ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 11 شهريور 1403
يکشنبه 11 شهريور 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 29 ارديبهشت 1390     |     کد : 19765

موسيقي اصيل ايراني هيچ حامي مالي ‌ندارد

سالار عقیلی یكی از خوانندگان جوان، اما شناخته ‌شده در عرصه موسیقی سنتی ایران است. او سال‌ها خواننده ثابت اركستر موسیقی ملی ایران بوده و سابقه كار با گروه‌هایی چون دستان، راز و نیاز و...

موسيقي اصيل ايراني هيچ حامي مالي ‌ندارد
سالار عقیلی یكی از خوانندگان جوان، اما شناخته ‌شده در عرصه موسیقی سنتی ایران است. او سال‌ها خواننده ثابت اركستر موسیقی ملی ایران بوده و سابقه كار با گروه‌هایی چون دستان، راز و نیاز و... را تا به امروز داشته است. وی از ۸ سالگی فراگیری موسیقی را با نوازندگی سازهای مختلف آغاز كرد. عقیلی بیش از ۵ سال نزد صدیق تعریف به فراگیری آواز پرداخت و هم‌اكنون علاوه بر اجرا و ضبط آثار موسیقی به تدریس اين هنر نيز مشغول است. عشق ماند، به نام گل سرخ، سالارخوانی‌ها، عشق دیرین، هوای آفتاب، دریای بی‌پایان، سایه‌های سبز، باده نوشین و... از جمله آلبوم‌های منتشر شده این هنرمند طی سال‌های اخیر هستند. با او به بهانه انتشار آلبوم تازه‌اش با عنوان «یاد باد» به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

او در اين گفت و گو پيرامون مشكلات موسيقي سنتي ايران و نداشتن حاميان مالي سخن گفته است.

سالار عقيلي همچنين براي ما از چگونگي انتخاب تيتراژها و ويژگي‌هاي موسيقي سريال‌هاي تلويزيوني سخن گفت و اينكه تا چه اندازه موسيقي مي‌تواند در توفيق جذب مخاطب براي يك برنامه تلويزيوني تاثيرگذار باشد.

اجازه دهید سوال نخست خود را به آلبوم «یاد باد» اختصاص دهیم. این آلبوم تصویری كه تك‌نوازی آن به عهده سیامك آقایی بوده است و در قالب لوح فشرده عرضه شده در عین حال، ادای دینی به زنده‌یاد پرویز مشكاتیان نیز هست. اين اتفاق كه يك كنسرت زنده موسيقي سنتي ايران، با كيفيت خوب ضبط تصويري شود و به بازار موسيقي بيايد، خيلي اتفاق نمي‌افتد. درباره اين روند توضيح دهيد.

این آلبوم یك ماه است كه منتشر شده است و همان‌طور كه خودتان هم در سوال به آن اشاره كردید، كار مشتركی از من و سیامك آقایی است. از آنجا كه سیامك آقایی از شاگردان زنده‌یاد مشكاتیان بوده است، بعد از فوت ايشان تصمیم گرفتیم كنسرتی به یادش با نام یاد باد برگزار كنیم و این تصمیم را به مرحله اجرا نیز گذاشتیم. بعد از آن كه 2 شب در تالار وحدت روي صحنه رفتيم، با سیامك آقایی صحبت كردیم و تصمیم گرفتیم به طور همزمان سی‌دی و دی‌وی‌دی آن را هم منتشر كنیم. این كاری بود كه برای اولین بار در اين سطح صورت می‌گرفت، بویژه این كه ما درشب كنسرت با 11 دوربین به ضبط آن پرداختیم. به این ترتیب، با انتشار این آلبوم، فكر مي‌كنم آلبوم تصويري مناسب و در خور موسیقی اصیل ایرانی منتشر كرده‌ایم كه راه را براي ديگران باز مي‌كند.

وقتی صحبت از انتشار یك آلبوم موسیقی می‌شود بحث توزیع آن پیش می‌آید. برخی از خوانندگان موسیقی ایرانی امروز براین باورند كه مقوله پخش در این حیطه بخوبی انجام نمی‌شود و به بیان ساده‌تر یك آلبوم موسیقی بعد از گذراندن فراز و نشیب‌های متعدد و در نهایت انتشار، تازه با مانعي به نام توزیع مواجه می‌شود. نظر شما دراین باره چیست؟ شما هم با این موضوع موافق هستید كه توزیع آلبوم‌های موسیقی درایران نامناسب است؟

ببینید خود من چند آلبوم مانند سایه‌های سبز، سعدی‌نامه كه از سوی انتشارات حوزه هنری منتشر شد و همین طور باده نوشین داشته‌ام كه آن طور كه باید بعد از انتشار خوب و مناسب توزیع نشدند. اگرچه این آلبوم‌ها نیز در نوع خود موفق بوده‌اند، اما همان طور كه گفتم به دلیل مشكل توزیع نامناسب نتوانستند آن‌طور كه باید در معرض دید دوستداران قرار گیرند. متاسفانه حتی اگر بهترین كارها از سوی یك خواننده خوانده شود ولی پخش آن مطلوب نباشد، آن آلبوم به هدر می‌رود. من به شخصه در این ارتباط، مدتی است كه تصمیم گرفته‌ام تمام كارهای خود را به ناشر و پخش‌كننده مطمئني بسپارم تا هم خروجی مناسبی حاصل شود و هم تمام كارهای من از یك صافی عبور كند.

جدا از بحث توزيع، مهم‌ترین مانعي كه بر سر راه انتشار آلبوم‌های موسیقی، صرف‌نظر از مجوزها وجود دارد، به نظر شما چیست؟

متاسفم كه بگویم اغلب آلبوم‌های موسیقی از سرمایه‌گذار و حامی‌ برخوردار نیستند. در واقع، در حوزه موسیقی اصیل ایرانی هیچ حامی‌ مالی وجود ندارد. در حالی كه این حوزه به متولی و حمایت‌كننده نیازمند است. نكته جالب این است كه مساله‌ای به نام حامی‌ مالی در زمینه موسیقی پاپ بیشتر به چشم می‌خورد تا موسیقی اصیل. دلیل این امر را هم كه گرایش حامیان مالی به سرمایه‌گذاری بر آلبوم‌های پاپ بیش از موسیقی اصیل ایرانی است، نمی‌دانم چیست.

نهادهای دولتی چقدر می‌توانند به عنوان حلقه‌های مفقوده در این میان نقش موثری داشته باشند؟

به نظر می‌رسد آنها هم پشتیبانی در این زمینه انجام نمی‌دهند یا اگر هم باشد درباره بعضی از هنرمندان این اتفاق می‌افتد.

یك نكته در آلبوم‌های موسیقی خوانندگان اصیل ایرانی وجود دارد و آن این كه می‌بینیم اغلب خوانندگان معاصر بيشتر به سمت اشعار كلاسیك مي‌روند تا شعر نو. شما از آن دسته خوانندگان اندك اين عرصه بوده‌ايد كه در كارهایي مانند آلبوم به نام گل سرخ از شعرهای دكتر شفیعی كدكنی بهره گرفته‌اید یا در آلبوم سبوی تشنه اشعار اخوان ثالث را خوانده‌اید. آیا قرار است در آینده اين راه را با قوت بيشتر ادامه دهيد و براي مثال به سراغ شاعرانی چون احمدرضا احمدی، شاملو و... برويد؟

درباره قسمت نخست سوال شما باید بگویم كه خود من به شخصه تصميم ندارم در سال‌های آينده خيلي به سمت شعرهای سپید، نو یا به اصطلاح بی‌وزن بروم. دلیلش هم این است كه شعر نو اساسا با موسیقی كلاسیك ايراني سازگار نیست. حالا گاهی شعرهایی به واسطه فضایي كه مي‌سازند و كلماتی كه دارند می‌توانند مورد استفاده آهنگساز و خواننده اين عرصه قرار بگیرند، اما به طور معمول اشعار شاعرانی چون حافظ، سعدی، خیام، جامی‌ و... با موسیقی اصیل سازگارتر است و خواننده‌ای مثل من با این اشعار ارتباط بیشتری برقرار می‌كند. البته شما به شعر 2 آلبوم به نام گل سرخ یا سبوی تشنه اشاره كردید كه اخوان ثالث و دكتر كدكنی شاعران این شعرها بوده‌اند. درباره انتخاب این نوع اشعار نیز باید بگویم، آثار این شخصیت‌ها همواره دارای پشتوانه محكم، علمی ‌و ادبی بوده، در حیطه ادبیات فارسي اطلاعات زیادی داشته و شعرشان هم از ريشه‌هاي ادبيات كهن فارسي بر آمده است. دلیل انتخاب اشعار این بزرگان روی این دو آلبوم نیز داشتن چنین خصایصی بوده است. اما در مجموع، همان‌طور كه ذكر كردم، موسیقی اصیل ایرانی روی اشعار كلاسیك، بیشتر می‌نشیند و با شعر بي‌وزن و نو همسازي چنداني ندارد.

اصلا انتخاب شعر توسط خواننده يا آهنگساز براساس چه معیارهایی صورت می‌گیرد؟

این دو حالت دارد؛ در حالت اول ممكن است آهنگساز از یك شعر خوشش بیاید یا از آن خاطره داشته باشد و براساس آن آهنگی می‌سازد و ما می‌خوانیم، حالت دوم این است كه آوازهای تصانیف تماما به انتخاب خودمان است.

می‌خواستم یك بار دیگر به آلبوم سبوی تشنه اشاره كنم. وجه افتراقی كه این آلبوم با سایر آثار شما طی سال‌های اخیر دارد، این است كه 70 درصد این كار، اوج بوده و بیشتر بخش اجراهای تصنيف‌هاي آلبوم روی آلتو بوده. اين ويژگي، كار شما را سخت نكرد؟

همین طور است. این كار یكی از سخت‌ترین كارهای من به شمار می‌رود، به طوری كه تا به حال این قدر وقت برای ضبط یك آلبوم نگذاشته بودم. می‌توانم بگویم ضبط آلبوم سبوی تشنه، 15ساعت طول كشید. یعنی كار را در 2 روز متوالی انجام می‌دادیم. آهنگساز این اثر، آرش كامور است كه درحال حاضر نیز در گروه راز و نیاز به نواختن كمانچه مشغول است. به هرحال، این آلبوم را پارسال ضبط كردیم، اما به دلایلی هنوز منتشر نشده است. بخشی از تصانیف این آلبوم در دستگاه ماهور و بخشی دیگر در دستگاه همایون است و همان طور كه ابتدای صحبتم هم اشاره كردم كار عجیبی بود و انرژی زیادی از ما گرفت. خودتان هم در سوال به برخی خصوصیات این آلبوم اشاره كردید كه 70 درصد آن روی اوج بود. این باعث می‌شد بالاترین صدای خود را استفاده كنم. البته این را اضافه كنم كه در زمان ضبط این آلبوم، در حال و هوای خوبی به سر می‌بردم. سخت ورزش می‌كردم و صدا و بدنم، كشش كافی را داشتند و به بیان ساده‌تر همه چیز برای تهیه این آلبوم آماده بود.

چرا در انتشار آن تعویق افتاده است؟

به خاطر این كه میكس این آلبوم هنوز به مرحله نهایی نرسیده و اگر ترافیك كاری من اجازه دهد، در طول امسال به انتشار آن می‌پردازیم.

اگر بخواهیم به یكی دیگر از آلبوم‌های شما كه طی سال‌های اخیر منتشر شده اشاره كنیم باید از به نام گل سرخ نام ببریم. این آلبوم سال 1387 منتشر شد و شما كنسرت آن را امسال در اروپا برگزار كردید. به نظرتان اصولي‌تر آن است كه ابتدا اجراي روي صحنه داشته باشيد و بعد آلبومش منتشر شود يا برعكس آن؟

بستگي به شرايط و ويژگي‌هاي خود كار دارد. تور این كنسرت سال گذشته به همراه گروه دستان با همكاری یك نوازنده هندی اجرا شد. ما در اروپا 11 كنسرت دراین ارتباط اجرا كردیم و قرار است از 19 خرداد نیز تور داخلی این كنسرت را از تالار وحدت آغاز كنیم و به شهرهای مختلف هم سفر كرده و در این شهرها نیز برنامه‌هايي داشته باشیم.

با توجه به این كه صدای شما چندي پيش به عنوان خواننده تیتراژ مجموعه تلویزیونی «تبریز در مه» سیما پخش می‌شد، می‌خواستم بپرسم شما چقدر روي مجموعه‌اي كه قرار است صدايتان روي تيتراژش بيايد، حساسیت داريد و با چه ملاك‌هايي چنين كارهايي را مي‌پذيريد؟

ملاك من بیشتر روی بازیگرانی است كه در چنین مجموعه‌هایی به ایفای نقش می‌پردازند. ضمن این كه همیشه پیش از شروع كار، قسمتی از فیلم خام را برای من می‌فرستند و من آن را می‌بینم یا موسیقی سریال را گوش می‌دهم و درباره خواندن تیتراژ آن فكر می‌كنم. به عنوان مثال؛ سال گذشته كه قرار بود خوانندگی سریال سال‌های مشروطه را به عهده داشته باشم همین روند در پیش گرفته شد. اگر بتوانم با كاری ارتباط برقرار كنم مسلما قبول می‌كنم. در این بین هم البته سریال‌هایي بوده‌اند كه به من پیشنهاد داده شده كه نپذیرفته‌ام. در عین حال، آهنگساز سريال هم برای من از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. من در زمینه خواندن تیتراژ مجموعه‌های تلویزیونی از محضر آهنگسازان پیشكسوتی چون مجید انتظامی‌در سریال شیخ بهایی یا شهریار با استاد فرهاد فخرالدینی بهره‌مند بوده‌ام. در سریال پریدخت به آهنگسازی آریا عظیمی‌نژاد و 2 سریال سال‌های مشروطه و تبریز در مه از محمدرضا ورزی نیز شناخت و پیش‌زمینه‌ای داشتم و با نگرش و طرز فكر آنان آشنا بودم كه مرا به همكاری تشویق كرد كه جملگی كارهای خوبی هم بوده‌اند.

شما هنرمندی هستید كه به واسطه اجرای برنامه و كنسرت‌های مختلف به كشورهای متعددی سفر كرده‌اید، می‌خواستم بپرسم آیا فكر می‌كنید موسیقی ایران در حال حاضر به آن حدي رسيده كه بتواند مخاطب خارجي را جذب كند؟

این مساله بستگی به برنامه‌گذار دارد.

منظورم آشنا شدن مخاطب خارجي با اين موسيقي و ارزيابي آنان از ويژگي‌ها و كيفيت آن است؟

ببینید در مملكت ما درحیطه موسیقی متاسفانه، بيشتر فعالان به فكر جیب خودشان هستند. ما برنامه‌گذاران منظم و با دقت كم داریم. روی این اصل، بیشتر برنامه‌ها از یك جور بی‌نظمی ‌و آشفتگی برخوردار است. در برخی موارد مشاهده می‌كنیم كه به هنگام برپایی كنسرت‌ها هنوز سالن، هماهنگ نشده یا صدا برداری در اغلب مواقع خوب انجام نمی‌شود، اما در خارج از كشور نظم و انسجام بسيار خوبي در برپايي كنسرت‌ها وجود دارد كه بر كيفيت كار مي‌افزايد.

بگذاريد سوالم را جور ديگري مطرح كنم. موسیقی كشورهای دیگر خیلی سال است كه از مرزهای منطقه‌ای عبور كرده و به دروازه‌های جهانی رسیده؛ در حالی كه ما درباره موسیقی ایرانی خاصه موسیقی اصیل نتوانسته‌ایم چنین كاری كنیم یا كارهای موفق در اين سطح محدود و انگشت‌شمار بوده‌اند. چرا؟

همين طور است. امروز حتی موسیقی هند از ما پیشروتر است. به خاطرم هست در یكی از این سفرها به كشور آلمان، در فروشگاهی، آهنگ هندی پخش می‌شد و من همان جا از خودم سوال كردم، چرا نباید یك موسیقی ایرانی در این فروشگاه به گوش برسد. البته جهانی نشدن ما دلایل سیاسی هم دارد و این كه نسبت به ایران سیاه‌نمایی‌های زیادی انجام شده و خب مسلما این مساله در عدم پررنگ شدن موسیقی ما نقش زیادی داشته است. در حالی كه فكر می‌كنم با تبادل فرهنگی میان ملت‌ها می‌توان به مرزهای جهانی دست یافت. چون همان‌طور كه می‌دانید موسیقی اصیل ایرانی همواره از قابلیت فراگیر شدن برخوردار بوده است كه متاسفانه امكانات و بسترسازی كافی دراین زمینه صورت نگرفته است.

و صرف نظر ازاین‌ها فكر مي‌كنم سهم اطلاع‌رسانی نیز كمرنگ بوده است؛ یعنی در مواقعی مشاهده شده كه هنرمندان آثار ماندگاری ارائه داده‌اند، اما به دلیل وجود نداشتن خروجی مناسب این آثار فرا مرزی نشده و كسی از كار هنرمندان ما اطلاع نیافته است؟

عقيلي: اگر بهترین كارها از سوی یك خواننده خوانده شود ولی پخش آن مطلوب نباشد، آلبوم به هدر می‌رود. من تصمیم گرفته‌ام تمام كارهای خود را به ناشر و پخش‌كننده مطمئني بسپارم تا هم خروجی مناسبی حاصل شود و هم تمام كارهايم از یك صافی عبور كند

من هم با شما هم عقیده هستم كه در این زمینه اطلاع‌رسانی اندكی صورت گرفته است. پررنگ شدن این اطلاع‌رسانی می‌تواند به همان تبادل كشورها كه به آن اشاره كردم، منجر شود. بی‌تردید من به تنهایی نمي‌توانم شرايط سفر با یك اركستر 80 نفره برای اجرای یك كنسرت به خارج از كشور را فراهم كنم. یك دست صدا ندارد.

یعنی می‌گویید بخش خصوصی به تنهایی از عهده این كار بر نمی‌آید؟

نمی‌گویم برنمی‌آید، اما سخت است. اگر به خاطرتان باشد در اوایل گفت‌وگو به مساله حامی‌ و پشتیبان مالی اشاره كردم. اگر هم بخش خصوصی بتواند به تنهایی به اجرای یك كنسرت و تامین هزینه‌های آن در خارج از كشور بپردازد، مگر چند نفر حامی ‌این مساله می‌شوند؟ كم. خیلی انگشت شمارند این تعداد و هر كسی هم این كار را نمی‌كند.

شما طی سال‌های اخیر اپرای اركسترال ماركوپولو را به همراه 2 خواننده چینی و فرانسوی اجرا كردید. از رهگذر همین كمبود اطلاع‌رسانی است كه درباره این اثر خیلی كم اطلاع‌رساني شده است. اگر ممكن است در این باره توضیح دهید؟

این اپرا كار عظیمی ‌بود ولی همان طور كه شما اشاره كردید به دلیل كمبود اطلاع‌رسانی هرگز در ایران بازتاب نیافت و شاید خیلی‌ها خبر اجرای آن را هم تا این لحظه نداشتند. آهنگساز این اپرا آرموند‌ هامار بود كه پیشتر نیز در فیلم بابا عزیز با هم همكاری داشتیم. ما این اپرا را در پاریس، ونیز و سواحل دریای مديترانه در ايتاليا برگزار كردیم. بویژه در پاریس در سالنی كه 40هزار نفر جمعیت را در خود جای داده بود. این كار 40 بازیگر داشت و ما آن را در قالب 8 شب اجرا كردیم. همین طور در میدان سن ماركوی ونیز، برای اجرای این اپرا سنی ترتیب دادند كه يك شركت پوشاك حامی‌ مالی پرقدرت آن بود. همین طور در شهر لكوست فرانسه نیز به اجرای این اپرا پرداختیم.

از رهگذر اجرای برنامه‌هایی چون اپرای ماركوپولو، نظر هنرمندان دیگر كشورها درباره موسیقی و آواز ما چگونه است؟

از تحریرهای هنرمندان ایرانی خوششان می‌آید و تعجب می‌كنند. موسیقی ما را دوست دارند. فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها بیشتر درباره موسیقی ایران تحقیق و تفحص می‌كنند. به عنوان مثال از بین فرانسوی‌ها، ژان دورینگ بهترین ردیف میرزا عبدالله را نوشته است.

من می‌خواستم به قطعه وطنم نیز اشاره كنم كه برخی براین باورند شما با این قطعه به شهرت رسیدید؟

قطعه وطنم همان ایران جوان است كه عامه مردم آن را به نام وطنم می‌شناسند و اصولا این طور جا افتاده است. این قطعه در واقع اولین سرود ملی در زمان قاجار به شمار می‌رود. به دستور قاجاریه در آن زمان به موسیو لومر دستور داده شد كه یك سرود ملی بسازد و او هم این را ساخت. البته اولش بدون شعر بود و به شكل مارش اجرا می‌شد. بعدها پیمان سلطانی آمد و قطعاتی به آن اضافه كرد و آن را سرو سامان داد و با اركستر ملل اجرایش كردیم. من اولین كسی بودم كه این قطعه را در اركستر ملل خواندم. هیچ نمونه ضبط شده از این قطعه نیست و ما آن را به همان شكل اركستر ملل اجرا كردیم. البته من این كار را با تنظیم آقای سیاوش بیضایی اجرا كرديم. زنده‌یاد بیژن ترقی نیز نام ایران جوان را بر این قطعه نهاد.

سوال بعدی من درباره نفس شكل‌گیری و كاركرد آموزشگاه‌های موسیقی است كه امروز می‌بینیم تعداد آنها كم هم نیست. با توجه به این كه خود شما نیز آموزشگاهي را مدیریت می‌كنید، آیا اعتقاد داريد این مراكز توانسته‌اند در آموزش آكادمیك موسيقي نقش خود را ايفا كنند؟

من معتقدم كسی كه به تاسیس یك آموزشگاه موسیقی می‌پردازد، قابلیت این را دارد كه آن را به سطوح آكادمیك و آموزشی نزدیك كند. البته امروز آموزشگاه‌های موسیقی كه به قول شما تعدادشان هم كم نیست، دارای درجه‌بندی هستند و این كمك می‌كند كه آموزشگاه خوب از بد غربال شود. ضمن این كه تاسیس آموزشگاه موسیقی به سواد موسیقی موسس احتیاج دارد.

جدیدا شنیده‌ام كه قصد دارند جلوی فعالیت آموزشگاه‌های نازل را بگیرند كه به نظر من فكر خیلی خوبی است. مشخص است هر آموزشگاهی نمی‌تواند بسترسازی آموزشی داشته باشد و زمینه‌های رشد هنرجو را فراهم سازد. ما در آموزشگاه خودمان به تدریس موسیقی سنتی می‌پردازیم، یعنی روی این وادی متمركز هستیم. این مساله هم به این خاطر است كه گرایش شخصی من همواره به موسیقی ایرانی بوده است. ضمن این كه دراین آموزشگاه سعی می‌كنیم استانداردهای موسیقی مملكت خودمان را به هنرجویان تدریس كنیم.

شما سال‌ها خواننده ثابت اركستر ملی به رهبری استاد فرهاد فخرالدینی بودید. فعالیت 6 ساله در این اركستر چقدر توانست برای شما به مثابه یك سكوی پرش تلقی شود؟

به هرحال فعالیت برای من در این اركستر افتخاری بود. من 6 سال در محضر استاد فخرالدینی بودم و در این مدت، چهل پنجاه كنسرت نیز اجرا كردیم. می‌توانم بگویم بخش اعظم تجربیات صحنه‌ای من با اركستر ملی كامل شد.

اجازه دهید سوالات آخر مصاحبه را به فعالیت‌های پیش روی شما اختصاص دهیم. ظاهرا قرار است اجرای اپرای لیلی و مجنون را به عهده داشته باشید. این اپرا در مراكش اجرا می‌شود؟

بله تا چند روز آینده برای انجام تمرینات راهی پاریس هستم و بعد از آن هم این اپرا را در مراكش اجرا می‌كنیم.

برنامه بعدي‌تان در ایران چیست؟

همان‌طور كه اشاره كردم، قراراست 19 خرداد به مدت 5 شب با گروه دستان و با همكاری نوازنده‌ای هندی، كنسرتي به نام گل سرخ به آهنگسازی حمید متبسم و بخشی از دریای بی‌پایان به آهنگسازی سعید فرج‌پوری را اجرا كنیم. البته برنامه‌های دیگری هم داریم. مثل انتشار آلبوم یار و دیار و سبوی تشنه كه در طول مصاحبه درباره‌اش صحبت كردم. یك كار دیگر هم دارم كه هنوز نهایی نشده و احتمال می‌دهم طی ماه‌های آينده ضبط آن را شروع كنیم.

مروری بر كارنامه هنری سالار عقیلی

سالار عقیلی را خيلي‌ها یكی از امیدهای جدی موسیقی سنتی ایران در دهه‌های آینده می‌دانند چهره‌ای كه همین امروز هم آلبوم‌هایش در شمارگان بالا مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد.

عقیلی با آن كه جوان است، اما در طول همین دوران كوتاه فعالیت تاثیرگذاری‌اش بر جریان موسیقی سنتی كشور كاملا نمایان است و اگر بخواهیم مروری تیتروار بر كارنامه هنری او داشته باشیم آنچه در ابتدا باید مورد اشاره قرار گیرد این است كه جرقه مطرح شدن سالار عقیلی زمانی زده شد كه او به اركستر ملی و اركستر ملل دعوت شد و در این اركستر و با خواندن سرود معروف «وطنم» توانست میان مردم و علاقه‌مندان به موسیقی جایگاهی خاص پیدا كند.

عقیلی در مقایسه با همردیفان و دوستانش كمتر وارد فضاهای متفاوت و تجربه‌های گوناگون می‌شود و از كارنامه فرهنگی ـ هنری‌اش این استنباط و درك وجود دارد كه او به شیوه‌های كاملا سنتی موسیقی، بیشتر علاقه دارد و بویژه پس از انتشار آلبوم «مایه ناز» كه بازخوانی آثار بزرگان موسیقی است، این نكته را به آسانی می‌توان ردیابی كرد.

عشق ماند

نخستین آلبوم سالار عقیلی با عنوان «عشق ماند» به عنوان نخستین آلبوم یك هنرمند جوان استقبال خوبی در پی داشت و به لطف اجراهایی كه در اركستر ملی داشت، تقریبا تمام اهالی موسیقی را توانست پای این آلبوم بنشاند، همچنین بسیاری از كارشناسان و منتقدان هم از این آلبوم راضی بودند.

سایه‌های سبز

همكاری با چهره‌ای همچون ارشد طهماسبی توانست خیلی در سبك و فرم كاری سالار عقیلی تاثیر بگذارد، چرا كه نوآوری‌های طهماسبی در كنار محافظه‌كاری‌های عقیلی،‌ هارمونی و تعادل خوبی ایجاد كرده بود. 2 آلبومی‌كه عقیلی به همراه طهماسبی كار كرد باعث شناخته شدن بیشترش در دنیای موسیقی شد.

دریای بی‌پایان

«به دریایی در افتادم...»، آن قدر این تصنیف در زمان انتشارش معروف شده بود كه تمام علاقه‌مندان به موسیقی سنتی آن را در حافظه داشته و زمزمه می‌كردند. سالار عقیلی با آلبوم «دریای بی‌پایان» وارد دوره جدیدی از فعالیت هنری‌اش شد؛ فعالیتی كه دامنه اش از ایران فراتر رفت و دیگر كشورها را هم در بر گرفت.

سعدی‌نامه و به نام گل سرخ

«بخوان به نام گل سرخ، بخوان و عاشقانه بخوان»؛ این آلبوم را برخی نوآورانه‌ترین آلبوم عقیلی معرفی می‌كنند كه او در چند سال فعالیت هنری‌اش منتشر كرده است؛ كاری كه پسند عوام و خواص را در كنار هم برای عقیلی به ارمغان آورد. «سعدی‌نامه» و «به نام گل سرخ» در فاصله كوتاهی از هم منتشر شدند، اما این هم باعث نشد تا بر فروش بازار موسیقی تاثير بگذارد.

در این مرحله آلبوم‌های عقیلی به حدی رسیده بود كه علاقه‌مندان به موسیقی سنتی بدون توجه به حاشیه‌ها و فقط به خاطر نام عقیلی آن‌ها را مي‌خريدند.

مایه ناز

«مایه ناز» به نوعی رجعت به گذشته و سنت بود و اگرچه استقبال آلبوم‌های قبلی عقیلی را در میان منتقدان نداشت، اما همچنان مردم از گوش دادن و خریدن این آلبوم لذت بردند.

آزاده صالحی / جام‌جم



نوشته شده در   پنجشنبه 29 ارديبهشت 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode