جام جم آنلاين: هر شهروندي ناگزير از ارتباط با ساير شهروندان است. در حقيقت ارتباطات شهروندي كه طيف وسيعي از حوزههاي مختلف حيات اجتماعي را در بر ميگيرد، جزو ذات زندگي شهرنشيني است. بالطبع بخشي از دشواريهاي اين نوع زندگي نيز به نحوه، چگونگي و كارايي روابط اجتماعي شهرنشينان با يكديگر برميگردد.
اين روابط از تربيت دروني افراد ناشي ميشود، از محيط بيروني و فيزيكي شهر و امكاناتش تاثير ميپذيرد و در ساختاري از تعامل اجتماعي و نگرشهاي شهروندي شكل ميگيرد.
از اين ديدگاه روابط اجتماعي سالم و كارآمد ميان افراد افزون بر ادب اجتماعي به ساختار و اصولي نياز دارد تا حداقل تعارض را سبب شود و جريان امور را تسهيل كند. در حالي كه در جامعه شهري، بسياري از روابط اجتماعي به دلايل مختلف با آسيبهاي جدي مواجه است و زندگي روزمره شهروندان را با تنشهايي مواجه ميكند كه آثار منفي آن به ساير شوون زندگي فردي و جمعي نيز تسري مييابد. همگي ما از روابط اجتماعي و تعارض شهروندان با يكديگر در موقعيتهاي مختلف خاطرات ناخوشايندي داريم و به قول معروف پيه آن به تنمان خورده! گاهي بگو مگو ميان مسافران در تاكسي يا اتوبوس اگر حتي خودمان هم در ميان دعوا نباشيم، خستگي كار روزانه را برايمان دوچندان كرده است يا اتفاقي در فلان اداره گوشهايمان را با عباراتي آشنا كرده كه از شنيدنش و سپس به ياد آوردنش آزردهايم.
بنا به عقيده صاحبنظران تنش اجتماعي در جامعه تب بالايي دارد و به اتفاقي روزمره تبديل شده است. اين كه هنگام رانندگي ناسزايي رها شده در هواي پردود و دم خيابان گوشمان را نيازارد و اعصابمان را نفرسايد، استثنايي بر اصل محسوب ميشود و هنگام مراجعت به منزل داستاني از بيملاحظهگيها و خودخواهيهاي ديگران در فلان جا نداشته باشيم شبمان صبح نميشود.
حالا چرا چنين است؟ آيا از ميراث گرانبهاي ادب كه گنج گذشتگانمان بود، محروم ماندهايم يا سبك و سياق زندگي پرمشغله امروزي ما را به اين هاي و هوي غريب و آزاردهنده وا داشته؟
وسايل نقليه عمومي
در سالهاي اخير حمل و نقل و معضلات جور واجور آن به مهمترين مشكل در كلانشهرهاي ايراني تبديل شده است. اغلب شهروندان حتي آنان كه خودروي شخصي دارند از اين معضل دامنهدار آلبومي از خاطرات ناخوشايند در ذهن رديف كردهاند و هر روز نيز برصفحات آن ميافزايند. كرايه تاكسيها به صورت دربستي و با استفاده از تاكسيمتر از اصول اوليه اين نوع حمل و نقل نيمهخصوصي است كه در شهرهاي ما رعايت نميشود و تاكسي را به صورت يك وسيله نقليه كاملا عمومي در آورده است.
نكته: افزوده شدن بر جمعيت شهرها و تعداد خودروها، كمبود پاركينگ، كشش نداشتن معابر، ضعفهاي فرهنگ رانندگي و... ترافيك شهري را به دردسري مضاعف تبديل كرده كه تا اطلاع ثانوي رهايي از آن ممكن نيست
مسافران مجبورند علاوه بر رانندهها كه هيچ آموزشي درباره شغلشان نديدهاند و با بسياري چيزها از رفتار فلان مسافر گرفته تا نحوه رانندگي سايرين و وضعيت اجتماعي و خيلي مسائل ديگر مشكل دارند و ناخرسندند، حضور ديگر مسافران را هم تحمل كنند. نشستن 3 مسافر روي صندلي عقب كه اصولا دونفرهاند، عدم رعايت سكوت از جمله هنگام صحبت با تلفنهمراه، رواج بحث و اظهارنظر در تاكسيها، مرافعه و تكهپراني درباره ميزان كرايه و... تاكسيها را اگر نه همواره اما اغلب به موقعيتي تنشزا تبديل ميكند. بد نيست بدانيد در برخي كشورهاي توسعه يافته، رانندگي تاكسي شغلي با شأن اجتماعي بالا محسوب ميشود، به تحصيلات عاليه نياز دارد و بدون گذراندن دورههاي آموزشي مفصل ازجمله درباره نقشه شهر و نحوه رفتار با مسافران نميتوان پشت فرمان تاكسي نشست و كسب روزي كرد.
انتظار در صف
فرهنگ ايستادن در صف در جامعه ايراني خود به آسيبشناسي جداگانهاي نياز دارد. براي اغلب صفها مكان مشخصي تدارك ديده نشده و براي اين كار از حاشيه پيادهرو استفاده ميشود، منتظران در صف از جلو زدن ابايي ندارند، حريم شخصي يكديگر را از جمله در فاصلههاي فيزيكي رعايت نميكنند، از سكوت خبري نيست، معطلي به دلايل مختلف بيش از اندازه است و الي آخر. بالطبع مرافعه در صفها بويژه هنگامي كه طولاني باشند، دور از ذهن نيست.
مشكلات اداري
نظام نوبتدهي ماشيني كه در بانكها اعمال ميشود، راهكاري آزموده شده و مفيد است كه متاسفانه در اغلب ادارهها به كار گرفته نشده است.
علاوه بر آن معطل شدن حين انجام امور اداري، رفتار نادرست يا كمكاري متصديان، ناآگاهي مراجعهكنندگان نسبت به روال اداري و قانوني انجام كارها از جمله درباره اسناد و مدارك مورد نياز و ... بخشي از معضلات رفتاري در ادارهها را رقم ميزنند. در اينباره فساد اداري نظير رواج پارتيبازي كار را سختتر و وضعيت را حادتر ميكند.
آرمان جامعه امروزي ما در حوزه امور اداري و شهروندي تحقق پروژه شهر الكترونيك است كه به دليل محدوديتهاي فني و قانوني پيشروي زيرساختها و سرعت ارتباطات الكترونيكي هنوز راه نيفتاده ترمز آن كشيده شده و بتدريج به رويا تبديل ميشود.
ترافيك
در اين باره مشكلات به قدري عيان و دامنهدار و پيچيده است كه حتي خوشبينترين مسوولان نيز به بهبود وضعيت با گذشت زمان اميدوار نيستند و از آن دم نميزنند. افزوده شدن بر جمعيت شهرها و تعداد خودروها، كمبود پاركينگ، كشش نداشتن معابر، ضعفهاي فرهنگ رانندگي و... ترافيك شهري را به دردسري مضاعف تبديل كرده كه تا اطلاع ثانوي رهايي از آن ممكن نيست.
محل كار
كمتر محل كاري را ميتوان سراغ گرفت كه در آن از دلخوري ميان كارمندان و كارگران با يكديگر يا با روسا خبري نباشد. احساس وجود تبعيض و بيعدالتي در حقوق و مزايا يا نحوه برخوردها، سودجويي، رفتارهاي غيراخلاقي، بياحتراميها، خستگي مفرط كاركنان و... ميتواند شرايط را بدتر كند.
آپارتمانها
ضعف فرهنگي آپارتماننشيني، حضور خردهفرهنگها در محيط شهري بويژه در حاشيهها، نارساييهاي فني در طراحي و ساخت آپارتمانها از جمله استفاده كامل و جامع از عايقهاي صوتي، عدم رعايت شوونات اخلاقي و فرهنگي در مشاعات و... آپارتمانها را به جاي محل آسايش به موقعيتي تنشزا تبديل ميكند.
بالطبع بخشي از نارساييهاي روابط اجتماعي در اين نوع زندگي جمعي آشكار ميشود. ضعف فرهنگ مشاركت براي نوسازي و بازسازي ساختمان، تعميرات اساسي و پرداخت بموقع هزينههاي شارژ و خدمات را هم به اين فهرست اضافه كنيد.
امين رحيمي / جامجم