ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 7 مرداد 1391     |     کد : 40255

مردان و عبور از بحران ميانسالي

به نظر مي‌رسد ميانسالي براي مردان امروز با گذشته بسيار متفاوت است و انتظارات جديدي كه اطرافيان از مردان دارند...

جام جم آنلاين: به نظر مي‌رسد ميانسالي براي مردان امروز با گذشته بسيار متفاوت است و انتظارات جديدي كه اطرافيان از مردان دارند، انتقال به دوره ميانسالي آنان را بيشتر با مشكل مواجه مي‌كند. امروز بحث‌هاي زيادي پيرامون «ميانسالي مردان» وجود دارد، اما مهم اين است كه آغاز ميانسالي در مردان با كاهش هورمون تستوسترون همراه مي‌شود، همان‌گونه كه در زنان نيز در اين دوره كاهش هورمون استروژن وجود دارد و گفته مي‌شود كه در اولين مرحله، كاهش اين هورمون (تستوسترون در مردان) سطح انرژي بدن، قدرت عضلاني و قدرت جنسي را در آنان كاهش مي‌دهد.
سن ميانسالي كه مردان را در معرض آسيب قرار مي‌دهد حدود 55 ـ 35 سالگي عنوان مي‌كنند. متخصصان، اندوه ناشي از ميانسالي را در مردان به عنوان كاتاليزوري قوي در رشد شخصي آنان مي‌دانند و برخي نيز اين دوره را يك فرصت مي‌دانند و معتقدند در اين مقطع مردان سوالاتي چون من كيستم؟ به چه چيزي معتقدم؟ و به چه چيزي واقعا علاقه دارم؟ را مطرح مي‌كنند. همچنين در اين دوره تمايلي در مردان وجود دارد كه يونگ آن را «برزخ جنس مخالف» مي‌نامد كه طي آن مردان متكي‌تر، نيازمندتر و متفكرتر و زنان مستقل‌تر و پرخاشگرتر مي‌شوند. مي‌توان گفت دوره ميانسالي در مردان زمان پذيرش خود واقعي آنان است در اين دوره مردان نياز به فردي قابل اعتماد دارند كه بتوانند با وي از واقعيت‌هاي مربوط به خود صحبت كنند. در اينجا دوستان خوب مي‌توانند بسيار مثمرثمر باشند، هر چند كه مردان در مقايسه با زنان كمتر از هنر ‌ايجاد رابطه دوستانه برخوردارند. در اين دوره معمولا برخي از مردان با مشكلات (جسمي ـ‌ روحي) روبه‌رو مي‌شوند كه در صورت مراقبت نشدن مي‌تواند آنان را با بحران مواجه كند. در اين نوشتار به برخي از مهم‌ترين اين مشكلات مي‌پردازيم:

فشار رواني: در پاسخ به اين پرسش كه آيا واقعا مردان جنس قوي‌تر هستند، مي‌توان گفت از نظر بدن و وزن عضلات ممكن است چنين باشد، اما زماني كه به مقاومت در برابر فشار رواني مي‌رسد، اينچنين نيست. بيشتر اوقات، مردان به علائم و نشانه‌هاي مرتبط با فشار رواني‌شان توجهي نمي‌كنند و نتايج خطرناك آنها را انكار مي‌كنند. معمولا زماني كه از مردان خواسته مي‌شود در مورد نشانه‌هاي جسمي‌شان در برابر فشارهاي رواني سخن بگويند، شايد آنان تنها به چند علامت اشاره كنند، در صورتي كه مردان تحت فشار رواني علائمي را از خود نشان مي‌دهند كه فقط مختص آنهاست و در زنان ديده نمي‌شود. از جمله اين علائم و امراض فشارخون بالا، كلسترول بالا، حمله قلبي، نارسايي قلبي، زخم‌هاي معده (يا روده)، الكلي‌شدن، اشكالات در نعوظ، انزال پيش‌رس و انزال با تاخير زياد است. علائم جسمي كه در شرايط فشار رواني مرتبا تجربه شده بود، عبارت بود​ از: سردرد، حالت تهوع، احساس سوزش در ناحيه قلب، دردهاي عضلاني خصوصا كمردرد، خشكي دهان، سفت شدن عضلات و دست و پاچلفتگي، احساس سرما و لرزش، تعرق زياد و تنفس شديد.

گفته مي‌شود​ مردان در سنين ميانسالي، عاطفي و وابسته‌تر مي‌شوند و زنان در همين دوره سني، شخصيتي مستقل و پرخاشگر پيدا مي‌كنند
فشارهاي رواني در مردان باعث به وجود ‌آمدن علائم (روان‌ ـ تني)‌ مي‌شود. يعني فشار رواني يا ذهني (فكري)‌ باعث اثرات فيزيولوژيكي يا بدني مي‌شود. بعضي مواقع فشارهاي رواني طولاني باعث ايجاد فرسودگي و نقص در اعضاي سالم و سيستم‌هاي بدن مي‌شود. بعضي موارد نيز فشار رواني باعث مي‌شود كه قسمتي از عضو بيمار روبه وخامت برود مانند زخم معده يا عضوي از بدن آمادگي براي از كار افتادن را پيدا كند مانند نارسايي قلبي كه تحت شرايط فشار رواني به وجود مي‌آيد. در حقيقت علائم روان ـ تني خيالي نيست ، زخم‌هاي معده واقعي است . آسم واقعي است و حملات قلبي نيز واقعي است. برخي از علائم فشار رواني كه مكررا در برخي از مردان ديده مي‌شود، ممكن است به حالتي باشد كه خود مردان نيز به آنها آگاه نباشند، مثلا اين علائم ممكن است به صورت حالات رواني مانند حالت تدافعي، افسردگي، بي‌نظمي، بي‌اعتنايي، وابستگي و اشكال در تصميم‌گيري خود را نشان دهد. حالت تدافعي منعكس‌كننده انتظارات غيرمنطقي است كه مرد با خود مي‌گويد «مردباش»، افسردگي مردان معمولا ناشي از عصبانيت يا از دست دادن حساسيت‌هاست، تحت فشار رواني مردان از اين بابت احساس عصبانيت مي‌كنند كه چرا‌ آنها نتوانسته‌اند زندگي خود را از تمام جهات و موارد اداره نمايند. برخي از مردان نيز دچار حالت‌هاي خشن و تهاجمي مي‌شوند. بسياري از آنان نيز در اين مواقع دوست دارند مورد توجه قرار گيرند و از آنها مراقبت شود، در حالي كه اين احساس خود را نيز انكار مي‌كنند و گاه نيز فشار رواني در مردان حتي تصميم‌گيري‌هاي ساده را نيز دشوار مي‌سازد. با توجه به موارد يادشده براي غلبه بر فشارهاي رواني لازم است مردان موارد زير را به ياد داشته باشند:

ـ‌ احساس داشته باشيد و سعي كنيد احساستان را بيان كنيد.

ـ گذشته را از آينده جدا كنيد و داستان‌هاي قديمي را دوباره و دوباره زنده نكنيد.

ـ با صحبت كردن خود را تخليه كنيد، اين امر مي‌تواند جانشين حركات و رفتارهاي خشونت‌‌آميزتان شود.

ـ زماني كه دچار فشار رواني هستيد با افرادي مانند همسر، دوستان (زن يا مرد)‌،‌ والدين، بچه‌هاي بزرگ‌تر، برادر، خواهر يا همكارتان صحبت كنيد؛ كساني كه فكر مي‌كنيد عضوي از شبكه پشتيباني شما هستند.

ـ اگر در شرايط فشار رواني احساس مي‌كنيد كسي نيست كه با او صحبت كنيد، پس با يك متخصص حرفه‌اي صحبت كنيد.

ـ روي رفتار ديگران اثر (خوب)‌ بگذاريد، تا رفتارهاي آنها فشار رواني شما را كاهش دهد نه اين كه آن را افزايش دهد.

بيماري‌هاي قلبي​ بزرگ‌ترين عامل مرگ و مير در مردان

براي مردان، امراض قلبي علت اصلي مرگ آنان در حدود 40 سالگي است، اما در زنان ، علت مرگ آنان در حدود 70 سالگي است . دليل اين كه چرا مردان در مقايسه با زنان زودتر به بيماري‌هاي عروق قلب مبتلا مي‌شوند بدرستي مشخص نيست، اما آسيب‌پذيري قلب مردان و نارسايي قلبي آنان را نمي‌توان هميشه به حساب سيستم بدن گذاشت، بلكه نوع رفتار مردان و تيپ شخصيتي آنان در اين مورد تاثيرگذار است. مردان تحت شرايط استرس‌زا ممكن است كمتر غذا بخورند، بيشتر سيگار بكشند، مشروبات الكلي بيشتري مصرف كنند، ديرتر خوابشان ببرد و خيلي زودتر از خواب بيدار شوند. اين دسته از رفتارها ممكن است براي لحظاتي كوتاه فشار رواني را كمتر كند، اما در درازمدت مشكل‌آفرين مي‌شود. همچنين تحقيقات نشانگر آن است كه دقيقا نوع مشخصه‌اي كه در مردان تيپ A وجود دارد، باعث مشكلات و بيماري‌هاي قلبي مي‌شود. مردان ​تيپ A​ زودرنج، بي‌تحمل، خشمگين، اهل دشمني ورزيدن، داراي مشغله زياد، كمال‌گرا و داراي رفتارهاي چندگانه (چند عمل را در يك زمان انجام دادن)‌ هستند. اين گروه از مردان رقابت را دوست دارند، از انتظار متنفرند؛ آنان حتي نمي‌توانند صبر كنند كه طرف مقابل صحبتش تمام شود. سعي مي‌كنند همه كارهايشان را خودشان انجام دهند. در بين تمام رفتارهاي مردان تيپ A عصبانيت مزمن خطرناك‌ترين نوع رفتار است؛ چراكه اين عصبانيت مي‌تواند فشار خون او را بالا ببرد و خطر حمله قلبي را در وي افزايش دهد. در حقيقت مردان تيپ A در هر شرايطي مواجه با فشار رواني مي‌‌شوند و حتي اگر شرايط هم تنش‌زا نباشد، او شرايط را به شرايط تنش‌زا مبدل مي‌كند. او زندگي‌اش را به يك زندگي همراه فشارهاي رواني دائمي تبديل مي‌كند و اين كار او را مي‌كشد. از طرفي بد غذاخوردن نيز مي‌تواند بروز بيماري‌ قلبي و مرگ ناشي از آن را منجر شود. مطالعات انجام شده نشان داده است امكان بروز حمله قلبي در مردان سيگاري همراه با كلسترول بالا دو برابر ديگران است كه در صورت دارا بودن فشار خون بالا در اين افراد امكان فوق را سه برابر مي‌كند.

مردان هم افسرده مي‌شوند!

در تمام دنيا زنان بيشتر در معرض بيماري افسردگي هستند و بيشتر از مردان به دنبال درمان، ولي آقايان دوست ندارند كه حتي راجع به بيماري صحبت كنند و بيش از خانم‌ها از واقعيت و خودبيماري فرار مي‌كنند. به نظر مي‌رسد كه زنان دو برابر مردان به افسردگي دچار مي‌شوند؛ البته بعضي از متخصصان معتقدند، علت اين امر اين است كه مرداني كه با اختلالاتي اين‌گونه دست به گريبانند به گونه‌اي غير از زنان با آن برخورد مي‌كنند. در زنان افسردگي با حالات غم و گريه و ... خود را نشان مي‌دهد، در حالي كه مردان افسرده در مراحلي عصباني، تحريك‌پذير و كج‌خلقند. افسردگي از نشانه‌هاي اصلي يائسگي مردان است و در عين حال با مشكلات جنسي در دوره يائسگي ارتباطي دوسويه دارد. به اين معنا كه ناتواني جنسي خود بسترساز و تسهيل كننده افسردگي شده و افسردگي نيز به طور خودكار روي كاركردهاي جنسي فرد اثر منفي بر جاي گذاشته و به اين شكل مردان درگير يك سيكل باطل مي‌شوند. مردان در حالت افسردگي دچار خشم و تحريك‌پذيري افراطي مي‌شوند و در برابر كوچك‌ترين مساله‌اي برافروخته، خشمگين و حساس مي‌شوند. شايد بتوان گفت يكي از دلايل اين خشم و افسردگي مردان اين باشد كه كاهش تستوسترون باعث مي‌شود كه مرد با كاهش ميل جنسي و اختلالات نعوظي مواجه شود و از آنجا كه اغلب مردان خودباوري و خودپذيري‌شان را از طريق عملگرا و توانايي جنسي خود تعريف و تبيين مي‌كنند و چون اين امر مانند گذشته قابل تحقق نبود و در عين حال كاهش تستوسترون عوارضي چون چاقي، مشكلات قلبي، ناتواني عمومي و... را به مرد تحميل مي‌كند، به همين علت مرد تصور مي‌كند كه به كلي موجوديتش از دست رفته و تبديل به موجودي وابسته و حاشيه‌اي شده است.

در اكثر فرهنگ‌ها چنين تلقين مي‌شود كه مرد برتر بايد قوي، ساكت و خوددار باشد و نبايد احساسات خود را با ديگران در ميان بگذارد و به هنگام ناراحتي كمك بطلبد. شواهد تقريبا گوياي اين است كه اين تفاوت به جاي اين كه زيست‌شناختي باشد، فرهنگي است و اين عدم ابراز هيجان در كل به زيان سلامت جسماني و هيجاني مردان است، چرا كه ابراز و بيان هيجانات و احساسات به بهبود عمده در سلامت جسماني، سرحالي رواني، عملكرد فيزيولوژيكي و عملكرد روزمره كلي منجر مي‌شود. در تحقيقات ثابت شده است كه در مردان افسرده درصد ابتلا به بيماري‌هاي قلبي به دو برابر مي‌رسد، سرطان و بيماري قند نيز بيشتر ديده مي‌شود، همچنين مردان افسرده ظاهري شكسته‌تر از همسالانشان دارند.

مردان لازم است به اين مهم توجه كنند كه ارتباط با ديگران از جمله ابزار قوي در مبارزه با افسردگي است. مردها بيش از زنان در جامعه احساس تنهايي مي‌كنند و خيلي اوقات كه مساله‌اي آنها را درگير مي‌كند كسي را ندارند كه با وي درددل كنند. به عبارت ديگر در ارتباط و معاشرت با ديگران از توانايي كمتري برخوردارند. مردان بايد سعي كنند با همسر و دوستان صميمي خود ارتباط نزديك‌تر برقرار كنند، چراكه عدم ارتباط با ديگران به خودي خود خطر ابتلا به افسردگي را افزايش مي‌دهد، بنابراين سعي كنيد معاشرت‌تان را بيشتر كنيد، به ديگران علاقه نشان دهيد و بذر دوستي را بكاريد تا دوستان فراوان پيدا كنيد و احساس تنهايي نكنيد. به طور كلي در مقايسه زنان و مردان مي‌توان اين نكته مهم را يادآوري كرد كه مردان قدرت استفاده از دست و پاهايشان را زودتر از زنان از دست مي‌دهند، سريع‌تر موهايشان سفيد مي‌شود، زودتر حس شنوايي و بينايي خود را از دست مي‌دهند و در سنين پايين‌تر، مشكلات حافظه پيدا مي‌كنند. همچنين مردان در برابر درد حساسيت كمتري از خود نشان مي‌دهند؛ در نتيجه ممكن است از بيماري‌هاي خود بي‌خبر بمانند و اين روند آنقدر ادامه پيدا كند تا زماني كه بيماري به صورت جدي درمي‌آيد. در واقع اشتياق مردان براي ناچيز نشان دادن ضعف و دردشان آنچنان زياد است كه يكي از عوامل كوتاه‌تر بودن عمرشان نسبت به زنان محسوب مي‌شود. تفاوت مردان و زنان در طول عمر، ارتباط چنداني با ژن‌ها ندارند. مردان زود مي‌ميرند، چراكه از خودشان مراقبت نمي‌كنند. مردان تا قبول بيماري و دريافت كمك زمان زيادي را تلف مي‌كنند و وقتي دستورات درماني مي‌گيرند به خوبي زنان، آن را رعايت نمي‌كنند. نكته مهم ديگر آن است كه زنان راحت‌تر از مردان ناراحتي خود را با گريه كاهش مي‌دهند. توانايي در گريستن اهميت زيادي دارد. احساس غم بايد به گونه‌اي بيان شود تا در وجود انسان نماند. مسائل روحي هرچه پنهان‌تر بما​ند بيشتر و راحت‌تر تبديل به افسردگي مي‌شو​د، پس در صورت نياز با گريستن ناراحتي خود را بروز دهيد.

معصومه اسدي/ جام‌جم


نوشته شده در   شنبه 7 مرداد 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode