ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 5 آذر 1403
دوشنبه 5 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 16 فروردين 1402     |     کد : 200722

استاد دانشگاه علامه طباطبایی:

بخل و حسادت کیفیت زندگی انسان را کاهش می‌دهد

شیرین رشیدی تأکید کرد: در قرآن و ادعیه از شر برخی صفات زشت به خداوند پناه می‌بریم، مثلاً در سوره فلق از شر حسودان به خدا پناه می‌بریم...

 شیرین رشیدی تأکید کرد: در قرآن و ادعیه از شر برخی صفات زشت به خداوند پناه می‌بریم، مثلاً در سوره فلق از شر حسودان به خدا پناه می‌بریم و در دعای ابوحمزه آمده است: «اللهم اعوذ بک من الکسل و الفشل  الهم و الجبن و البخل»؛ بنابراین بخل، حسادت و ترس کیفیت زندگی انسان را بسیار کاهش می‌دهد.

شیرین رشیدیبه گزارش ایکنا، شیرین رشیدی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در نشست «نقش آگاهی اخلاقی بر کیفیت زندگی از دیدگاه قرآن» که شامگاه ۱۴ فروردین برگزار شد به سخنرانی پرداخت که متن سخنان وی را در ادامه می‌خوانید.

اخیراً کیفیت زندگی در دنیای روان‌شناسی به خصوص روان‌شناسی مثبت‌گرا از سوی کسانی چون ویلیام گلاسر بسیار مطرح می‌شود، ولی متون دینی ما سرشار از مباحث کیفیت زندگی است و باید با تلاش علمی آنها را استخراج و استنباط کنیم.

کیفیت زندگی به چه معناست و چه زمانی می‌توانیم بگوییم زندگی ما با کیفیت است؟ تعیین کمیت زندگی در دست ما نیست، ولی انسان می‌تواند کیفیت زندگی خود را تغییر دهد. گاهی افرادی عمر کوتاهی دارند، ولی زندگی باکیفیتی را تجربه کرده‌اند، اما برعکس کسانی عمری طولانی داشتند، ولی زندگی‌شان کیفیت بالایی نداشته است. بنابراین باید انتخاب‌های صحیحی داشته باشیم.

در متون دینی ما کلیدواژگانی وجود دارند که مستقیماً مرتبط با کیفیت زندگی هستند؛ مثلاً در دعای ابوحمزه آمده است: «اللهم اعوذ بک من الکسل و الفشل الهم و الجبن و البخل...»؛ خدایا از کسالت، سرافکندگی، اندوه، ترس، بخل، بی‌خبری، سنگدلی و... به تو پناه می‌برم. سطح کیفیت زندگی ما با وجود هر کدام از این موارد بسیار کاهش پیدا می‌کند. انسانی که کسل و غمگین و افسرده و ترسو و بخیل است همواره روح او دچار یکسری آسیب‌های بزرگ است.

ما با خواندن این عبارات در شب‌های رمضان به خداوند پناه می‌بریم؛ در خیلی از ادعیه بعد از کلیدواژه «اعوذ بک» یکسری موضوعاتی مطرح می‌شود که می‌توانند کیفیت زندگی را کاهش دهند؛ در سوره‌های ناس و فلق هم ما از یک سری مسائل به خدا پناه می‌بریم، از جمله از شر وسوسه‌های جن و انس و حسد.
تعریف کیفیت زندگی

کیفیت زندگی، درک و احساسی است که ما از موقعیت و نحوه زیست خودمان داریم؛ در حقیقت کیفیت زندگی یعنی میزان رضایت‌مندی و شادکامی و خرسندی از زندگی. همه مکاتب اخلاقی هم آموزه‌های خود را به واژگانی چون خوشبختی و سعادت و کمال ختم می‌کنند. انسان چون کمال‌طلب است همیشه بهترین چیزها را برای خود می‌خواهد ولی باید این کمال‌طلبی را با یکسری موارد متعادل و استاندارد کنیم تا از حد تعادل بیرون نرود و به کفران نعمت و ناشکری و احساس منفی تبدیل نشود.

مرحوم نراقی در معراج السعاده گفته است انسان همانطور که گاهی از نظر جسمی دچار بیماری می‌شود از نظر روحی هم ممکن است بیمار شود و علم اخلاق، طب روحانی است؛ اخلاق یکسری بایدها و نبایدها را تجویز می‌کند تا ما بیماری روحی خود را درمان کنیم. افرادی زندگی با کیفیت دارند که از نظر روحی واجد روح و قلب سلیم هستند که در قرآن هم بر قلب سلیم تاکید شده است.

طلب مغفرت و استغفار که مکررا در فرمایشات علمای اخلاق آمده است در حقیقت شست و شوی روح است، کمااینکه جسم انسان همواره نیازمند پاکسازی و شست‌وشو است. در مکاتب مختلف اخلاقی و فلسفی هر کدام سعادت و زندگی با کیفیت را از منظر خودشان تعریف می‌کنند مثلاً در مکتبی مانند احساس‌گرایی، تجربه حسی را خیلی مهم می‌دانند؛ نسبیت‌گرایان، قراردادگرایان، لذت‌گرایان، قدرت‌گرایان و دیگرگرایان و... هم هر کدام از زاویه خودشان سعادت را تعریف می‌کنند.

در مکتب اخلاقی اسلام هم راه‌کارهای متناسب با مبانی هستی‌شناسی، انسان‌شناسی و... ارائه شده است و تصور ما از خداوند، عالم هستی و غایت این جهان در این تعریف اثرگذار است. خیلی از مکاتب توصیه‌های اخلاقی خود را منحصر به حیات چندساله دنیا کرده‌اند، ولی اسلام کیفیت زندگی را با توجه به روح و جسم و حیات دنیا و آخرت تعریف کرده است.

ما باید روی مسائل اساسی و بنیادهای فکری خودمان برنامه‌ریزی و مطالعه داشته باشیم و کودکانمان را بر این اساس تربیت کنیم؛ خودمان و خدا را بشناسیم و تعریف درستی از واقعیات داشته باشیم تا زندگی ما کیفیت خوبی داشته باشد و صرفا زندگی آرمان‌گرایانه نداشته باشیم تا در پیری احساس ناکامی و شکست بکنیم.

عزت نفس و خودارزشمندی نقش زیادی در کیفیت زندگی دارد؛ اینکه روانشناسان گفته‌اند در حال زندگی کنید و غرق گذشته و آینده نشوید یا در کارهای جمعی و داوطلبانه و نیک شرکت کنید، انفاق و کمک به دیگران و داشتن روحیه تعامل و... نقش زیادی در کیفیت زندگی دارد؛ ارتباطات مؤثر اجتماعی و اینکه کودکان چقدر می‌آموزند تا در مدرسه و محیط‌های اجتماعی با دیگران تعامل داشته باشند از مسائل مؤثر در تعیین کیفیت زندگی است.
اهمیت عدالت

متأسفانه در کلاس‌هایمان بیشتر رقابت منفی داریم در صورتی که مدرسه و کلاس، یک جامعه کوچک است که هر گونه در آن آموختیم فردا در محیط زندگی پیاده خواهیم کرد. انسان اجتماعی است و زندگی اجتماعی بدون فضایل اخلاقی میسر نخواهد شد و بی‌قانونی و هرج و مرج و بی‌نظمی همه جا را فرا می‌گیرد. مثلاًً یکی از فضایل اخلاقی که باید آموزش ببینیم بحث عدالت است.

عدالت یعنی اینکه هر چیزی در جای اصلی خود قرار بگیرد و نه جای اعتباری خود و ظلم هم یعنی چیزی را از اصل و حق دور کردن. متون عرفانی فلسفی برای نفس انسان قوایی مانند شهویه، غضبیه، ناطقه و... برشمرده‌اند که هر کدام از اینها حد افراط و تفریط و حد معتدل و وسط دارند. به حد وسط، فضیلت و به افراط و تفریط، رذیلت می‌گویند. مثلاً برای قوه ناطقه، خرد و دانایی، فضیلت و برای قوه شهویه، عفت و خویشتنداری، فضیلت است.

عدالت بالاترین فضیلت از نظر متون دینی و اندیشمندان مسلمان است؛ لذا بدترین مردم کسی است که به خودش ظلم می‌کند و برترین مردم عادل‌ترین است. کسی که عقل کامل دارد قوای نفسانی خود را به تعادل و توازن و حد وسط می‌رساند بنابراین تربیت عقلی و اخلاقی با همدیگر همکاری دارند و اگر بخواهیم اخلاق فاضله داشته باشیم، باید از حیث عقلی بالا برویم.
حلم بالاتر از صبر است

حلم بالاتر از صبر است و انسان حلیم، خردمند و عاقل است و با کمک خرد خود به زیبایی نایل می‌شود یا شجاعت یک فضیلت به معنای مقاومت و ایستادگی است و انسان در بلایا و سختی‌ها دچار خودباختگی و فروپاشی روحی و جسمی نمی‌شود. همه اینها مانند عفت و شجاعت و حکمت در دل عدالت جای دارند. البته فقط شناخت این فضایل به تنهایی کافی نیست و برای رسیدن به سعادت باید معرفت با عمل همراه باشد. به همین دلیل توأم‌ شدن علم و عمل برای رسیدن به سعادت لازم است.

خواندن و دانستن مهم است، اما کافی نیست و باید آن را در زندگی عمل کنیم تا به کیفیت لازم برسیم؛ در کتب اخلاقی، سعادتمندان را تقسیم‌بندی کرده‌ و مثلاً گفته‌اند برخی افراد بدون اینکه از کودکی دچار زحمت شوند ذاتاً خوب هستند و یکسری صفات خوب مانند سخاوت و کرامت و مهربانی و... دارند. البته برخی علما معتقدند که برخی از این صفات موروثی هستند.

گروه دیگر افرادی هستند که از ابتدای کودکی متصف به صفات نیکو نیستند، بلکه خودشان این نیکی‌ها را تحصیل و کسب می‌کنند و فضایلی را بر نفس خود بار می‌کنند. گروه سوم نه از ابتدای فطرت دارای سیرت نیکو هستند و نه با میل و رغبت خودشان دنبال آن می‌روند، بلکه با اجبار و تحمیل به این راه کشیده می‌شوند.

روی سخن ما با گروه دوم است؛ یعنی کسانی که با جد و جهد دنبال زندگی سعادتمندانه هستند. البته خیر و سعادت برای هر فردی فرق دارد چون اهداف مختلف است ولی خیر مقصدی است که هر انسانی دنبال آن می‌رود؛ برای برخی سلامتی جسمی و داشتن امکانات مادی، خیر و سعادت است، ولی اخلاق به ما کمک می‌کند که گرفتار افراط و تفریط نشویم.
محبت؛ عاملی برای زندگی باکیفیت

یکی از فضایلی که خیلی به کیفیت زندگی کمک می‌کند، محبت است. محبت عبد و خدا، محبت فرزند و والدین و محبت بین اعضای خانواده و جامعه. اگر این محبت شکل بگیرد باعث افزایش اتحاد جامعه می‌شود. البته دوستی و صداقت واقعی کم است؛ از نظر کتب اخلاقی، دوستی و صداقت نوعی مودت و محبت است و توصیه شده است که افراد همفکر تألیف قلوب داشته باشند.

قرآن کریم در سوره مبارکه حشر فرموده است که ما تصور می‌کنیم برخی افراد جمع و متحد هستند، ولی قلوب آنان پراکنده است؛ «لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ؛[آنان به صورت] دسته‌جمعى جز در قريه ‌هايى كه داراى استحكاماتند يا از پشت ديوارها با شما نخواهند جنگيد جنگشان ميان خودشان سخت است آنان را متحد مى ‏پندارى و[لى] دلهايشان پراكنده است زيرا آنان مردمانى‏ اند كه نمى‏‌انديشند (۱۴)»؛ این افراد کسانی هستند که دوستی آنها بر پایه بنیادهای الهی و منطقی نیست بلکه براساس منفعت شخصی است و وقتی منفعت شخصی مدنظر باشد مانند خانه عنکبوت سست است.

دوستی‌ها و برادری‌های ایمانی سبب پایداری و هم‌افزایی و رشددهنده است. به همین دلیل در متون دینی در مورد معیارهای انتخاب دوست تأکید شده است. در پایان توصیه می‌کنم که علاقه‌مندان کتاب اخلاق و راه سعادت، ابن مسکویه ترجمه مجتهده بانو امین اصفهانی و نیز مبانی اخلاق قرآنی آیت‌الله جوادی آملی را مطالعه کنند.


برچسب ها
نوشته شده در   چهارشنبه 16 فروردين 1402  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode