يه روز معلم به دانش اموزان ميگه كی بلده يه قطار
بكشه حسني دستشو بالا كرد و گفت ما معلم هم بهش گفت كه بره پا تخته و قطارو بكشه حسني
ميره پا تخته ميبينه كه بلد نيست قطار بكشه(تو اون لحظه معلم با دانش اموزان صحبت ميكرد)بعد
كه روشو ميكنه به طرف حسني ميبينه كه فقط حسني ريل قطارو كشيده ميگه پس قطارش كو ميگه
وقتي شما سرتون اونور بود قطار اومد و رفت.