ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 8 آذر 1403
پنجشنبه 8 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 20 دي 1389     |     کد : 13903

بهداشت رواني در محيط كار

بهداشت رواني را حالت سازگاري نسبتا خوب، احساس رضايتمندي و شكوفايي توان و استعدادهاي فردي تعريف كرده‌اند...

جام جم آنلاين: بهداشت رواني را حالت سازگاري نسبتا خوب، احساس رضايتمندي و شكوفايي توان و استعدادهاي فردي تعريف كرده‌اند و بهداشت رواني در محيط كار را به معناي مقاومت در مقابل به وجودآمدن پريشاني‌هاي رواني و اختلالات رفتاري در كاركنان سازمان و سالم‌سازي فضاي رواني كار.

سلامت رواني انسان تا حدودي وابستگي زيادي به كيفيت روابط او با ديگران دارد. در مواقع زيادي ارتباط به عنوان يك ضرورت جهت ارضاي نيازهاي تاميني، وابستگي، دوست‌داشتن، احترام و قدر و منزلت و حتي نيازهاي فيزيولوژيكي مطرح است.

انسان نه‌تنها براي برطرف‌كردن نيازهاي مادي به ديگران رو مي‌آورد، بلكه ارضاي تمام نيازهاي رواني و سطح بالاتر نيز در گروه ارتباط اجتماعي است. افرادي كه بنا به دلايلي قادر به ايجاد روابط خوبي با ديگران نيستند اغلب دچار افسردگي، اضطراب، احساس بيهودگي و انزواي اجتماعي هستند. در واقع نحوه كيفيت برقراري ارتباط تاثير بسزايي در حل مشكلات، موانع و تعارضات دارد. براي مثال تحقيقات نشان مي‌دهد كه حدود 60 درصد اختلافات محيط كاري و خانوادگي ناشي از خوب گوش نكردن است و ناكامي ناشي از عدم ايجاد ارتباط موثر باعث عدم تفاهم، بي‌علاقگي به كار و زندگي، كاهش قدرت توليد، ناكامي، خصومت، عدم اعتماد به نفس و فقدان شور?و?نشاط مي‌شود. در محيط كار مشكلات ارتباطي باعث از دست دادن شغل، بي‌انگيزگي، نااميدي، غيبت، كم‌كاري، عدم همكاري لازم جهت انجام وظايف، بي‌دقتي، بي‌ثباتي خلق و ... مي‌شود.

يكي از نشانه‌هاي بهداشت رواني در محيط كار، رضايتمندي شغلي فرد است. رضايت شغلي باعث افزايش كارايي، كاهش غيبت، كاهش اشتباهات در كار و غيره مي‌شود. رضايت از كار براي مديران نيز از اهميت زيادي برخوردار است، چراكه عقيده كلي اين است كه كارمند يا كارگر راضي بازده خوبي دارد، غيبت نمي‌كند، حادثه نمي‌‌آفريند، باند تشكيل نمي‌دهد، شاد است و به شادي جو كاري نيز كمك مي‌كند. تحقيقات بيانگر آن است كه بين عملكرد در كار و عدم رضايت از كار رابطه مستقيم وجود دارد. كاركناني كه از كار خود ناراضي هستند بيشتر در معرض سندرم‌هاي جسمي يا رواني يا سندرم غيبت قرار دارند.

مدير آشنا به اصول بهداشت رواني مي‌داند كه غم و اندوه و افسردگي و خلاصه خستگي كار، اثر معكوسي بر ميزان توجه و دقت كاركنان باقي مي‌گذارد و به همين دليل مي‌كوشد تا حد امكان شرايط مناسب كار را براي آنان فراهم سازد. همچنين وي بر اين مهم آگاه است كه اضطراب كاركنان مي‌تواند موجب كاهش توجه و تمركز فكري كاركنان شود، حافظه آنان را دچار اختلال كند و بر ميزان سوانح و حوادث در كار بيفزايد. به همين دليل موجباتي را فراهم مي‌سازد تا محيط كار براي كاركنانش اضطراب‌آور نباشد، در آنان احساس امنيت شغلي به وجود آيد و بنابراين مي‌كوشد تا از هرگونه درگيري و خشم بيهوده در محيط كار جلوگيري شود.

اصول بهداشت رواني

يكي از اصول بهداشت رواني اين است كه فرد، هم خود و هم ديگران را دوست داشته باشد. انسان سالم داراي اين ويژگي است يعني به شخصيت خود احترام مي‌گذارد، داراي عزت نفس و اعتماد به خود است، در مقابل شكست‌ها خود را سرزنش نمي‌كند بلكه از آنها تجربه كسب مي‌نمايد، از طرف ديگر به مردم علاقه‌مند است، روابط موثر اجتماعي دارد، همه را با روي باز مي‌پذيرد و در كنار ديگران احساس آرامش مي‌كند. از ديگر اصول بهداشت رواني آگاهي فرد از محدوديت‌هاي خود و ديگران و پذيرفتن آنان است. بدون شك هيچ فردي بري از عيب و محدوديت نيست به همين دليل انسان بايد بپذيرد كه در تمام ابعاد كامل نيست.

نكته: مدير آشنا به اصول بهداشت رواني مي‌داند كه افسردگي و خستگي كار، اثر معكوسي بر ميزان دقت كاركنان باقي مي‌گذارد و به همين دليل مي‌كوشد شرايط مناسب كار را براي آنان فراهم سازد
محدوديت‌هاي انسان ممكن است در جسم و توانايي‌هاي وي باشد يعني فرد از نظر جسمي دچار نقص باشد، عدم سازگاري با اين موضوع مي‌تواند زمينه ابتلا به بيماري‌ها را فراهم آورد. از طرف ديگر گاه محدوديت‌ها در استعداد و هوش فرد ديده مي‌شود. بنابراين فردي داراي بهداشت رواني است كه اهدافي را براي خود برگزيند كه متناسب با توان و استعداد وي بوده و دور از دسترس نباشد چرا كه اغلب اهداف غيرواقع‌بينانه منجر به شكست و ناكامي و در نتيجه كشمكش دروني فرد و ناسازگاري وي مي‌شود و شخصيت بهنجار نيز شخصيتي است كه با واقعيت زندگي سازگاري داشته باشد.

عوامل فيزيكي و عوامل انساني تاثير‌گذار در سلامت روان

به طور كلي عوامل تشكيل‌دهنده محيط كار را مي‌توان به 2 گروه عمده تقسيم كرد: عوامل فيزيكي و عوامل انساني. منظور از عوامل فيزيكي عبارتند از: ابزارها، دستگاه‌ها، گرما، سرما، وسايل ايمني، سروصداي محيط، آلودگي هواي محيط كار و ... و عوامل انساني‌ شامل شخصيت‌، نگرش، ادراك و تعارضات و كشمكش‌هاي بين‌ افراد يا گروه‌ها مي‌باشد. جاي ترديد نيست كه هر دو عامل مي‌‌توانند بر بهداشت رواني كاركنان اثر مثبت يا منفي داشته باشند. براي مثال محيط‌هاي كاري پر سر و صدا باعث ايجاد استرس در فرد مي‌شود و اين استرس از طريق سردرد، سوءهاضمه، خستگي غيرعادي، ضعف دستگاه ايمني و آسيب‌پذيري شديد در برابر بيماري‌هاي قلبي ـ عروقي منعكس مي‌شود. كاركنان محيط‌هاي پر سر و صدا معمولا پس از بازگشت از محل كار علاقه ندارند از خانه خارج شوند، تفريح كنند، ميهماني‌ بروند يا ميهمان دعوت كنند و اين افراد در درازمدت، براي اعضاي خانواده خود نيز خسته‌كننده مي‌شوند. از طرفي وجود آلودگي صوتي در محيط كار هر روز تعدادي از سلول‌هاي شنوايي را از بين مي‌برد و افراد به مرور شنوايي خود را از دست مي‌دهند. اين افراد كه معمولا به سنگيني گوش مبتلا مي‌شوند با دشواري‌ مي‌توانند با خانواده و اطرافيان خود تعامل داشته باشند. چرا كه گفته‌هاي آنان را بد مي‌شنوند و بد تفسير مي‌كنند. سنگيني گوش عزت‌‌نفس آنان را پايين آورده و موجب مي‌شود كه فرد از تماس با ديگران اجتناب كند و تنهايي را ترجيح مي‌‌دهد.

امروزه مشاهدات كارشناسان بهداشت حرفه‌‌اي نشان مي‌دهد كه شرايط كاري بد نه تنها بيماري شغلي خاص ايجاد مي‌كند، بلكه از مهم‌ترين عوامل اثرگذار بر سلامت كاركنان مي‌باشد. براي نمونه اعتقاد بر اين است كه فشارهاي رواني درحد متعادل مي‌تواند باعث كارايي، عملكرد بهتر و كوششي براي دستيابي به هدف‌ها شود. محيط حرفه‌اي، نوع‌ كار، افراط و تفريط در كار، خطرات جسماني، چگونگي سازگاري فرد با محيط كار و رويارويي خانواده و كار از مهم‌‌ترين منابع استرس‌زا محسوب مي‌شوند اما هنگامي كه فرد نتواند خود را با شرايط محيط كار سازگار نمايد دچار نشانه‌هايي نظير اضطراب، افسردگي و ديگر بيماري‌ها مي‌گردد. سطح نازل وظايف شغلي در مقايسه با توانايي‌هايي شخصي، انتظارات برآورده نشده و ناخشنودي‌هاي ناشي از عدم دستيابي به هدف‌هاي ارزشمند شخصي از عوامل استرس‌زاي ديگر در محيط كار محسوب مي‌گردد.

هنگامي كه حجم كار زياد باشد شخص دچار استرس مي‌شود و احتمال دارد تغييراتي در رفتارش رخ دهد. ممكن است جنبه‌هاي فرعي را ناديده بگيرد تا بتواند بر تكليف اصلي تمركز يابد، همچنين فشار رواني مي‌تواند كارايي دستگاه ايمني را كه از ما در برابر بيماري‌ها محافظت مي‌كند، كاهش دهد. فشار خون بالا، حمله قلبي و زخم معده از ديگر پيامدهاي استرس ناشي از فشار كار مي‌باشد. عوامل انساني مهم در محيط كار نيز صفات شخصيتي فرد مي‌باشد كه رفتار وي را تحت تاثير قرار مي‌دهد. يکي از اين صفات عزت نفس مي‌باشد. عزت نفس يعني نظر شخص درباره خود. به طور كلي كساني كه از عزت نفس ضعيفي برخوردارند، به استعدادهاي خود خيلي اطمينان ندارند و خيلي براي خود ارزش قائل نيستند. عزت نفس فرد بر نوع كاري كه شخص جستجو مي‌كند نيز اثرگذار است. مثلا كسي كه عزت نفس بالايي دارد در كار خود زياد خطر مي‌كند و در سلسله مراتب كارها به دنبال كارهاي سطح بالا مي‌رود يا كارهايي را جستجو مي‌كند كه به رقابت زيادي نياز دارد. عزت‌ نفس بالا اين اثر را دارد كه شخص به انتقادهاي ديگران زياد حساسيت نشان نمي‌دهد، براي خود اهداف بالايي در نظر مي‌گيرد و براي رسيدن به آن اهداف تلاش زيادي مي‌كند.

معصومه اسدي / جام‌جم


نوشته شده در   دوشنبه 20 دي 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode