جام جم آنلاين: مثل يك جمعه بازار آشفته و درهم و برهم هر چه بخواهي ميتواني سوا كني؛ جعبه شكسته ميوه، لاستيك كهنه و پاره دوچرخه، گوني سوراخسوراخ و پوسيده، عروسك بيسر، يك لنگه كتاني دهان بازكرده و حتي قوطي خالي اسپري و چند متر كيسه نايلوني كه آب شور دريا و نور خورشيد، لانه زنبوريشان كرده است.
مسافران نوروزي امسال هم مهمان همين جمعه بازارهاي پهنشده در سواحل كشور بودند همانهايي كه قبلا هم خودشان ديده بودند و هم از ديگران شنيده بودند كه قدم زدن بر لبه نقشه ايران چه در شمال و چه در جنوب مساوي است با رفتن فيلترهاي سيگار رها شده در ساحل لاي انگشتان پا و بريدن پوست وگوشت بدن با شيشه خردههاي خزيده زير شن و ماسهها و ضربهديدن استخوانها با بلوكهاي سيماني بلاتكليف و سرگردان در ساحل و چند متري آن طرفتر درون آب.
آنها كه امسال و سالهاي قبل به شهر ساحلي چابكسر سفر كردهاند ماجراي ساحل پوشيده از زباله را خوب ميدانند مسافران منطقه فرجآباد چالوس هم همين طور هر چند آنها علاوه بر زبالههايي كه همه در همه جا ميبينند بايد مشقت حضور در ساحلي پر از حيوانات اهلي و فضولاتي كه ساحل را تسخير كرده را نيز تحمل كنند. اوضاع در ساحل انزلي و فريدونكنار و آستارا و گرگان و ساري هم بهتر از اين نيست. در آستارا بايد به جاي ديدن آبهاي خوشرنگ و مواج دريا خردهچوبها و خار و خاشاكي را ديد كه مرغهاي خانگي مردم محله آنها را ميجورند تا بلكه از لابهلايشان دانهاي براي خوردن پيدا كنند.
ساحل شهر رامسر هم در تسخير زبالهها و مردم زبالهسازي است كه از پوستهاي ظريف تخمه گرفته تا تهماندههاي بزرگ هندوانه را لاي سنگچينهاي لب ساحل ميريزند و اگر تهسيگاري هم داشته باشند همان جا پرت ميكنند و ميروند. سواحل نور هم داستان خودش را دارد ولي نتيجه هماني است كه در تمام خطوط ساحلي 700 كيلومتري متعلق به ايران در شمال اتفاق افتاده و همچنان ميافتد.
جنوب هم زباله، اما كمتر
از 7 استان ساحلي ايران 4 تاي آن در سواحل خليجفارس و درياي عمان قرار دارد. سواحل جنوب اگر چه براي مسافران جذابيت كمتري نسبت به سواحل خزر دارد، اما با اين حال آنها هم طعم زباله را چشيدهاند. سواحل بوشهر و بندرعباس اين مساله را خوب ميدانند در قشم هم هر جا پاي مردم به ساحل دريا رسيده زبالهها هم پشت سرشان آمده است حتي نهالهاي لاغر حرا كه در برخي نقاط تازه جان گرفتهاند كيسههاي نايلوني پيچيدهاي دور گردنشان دارند كه اگر موج كمي سنگين شود و تكههاي سيماني جاخوش كرده در لابهلايشان نيز جابهجا شود آن وقت تنههاي نحيفشان زير آوارهاي سيماني ميماند و كيسهها گلوي نهالها را دودستي فشار ميدهند.
نكته: گفته ميشود در بيشتر ماهيهاي خوراكي درياي خزر بيش از 400 نوع انگل وجود دارد كه مانع رشد و افزايش وزن آنها ميشود
وقتي مسافري در استان سيستان و بلوچستان از كنارك به سمت چابهار برود حتما اين صحنهها يا مشابه آنها را خواهد ديد. اين منطقه روزي جز بيابان چيزي نداشته اما چند سالي است درختچههاي كهور و بوتههاي پانيكوم و سمر جاي شنهاي روان خيز برداشته تا لب ساحل را گرفتهاند. با اين حال زبالههاي ريز و درشت بلاي جان اين پوشش گياهي شده از تورهاي ماهيگيري مستعمل كه به پاي درختچهها پيچيدهاند گرفته تا انواع بطريهاي پلاستيكي، پارچه و گونيهاي كهنه، لاستيك، كاغذ، كارتن و آهنپارههايي كه بر ساحل چنبره انداختهاند و آفتاب ميگيرند.
ما ميكروب پخش ميكنيم آنها نفت
خزر و خليجفارس با نفت آلوده شدهاند؛ كشورهاي همسايه ايران در شمال و جنوب عامل بيشتر اين آلودگيها هستند با اين تفاوت كه اوضاع خليجفارس بحرانيتر از خزر است.
آلودگي نفتي هميشه در خليجفارس وجود داشته است، حجم تردد نفتكشها در اين خليج بالاست ضمن آنكه عمليات اكتشاف و استخراج و ورود فاضلابهاي حاوي مواد نفتي به آن هميشه ترس از بحرانيشدن اوضاع را در دلها ايجاد ميكند. خليجفارس تا به حال چند بحران نفتي را نيز پشت سر گذاشته كه به آتشكشيدن بيش از 700 حلقه چاه نفت كويت و به آتشكشيدن چاههاي نوروز (هردو توسط عراق) در كنار نفتكش عظيم سون بونگ كه آن هم توسط عراق منفجر شد از به يادماندنيترين اين بحرانهاست.
موضوع ورود فاضلابهاي خانگي و صنعتي و كشاورزي به خليجفارس هم جدي است، اما نه به جديت آلودگيهاي خزر. خزر حالا از فاضلابها انباشته شده تا جايي كه مسوولان حفاظت از محيطزيست كشورمان نيز خودشان سهم ايران از ايجاد آلودگيهاي ميكروبي خزر را بيشتر از 4 همسايه ديگر اين دريا ميدانند. البته نه اينكه كشورهاي شمالي خزر مسبب آلودگي ميكروبي در اين دريا نباشند چون گفته ميشود اين كشورها فاضلابهايشان را از طريق رود ولگا به خزر ميريزند. با اين حال آلودگيهاي ميكروبي از هر سمت خزر كه به اين درياچه تحميل شده باشد مهم اين است كه ذخاير بيولوژيكي اين دريا در خطر است.
طبق گفته مسوولان سازمان حفاظت محيطزيست كشور در بيشتر ماهيهاي خوراكي درياي خزر بيش از 400 نوع انگل وجود دارد يعني انگلهايي كه اگر چه قابل انتقال به انسان نيستند اما مانع رشد ماهيها ميشوند به طوري كه اگر يك ماهي در 6 ماه قرار است به يك و نيم كيلوگرم برسد وزنش از 450 گرم بيشتر نخواهد شد.
سواحل، ثروت بوميها
سواحل ايران دستكمي از گنج ندارد. بوميهاي ساحلنشين هم نميدانند روي گنج خوابيدهاند. اگر فاضلابهاي خانگي و صنعتي و كشاورزي از سواحل، راه درياها را پيش ميگيرند تقصير مردم بومي نيست چون تصفيهخانههاي فاضلاب را افراد ديگري بايد راه بيندازند اما اينكه سواحل شمال و جنوب از زباله پر شدهاند تا حدي تقصير بوميهاست. آنها ميتوانند جلوي زبالهپراكني گردشگران را بگيرند و نگذارند مسافران به گنجشان لطمه بزنند اما اين نيزخودش نيازمند فرهنگسازي است، محتاج اينكه مردم محلي باور كنند همه عوايد ساحل متعلق به آنهاست كه اين نيز به دست نميآيد مگر اينكه سواحل از اين انزواي غريبانه درآيند و به مكانهايي طبيعي براي كسب درآمد مردم ساحلنشين و فضاهايي براي تفريح سالم مسافران بدل شوند.
آويد طالبيان / گروه جامعه