها سعي مي‌كنند كمتر به پزشك مراجعه كنند و به صورت دوره‌اي معاينه شوند و خانم‌ها سن خود را از اسرار مگو مي‌دانند همه نشانه‌هاي گريز از پيري است.

اگر سالخوردگان بتوانند با مشكلات خاص دوره سني خويش هماهنگ شوند، با شرايط ويژه اين دوره به گونه‌اي مثبت برخورد كنند و از زندگي، همچون دوره‌هاي گذشته لذت ببرند، اصطلاحاً گفته مي‌شود با مسائل سالخوردگي سازگاري دارند.

اغلب افراد سالخورده، بدون حمايت اجتماعي، شريك زندگي، شغل، نقش اجتماعي و مخارج زندگي به حال خود رها مي‌شوند و شرايط نامطلوب معمولا موجب افزايش سطح آسيب پذيري آنان مي‌گردد.

‌ در يكي از تحقيقات مهم براي تعيين و تفكيك گروه‌هاي سالخورده با سازگاري عالي، سازگاري ضعيف از افراد خواسته شد نگرش خود را نسبت به مسائل مهم حيات بيان كنند.

افرادي كه ديگران را مسئول بدشانسي‌هاي خود مي‌دانستند، از همسران شكايت داشتند و از مرگ بشدت مي‌ترسيدند و افراد افسرده‌اي كه از خود متنفر بودند، خود را سرزنش و از مرگ استقبال مي‌كردند از كساني بودند كه نمي‌توانستند با شرايط خود سازگار شوند.

اما آنها كه سازگار‌ترند به كارهاي روزمره زندگي اشتياق نشان مي‌دهند، مسئوليت كارهاي خود را در زندگي مي‌پذيرند و فكر مي‌كنند به اهدافي كه داشته‌اند نزديك شده يا رسيده‌اند. آنها نسبت به خود تصور مثبتي دارند و با وجود پيري از زندگي خود راضي هستند.

كاهش مسئوليت‌هاي زندگي ناراحتشان نمي‌كند و مشكلات بردبارشان مي‌سازد انطباق خوبي از خود نشان مي‌دهند و با ديگران در تعامل هستند. خوشبين و اميدوارند و خود را موفق و زندگي را هدفمند مي‌بينند.

سازگاري در دستان خدا

ليلا مير لاشاري، روان‌شناس و پژوهشگر در تحقيقي در مورد سازگاري سالمندان مي‌گويد: تطابق موفقيت‌آميز با سالمندي منوط به توانايي شخص براي ادامه و استمرار روش‌هاي مناسب زندگي در طول حيات، حفظ يك شيوه زندگي فعال و يافتن جانشين‌هاي مناسب براي فعاليت‌هاي دوران ميانسالي است.

وي دريافته است سالمنداني كه اعتقادات مذهبي دارند از سلامت روحي ـ رواني و جسمي بيشتري بهره‌مند بوده و نسبت به كساني كه باورهاي مذهبي كمتري دارند يا اصولا اعتقادات مذهبي ندارند، در مقابله با فشارهاي روحي ـ رواني از جمله مرگ عزيزان توانايي آنها بيشتر است.

اين افراد سريع‌تر مي‌توانند به شرايط روحي ـ رواني و جسمي پيش از وقوع اضطراب و تنش برگشته و حتي فشار خون آنها كمتر افزايش پيدا خواهد كرد.

در واقع مراسم مذهبي براي آنها مانند يك روش ريلكس‌كننده عمل كرده و سازگاري آنها را افزايش مي‌دهد. از جمله راهكارهاي ديگري كه اين محقق براي سازگاري با مرگ عزيزان پيشنهاد مي‌كند كار درماني است. فراگيري يك حرفه جديد يا اشتغال روزانه مي‌تواند سازگاري فرد را افزايش دهد.

از طرفي فرد سالمند با جايگزين كردن فعاليت‌هاي جديد متناسب با سن به جاي فعاليت‌هاي گذشته مي‌تواند خلأ بازنشستگي را پر كند. (جام جم - ضميمه چارديواري)

ماندانا ملا​علي


نوشته شده در   سه شنبه 21 آذر 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode