ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 28 ارديبهشت 1403
جمعه 28 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 14 خرداد 1389     |     کد : 7863

انقلاب اسلامی، حاصل نگاه عارفانه امام(ره) از درون به برون

عارفان اغلب در سیر درون به تطهیر نفس و اشراق دل می‌پردازند و از ورود به عالم سیاست که در شأنش ....

عارفان اغلب در سیر درون به تطهیر نفس و اشراق دل می‌پردازند و از ورود به عالم سیاست که در شأنش گفته‌اند: «لعن الله السیاسه وسینها وکل لفظ اشتق من السیاسه» (مرحوم سلطان الواعظین/شبهای پیشاور) پرهیز می‌کنند. و این البته به نگرشی بازمی‌گردد که عارفان اسلامی بر پایه آن می‌کوشیدند تا خود را از آلوده شدن به دنیا و ضرورت‌های این جهانی به دور نگاهدارند و اگرچه پا در این خانه داشتند، ولی دل را پیشاپیش به آن سرا راهی می‌کردند.
در گفتاری از امام خمینی به این نگرش چنین اشاره شده است: «يك مدت زيادي گرفتار عرفا ما بوديم، اسلام گرفتار عرفا بود؛ آنها خدمتشان خوب بود اما گرفتاري براي اين بود كه همه چيز را برمي‌گردانند به آن طرف، هر چه دستشان، هر آيه‌‌اي دستشان مي‌آمد مي‌رفت آن طرف. مثل تفسير ملاعبدالرزاق؛ خوب بسيار مرد دانشمند، بسيار مرد با فضيلتي، اما همه قرآن را برگردانده به آن طرف؛ كأنّه قرآن با اين كارها كار ندارد!
يك وقت هم گرفتار شديم به يك دسته ديگري كه همه معنويات را برمي‌گردانند به اين، اصلاً به معنويات كار ندارند؛ كأنّه اسلام آمده براي اين كه اسلام همه طريقه‌اش مثل هيتلر كه او آمد كه دنياگيري كند و كشورگشايي كند، اسلام هم آمده كشورگشايي كند!» [صحيفه امام ج 8: 530].
نگرش این چنینی از دریچه عرفان به زندگی دنیوی اگرچه همواره سبب گردید تا عارفان، خود را از آلوده شدن به دنیا که محبتش در آموزه اسلامی رأس همه خطاهاست، برهانند و خود را به راه نجات افکنند، ولی در باور امام خمینی (ره) این نگاه خود گونه‌ای از ترک وظیفه در برابر مخلوقات خداوندی است. از همین رو امام خمینی (ره) عارفي بود كه شفقت بر خلق و غم خلايق، دغدغه او به حساب مي‌آمد. درواقع او معتقد بود كه سلوك عرفاني خويش را تنها در مهار زدن بر قدرت و ثروت و مهيا كردن زمينه استكمال نفس و خلايق بايد جستجو كرد و بايد آتش جهنم را در همين جهان خاموش نمود. (مقاله تعامل عرفان و سياست در انديشه امام خميني نوشته عبدالوهاب فراتي/مجله متین شماره 22)
امام خمینی بر این باور است که: «زير بار ظلم رفتن ـ مثل ظالم ـ ظلم كردن، هر دواش از ناحيه عدم تزكيه است... تزكيه، ذكر اسم الله و صلوه اينها مراتبي است، اگر ما به اين رسيده بوديم، نه حال انفعالي پيدا مي‌كرديم براي پذيرش ظلم و نه ظالم بوديم» [صحيفه امام ج 18: 499].
امام خميني ظلم و سلطه را مانع بيروني بر سر راه كمال‌يابي انسان، می‌داند و بر ضرورت عمل سياسي تأكيد مي‌ورزد و صراحتاً قيام عليه سلطان مستبد را سيره انبيا و تكليف عموم مسلمين مي‌داند.
«مسئله اساسي، عصيان و قيام همه مردم بر ضد ستمگراني است كه بدانها ستم مي‌كنند...» [ج 3: 372]. «انبيا و اوليا، در مقابل ظَلَمه، در مقابل اشخاص كه ظلم به مردم مي‌كردند، قيام مي‌كردند... سيره انبيا، همين بوده است كه اگر چنانچه يك سلطاني جائر بر مردم حكومت مي‌خواهد بكند بايستيد در مقابلش...» [ج 4: 150-152] «همه مسلمانها تكليفشان اين است كه هم عمل بكنند هم علم پيدا بكنند... معارضه با ظلم و با اجحاف به‌اندازه قدرتشان بكنند» [ج 3: 229].
امام خمینی (ره) در نگرش عرفانی خود که ورود به سیاست به عنوان تکلیف خارج ساختن خلق از ظلمت تلقی می‌شود، همواره از استبداد به عنوان مانع اساسی یاد می‌کند؛ چه آنکه استبداد توان ورود انسانها به جامعه مدنی را سلب می‌کند و سبب می‌گردد تا انسان استبداد زده بر آنچه که دیگران برایش مقدر می‌کنند، تن دهد و این با کرامت بشری که از ناحیه خداوند متعال به او ارزانی شده، در تنافی است. عارف در نگاه امام خمینی در کنار پرداختن به خود و اشراق دل، مکلف به دستگیری از مخلوق است؛ چه آنکه رضای حق در دستگیری خلق است.
بنا بر این، امام خمینی در کمال اشراق دل، خود را در درون خود پنهان نکرد و کوشید تا با برداشتن مانع استبدادا ز سر راه مخلوق، زمینه رشد و تعالی همنوعان خود را فراهم سازد.
يعقوبى که از زمره نخستين دانشمندانى است كه به تأمل درباره مسائل اجتماعى روى كرده است، در نظريه خود و در کتاب «مشاکله الناس لزمانهم»، بر اين باور است كه «در هر دوره زمانى، مردم بر اساس آداب، رفتار و گفتار حاكمان، سلوك مى‌كنند و با آنان هم شكلى مى‌نمايند». (مقاله يعقوبي و نظريه «هم شكلى مردم با حاكمان»/ نوشته حامد منتظرى مقدم/ مجله تاريخ در آينه پژوهش/شماره 1) پديده قدرت در منظر امام خميني نیز شکل هرمي دارد و ايشان همانند فلاسفه سياسي عصر كلاسيك، قدرت را به مثابه هرمي مي‌بيند كه داراي رأس و قاعده‌اي مخصوص به خود است؛ هرچه بر سر قاعده نازل مي‌شود، از آن رأس هرم است. (مقاله تعامل عرفان و سياست در انديشه امام خميني نوشته عبدالوهاب فراتي/مجله متین شماره 22)
از همین رو امام خمینی (ره) با نشانه گرفتن استبداد پهلوی بر این باور بوده است که هرم قدرت را که مردم به ناچاربا آن، هم شکلی می‌کنند را اصلاح کند.و در آغاز حرکت خود همواره بر اصلاح تکیه می‌کرد و آنگاه که راه اصلاح را منحصر در حذف راس هرم قدرت دید، لحظه‌ای تردید نکرد و هرچه توان داشت مصروف برانداختن راس قدرت مستبد کرد.
عرفانی که امام خمینی از مشرب آن سیراب می‌شد، عرفان سکوت و مجامله ورویگردانی از برون نبود بلکه عرفانی بود که در عین توجه به درون،برون سازبود و می‌کوشید از منظر دستگیری خلق راه رشد و تعالی را برای همگان فراهم کند.
امام خمینی (ره) با اعتقاد به کمال جوئی بشر در پی آن است که کمال را برای همنوعان خود رقم زند:
«يكي از فطرتهايي كه جميع سلسله بني الانسان، مخمّر بر آن هستند... فطرت عشق به كمال است... اگرچه در تشخيص كمال و آن كه كمال در چيست و محبوب و معشوق كجا است، مردم كمال اختلاف را دارند... ولي بايد دانست كه با همه وصف، هيچ‌يك از آنها عشقشان و محبتّشان راجع به آنچه گمان كردند، نيست و معشوق آنها و كعبه آمال آنها آنچه را توهّم كردند، نمي‌باشد؛ زيرا كه هركس به فطرت خود رجوع كند، مي‌بايد كه قلبش به هرچه متوجّه است، اگر به مرتبه بالاتري از آن بيابد فوراً قلب از اوّلي منصرف گردد، و به ديگري كه كامل‌تر است، متوجّه شود» (آيين انقلاب اسلامي: 186)
آيا در جميع سلسله موجودات در عالم تصوّر و خيال، و در تجويزات عقلـيّه و اعتباريـّه، موجودي كه كمال مطلق و جمال مطلق داشته باشد، جز ذات مقدّس مبدأ عالم ـ جلّت عظمته ـ سراغ داريد؟ و آيا جميل علي الاطلاق كه بي نقص باشد جز آن محبوب مطلق هست؟ (آيين انقلاب اسلامي: 188)

روحش شاد باد وراهش پر رهرو باد

ابوذر ابراهیمی ترکمان


نوشته شده در   جمعه 14 خرداد 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode