وقتي حسادت بنياد خانواده را نشانه ميرود بايد چکار کرد
چشمهايي كه ميتركد دلهايي كه ميلرزد
جام جم آنلاين: حسادت اگر خوره نباشد دستكمي از خوره ندارد. حسادت مثل يك جريان نامرئي است كه از چشم وارد ميشود و در دل مينشيند و وقتي از سر تا پا را تسخير كند، تير شر به هدف اصابت كرده است.
حسود آسايش ندارد. او مدام در حال مقايسه كردن خودش با ديگران است و چون آنچه را كه به دست آورده كمتر از شايستگيهايش ميبيند، جنگي دائمي با خود به راه مياندازد كه زبانههاي آتشش، هم خودش و هم طرف مقابل را ميسوزاند؛ با اين تفاوت كه حسود، مقصر است و كسي كه مورد حسادت قرار گرفته، بيگناه.
بازار مكاره حسادت
در بازار مكاره حسادت همه رقم مشتري پيدا ميشود. گاهي او كسي است كه به لباس و ماشين و خانه و لوازم زندگي اطرافيانش چشم دارد و اگر آنها كمترين پيشرفتي در اين زمينه بكنند او آتش حسادتش شعلهور ميشود و درياي دلش به تلاطم ميافتد.
گاهي نيز او كسي است كه به پيشرفتهاي معنوي ديگران حسادت ميكند و از اينكه ميبيند آنها چند گام از او جلوتر رفتهاند خشمگين ميشود و غصهاش را به شكل حسادت بروز ميدهد.
بعضي وقتها نيز او نقش حسودي را بازي ميكند كه همه خوبيهاي دنيا را فقط براي خودش ميخواهد و هر وقت ببيند كسي موقعيت و جايگاهي قابل اعتنا پيدا كرده ديگ حسادتش به جوش ميآيد و زبانههاي اين ديگ جوشان به جان مردم از همه جا بيخبر ميافتد.
كسي كه مورد حسادت قرار ميگيرد شرايط سختي را تحمل ميكند چون دائما تاوان قضاوتهاي فرد حسود را پس ميدهد و از او بيمهري ميبيند، اما رنج حسود، كمتر از او نيست.
حسادت چه بزرگ و چه كوچك، چه در قبال افراد خاص و چه در برابر همه آدمها، حسي تلخ به افراد تزريق ميكند و آنها را در موقعيتي لرزان قرار ميدهد كه مجبورند با شنيدن خبر خانهدار شدن يكي از دوستانشان گلويي متورم و كيپ شده داشته باشند و وقتي ارتقاي شغلي همكارشان را ميبينند، دلشان بگيرد و آنگاه كه ميبينند همسن و سالهايشان زودتر از آنها ازدواج كردهاند و زندگي خوبي دارند به گريه بيفتند و لحظه به لحظه آه حسرت بكشند.
پردهها ميافتد
پرده اول: خواهرش امروز مهمان اوست. سور و سات يك مهماني خانوادگي را تا آنجا كه دستش رسيده فراهم كرده، خواهر ميآيد، مثل هميشه با سر و وضعي مرتب. اما اين بار، النگوهايي به دست دارد كه تازه خريده و هنوز كسي آنها را نديده. تعارفات مرسوم يك مهماني خودماني انجام ميشود، اما جرينگ، جرينگ النگوها ناگهان آرامش ميزبان را به هم ميزند.
ميزبان، مدتهاست كه ميخواهد براي خودش النگوهايي با اين طرح بخرد، اما دستتنگياش اجازه نداده. او بياختيار راه گلويش بسته ميشود و چشمهايش به دودو زدن ميافتد و نفس بند آمدهاش فقط تا اين حد مجال ميدهد كه كلامي نيشدار از دهانش بپرد و جرقه يك دعوا را بزند.
پرده دوم: او آدم موفقي است و همه اين را ميدانند. او آنقدر جدي و بااراده است كه در انجام هر كاري موفق ميشود. او اين بار هم در يك مسابقه برنده شده آن هم به عنوان نفر اول. خيليها به او تبريك ميگويند و برنده بودن را حقش ميدانند، خيليها هم كه ابراز احساسات كلامي نميكنند با حركت چشم و دست و صورت، بيان احساس ميكنند. اما يكي از اطرافيان در حال انفجار است.
او كه اين همه تحسين را شايسته شخص مورد نظر نميداند مرتب اين پا و آن پا ميكند تا شايد نگاههاي تحسينبرانگيز ديگران را متوقف كند. او به گوشهاي ميخزد و زير گوش كسي كه احتمال ميدهد زياد از موفقيت ديگران خوشحال نميشود، پچپچ كرده و القا ميكند كه موفقيتهاي پشت سر هم اين فرد نه به خاطر تواناييهايش بلكه به خاطر رابطه بازيهايي است كه هميشه شامل حالش ميشود؛ اين را ميگويد دلش خنك ميشود.
پرده سوم: مرتب با نگاههايش او را ميپايد. درست مثل كسي كه قصد الگوبرداري از كسي را دارد، دائما چشم به حركات و سكنات او دارد تا شايد بتواند روي دستش بلند شود.
اگر او به كسي سلام گرم ميكند او سلامش به آن آدم را گرمتر ميكند و اگر او با كسي ميانه خوبي ندارد او حتما با او گرم ميگيرد تا لج فرد مورد نظر را دربياورد.
او شخص مورد نظر را آدم كاملي ميبيند اما چون جرات اعتراف كردن به اين حقيقت را ندارد، سعي ميكند از رفتار او تقليد كند تا به ديگران نشان دهد كه چقدر به محبوب بودن شخص مورد نظر حسودياش ميشود و چقدر دلش ميخواهد هر چه زودتر او را كنار بزند تا شايد اين بار او در چشم ديگران، درخشان به نظر برسد.
دردشان اين است!
اگر بپذيريم كه حسادت، خشمي دروني و حزني دائمي است آن وقت درك خواهيم كرد كه آدمهاي حسود چه زجري ميكشند.
همه آدمها دوست دارند بهتر از ديگران به نظر برسند، اما چون ميبينند گاهي اوقات اين بهتر بودن، مقدور نيست و در مرتبه پايين قرار گرفتن نيز آزارشان ميدهد، گرفتار حسادت ميشوند.
به اعتقاد روانشناسان و رفتارشناسان، افراد حسود عزت نفس و اعتماد به نفس ضعيفي دارند و چون خودشان را آدم ارزشمندي نميدانند به ديگران خشم ميگيرند و اين خشم را با حسادت درهم ميآميزند كه خود حسادت نيز بار ديگر آتش خشمشان را شعلهور ميكند. البته نه اينكه فقط عدهاي از آدمهاي خاص، آلوده حسادت شوند.
نوع بشر نميتواند ادعا كند كه هرگز حتي براي يك لحظه به كسي حسادت نورزيده اما نكته مهم اين است كه حسادت در بعضي آدمها موقتي و زودگذر است، اما در بعضي آدمها آنقدر ريشه دوانده كه تمام شاديهايش را از بين ميبرد و روابطش با ديگران را تيره و تار ميكند.
افراد حسود به اين علت رابطهاي نهچندان دلچسب با ديگران دارند كه اهل غيبت كردن و عيبجويياند، آنها وقتي اتفاق خوبي براي ديگران ميافتد ناراحت ميشوند و همين ناراحتي باعث رويآوردنشان به دشمني و كارشكني عليه ديگران ميشود.
طبيعي است كه چنين فردي، دوست و همصحبت مطلوبي نيست و دوستان كمي دارد و همان دوستان اندك را هم به خاطر حسادتهايش از دست ميدهد.
ديگ صبر آدمهاي حسود نيز زود به جوش ميآيد و آنها را تا اوج عصبانيت ميبرد، چون آنها طاقت ديدن خوشحالي و رفاه ديگران را ندارند.
با اين حال، حسودها هميشه اينقدر آشکار بازي نميكنند و بخشي از نيتهايشان را معمولا مخفي نگه ميدارند به طوري كه در ظاهر دست به چاپلوسي و چربزباني ميزنند، اما در غياب فرد مورد نظر از هيچ تخريبي فروگذار نميشوند.
نسخه روانشناسان
روانشناسان ميگويند حسادت، عكسالعمل هيجاني است كه از حدود دو سالگي شروع ميشود و ممكن است تا بزرگسالي ادامه پيدا كند.
به باور آنان، حسادت مثل ويژگيهاي رفتاري چون برونگرايي، قناعت، ماجراجويي يا گوشهگيري، موضوعي ارثي نيست بلكه رفتاري است كه در نتيجه برخورد فرد با ساير افراد اجتماع بروز ميكند.
در واقع طبق تعريف روانشناسان، حسادت معمولا به اين شكل ظاهر ميشود كه در سنين خيلي پايين، وقتي كودك در كانون خانواده، جايگاه خودش را به دلايل مختلف (از جمله تولد نوزادي ديگر) متزلزل ميبيند احساس ناامني ميكند و چون مقام خودش را تهديد شده ميبيند براي به دست آوردن جايگاه سابقش دست به رقابت ميزند. البته اين رقابت معمولا به شكل منفي است كه خودش را به صورت رفتارهاي حسادتآميز نشان ميدهد.
پس در كانون خانواده، كمبود عاطفي و بيمهري ديدن از والدين و تمام كساني كه كودك براي آنها ارزش قايل است ميتواند سبب بروز حسادت شود.
روانشناسان تحقيقات متعددي انجام دادهاند كه نشان ميدهد پسرها در هر سني كه باشند و به هر دليلي (عاطفي، اقتصادي يا فرهنگي) به حسادت رو آورده باشند، دست به خشونت ميزنند و دخترها دچار افسردگي ميشوند.
اين در حالي است كه با افزايش سن، اگر دلايل برانگيخته شدن حسادت از بين نرفته باشد، اين حس تشديد ميشود و در مردها خودش را به صورت رفتارهاي ناهنجار مثل تخريب اموال عمومي، آزار ديگران، هتاكي، تخريب شخصيت ديگران و... نشان ميدهد.
پس براي نداشتن بزرگسالان حسود بايد ريشههاي آن را در كودكي بخشكانيم و به علائم حسادت در آنها با دقت و ديدي باز نگاه كنيم.
به گفته روانشناسان، حسادت در كودكان را از روي واكنشهاي مستقيم و غيرمستقيمشان ميتوان تشخيص داد به اين معني كه وقتي كودكي دچار حسادت شده باشد حتما رفتارهايي چون پرخاش، تحقير، قهر، گاز گرفتن، لگد زدن و هل دادن ديگران را انجام ميدهد.
گاهي نيز كودكان وقتي طالب كالايي هستند و از اينكه ميبينند ديگري صاحب آن است دچار حسادت ميشوند و سعي ميكنند آن را از او بدزدند. پس به اينگونه رفتار بچهها هم بايد حساس بود. البته توجه به واكنشهاي غيرمستقيم بچهها نيز اهميت زيادي دارد.
چون اين واكنشها، پنهاني هستند و مثل واكنشهاي مستقيم، براحتي قابل تشخيص نيستند. مثلا ممكن است كودكي كه حسادت آزارش ميدهد به دوران شيرخوارگي برگردد و شب ادراري كند و به مكيدن انگشت رو بياورد.
گاهي نيز اين كودكان تظاهر به بعضي احساسات ميكنند مثلا به صورت تصنعي نشان ميدهند كه ترسيدهاند يا غذا خوردن را دوست ندارند يا فقط غذايي خاص ميخواهند.
اين كودكان ممكن است به آزار ديگران از جمله بچههاي كوچكتر از خود، اذيت حيوانات يا به راه انداختن دعوا بين همسالانشان نيز رو بياورند.
گاهي اوقات هم ديده ميشود كه كودك حسود به شكل غيرعادي نسبت به فرد مورد حسادت، اظهار علاقه ميكند و گاهي با انجام رفتارهاي مطلوب و جلب توجه والدين به سمت خود، براي شكست او تلاش ميكند.
مهار اين غول مهارت ميخواهد
فرد حسود، مشكل را بايد در خودش پيدا كند، نه در ديگران؛ چون ديگران راه خودشان را ميروند و كار خودشان را ميكنند و اين اوست كه نسبت به رفتار و اعمال آنها واكنشهاي تند نشان ميدهد.
پس براي مهار حسادت ابتدا بايد دست به انتقاد از خود زد و تلاش كرد تا ريشهها و دلايل حسادت شناسايي شود. براي رسيدن به بهترين نتيجه، سعي كنيد هرگز رفتارتان را توجيه نكنيد و در حالي كه خيلي با خود روراست هستيد به دلايل حسادتتان فكر كنيد.
روانشناسان ميگويند دليل اصلي بروز حسادت، نداشتن اعتماد به نفس و عزت نفس است پس چه بهتر كه بكوشيد تا اين دو نقص را جبران كنيد. همچنين سعي كنيد به خود بقبولانيد كه اگر اطرافيانتان پيشرفت كنند و آدمهاي مهمي بشوند قطعا به نفع شما هم خواهد بود چون آن وقت بهتر و بيشتر ميتوانند به شما كمك كنند.
تلاش براي رشد دادن شخصيت و ويژگيهاي مثبت نيز كاري اساسي است چون وقتي بتوان نقاط ضعف را تبديل به قوت كرد، آن وقت انرژياي توليد ميشود كه مانع از حسادت كردن به ديگران خواهد شد.
بها دادن به خود و ارزش قائل شدن براي خود نيز گامي موثر در اين زمينه است چون آدمهايي در زندگي موفقاند كه فراموش نميكنند آنها نيز درست مثل ديگران، آدمهاي باارزشي هستند.
در كنار همه اين تلاشها سعي كنيد تا آدم شكرگزاري باشيد و به جاي تمركز بر نداشتههايتان به داشتههايتان فكر كنيد و مطمئن باشيد اگر ديگران از يك بابت بر شما برتري دارند شما نيز از جهاتي بر ديگران برتري داريد.
البته اگر فرد مورد حسادت را هرگز نميتوانيد از نظرتان دور كنيد، به اين فكر كنيد كه او چه ويژگيهايي دارد كه حسادت شما را برانگيخته ميكند و آنگاه بكوشيد تا شما هم مثل او ويژگيهاي برجسته و قابل اعتنا داشته باشيد.
و اما اين جمله را دائم با خود تكرار كنيد كه: «آدمي كه در اين شرايط قرار دارد لايق اين موهبت است و با تلاش به اين موفقيت دست يافته است و من نبايد از اين واقعيت حرص بخورم و ناراحت شوم چون من هم ميتوانم تلاش كنم و جايگاه بهتري براي خود به دست بياورم .»(جام جم - ضميمه چارديواري)
حميد بروغني