ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 28 ارديبهشت 1403
جمعه 28 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 11 خرداد 1389     |     کد : 7829

شيخ مرتضی انصاری

او در روز 18 ماه ذيحجه به سال 1214 هجری قمری، روز عيد غدير، در شهر قهرمان پرور دزفول از سلاله پاك يكی از اخلاف جابر بن عبداللّه انصاری صحابی نامدار پيامبر اسلام (صل الله عليه وآله ) پا به عرصه وجود نهاد و به مناسبت عيد غدير خم، نام مرتضی انصاری برای او انتخاب گرديد...

ولادت : او در روز 18 ماه ذيحجه به سال 1214 هجری قمری، روز عيد غدير، در شهر قهرمان پرور دزفول از سلاله پاك يكی از اخلاف جابر بن عبداللّه انصاری صحابی نامدار پيامبر اسلام (صل الله عليه وآله ) پا به عرصه وجود نهاد و به مناسبت عيد غدير خم، نام مرتضی انصاری برای او انتخاب گرديد پدرش شيخ محمد امين از مبلغين و مروجين شريعت مقدسه اسلام و مادرش دختر يكی از علمای محل و بانويی پرهيز كار و با تقوی در عصر خود، هر دو از اخيار و نيكان و صالحان عصر بوده اند.

تحصيلات : وی از همان دوران كودكی به فرا گرفتن قرآن و معارف اسلامی پرداخت و به زودی آثار نبوغ و ذكاوت در او مشاهده گرديد پس از خواندن قرآن و ادبيات عرب به خواندن فقه و اصول پرداخت و در اين دو رشته، آن چـنان استعداد و شايستگی نشان داد كه حيرت همگان را بر انگيخت و تـا 20 سـالگی نزد پدر خود تحصيل كرده، و آنگاه همراه پدر به عتبات رفت و از علمای وقت و اساتيد بزرگ استفاده كرد آنگاه در اثر يك سلسله حوادث ناگوار، به وطن بازگشت بعد از دو سال، بار ديگر به عراق رفت و دو سال تحصيل كرد و به ايران مراجعت نمود، تصميم گرفت از محضر علمای بلاد ايران استفاده كند عازم مشهد شد و در كاشان با حـاج مـلا احـمـد نـراقـی، صاحب كتاب معروف معراج الـسـعـادة ملاقات كرد و آنگاه به مشهد رفت و پنج ماه تـوقـف ،نـمـود شـيـخ انـصـاری سـفـری بـه اصفهان و بروجرد رفته و در همه سفرها، هـدفـش مـلاقات اساتيد و استفاده از محضر آنان بوده است، او در اوان جوانی به درجه عاليه اجتهاد نائل آمد.

اساتيد : شـيـخ بـزرگـوار ما از مـحـضـر اسـاتيد متعددی بهره جسته است كه هر كدام نقش ويژه ای در روحيه او داشته اند كه به بازگويی نام چند تن از آنان می پردازيم.
1 ـ عموی بزرگوارش، شيخ حسين انصاری.
2 ـ سيد محمد مجاهد.
3 ـ شريف العلما مازندرانی.
4 ـ ملا احمد نراقی.
5 ـ شيخ موسی كاشف الغطا.
6 ـ شيخ علی كاشف الغطا.
7 ـ شيخ محمد حسن صاحب جواهر.
8 ـ سيد صدر الدين موسوی عاملی.
9 ـ شـيـخ مـحـمـد سعيد قرجه داغی.

شاگردان : در مـكـتب پر بار و حوزه پر بركت تدريسی شيخ بزرگوار، شاگردان متعددی تربيت يافتند كه هر كـدام از اسـتوانه های فقهی، و مجتهدين مسلم بوده، و شـاگرد مستقيم شيخ بزرگوار در زمان حيات خويش بيش از هزار تن بوده است كه از ميان آنان شـخـصـيـتـهـای نـامی بر جسته ای بر خاسته اند كه به ذكر اسامی چند تن از آنان بسنده می نمائيم.
1 ـ ميرزا محمد حسن شيرازی.
2 ـ شيخ جعفر شوشتری.
3 ـ حاج ميرزا حبيب اللّه رشتی.
4 ـ سيد حسين كوه كمری تبريزی.
5 ـ شـيخ محمد حسن مامقانی.
6 ـ شيخ محمد كاظم خراسانی.
7 ـ حاج ميرزا محمد حسن آشتيانی.
8 ـ ميرزا ابوالقاسم كلانتر.
9 ـ حاج شيخ هادی تهرانی.
10 ـ مـلا حـسـين قلی همدانی.
11 ـ حاج ميرزا حسين خليلی تهرانی.
12 ـ شربيانی.

تأليفات : آثار ارزنده و تأليفات گران سنگ و ارزشمندی از شيخ مرتضی انصاری (ره ) به يادگار مانده است كه هر كدام نشانی از نبوغ، اجتهاد،دانش وسيع و تحقيق دقيق آن عالم ربـانـی مـی بـاشـد ما در اين بخش به صورت اجمال به بازگويی برخی از آنها می پردازيم.
1 ـ المكاسب (فقه ).
2 ـ فـرائد الاصـول (اصـول ).
3 ـ رساله ای در تقيه.
4 ـ رساله ای در رضاع و نشر حرمت آن.
5 ـ رساله ای در قضا ميت.
6 ـ رساله ای در مواسعه و مضايقه.
7 ـ رساله ای در عدالت.
8 ـ رساله ای در مصاهره.
9 ـ رساله ای در ملك اقرار.
10 ـ رساله ای در تبيين قاعده لاضرر و لاضرار.
11 ـ رساله ای در خمس.
12 ـ رساله ای در زكات.
13 ـ رساله ای در خلل صلوة.
14 ـ رساله ای در ارث.
15 ـ رساله ای در تيمم.
16 ـ رساله ای در قاعده تسامح.
17 ـ رساله ای در باب حجيت اخبار.
18 ـ رساله ای در قرعه.
19 ـ رساله ای در متعه.
20 ـ رساله ای در تقليد.
21 ـ رساله ای در قطع و جزم.
22 ـ رساله ای در ظن.
23 ـ رساله ای در اصالة البرائه.
24 ـ رساله ای در مناسك حج.
25 ـ حاشيه ای بر مبحث استصحاب.
26 ـ حاشيه ای بر نجاة العباد (رساله عمليه ).
27 ـ كتابی در علم رجال.
28 ـ تأليفی در اصول الفقه.
29 ـ حواشی بر عوائد نراقی.
30 ـ حاشيه ای بر بغية الطالب.
31 ـ اثبات التسامح فی ادلة السنن.
32 ـ التعادل و الترجيح.
33 ـ رساله ای در تقيه.
34 ـ رساله ای در التيمم الاستدلالی.
35 ـ رساله ای در خمس.

گفتار بزرگان :
شاگرد نـامـدارش ،مـرحـوم حـاج مـيـرزا حبيب اللّه رشتی در باره او می گويد : او تالی تلو مقام عصمت در علوم و اصول بود.
علا مه نراقی صاحب مستند الشيعه درباره او فرموده است : استفاده ای كه من از اين جوان نمودم، بيش از استفاده ای بود كه او از من برد، من در مسافرت های مختلف افزون بر پنجاه مجتهد مسلم ديدم كه هيچ يك ازايشان مانند شيخ مرتضی نبود.

خصوصيات اخلاقی : شيخ انصاری (ره ) نه تنها در فقاهت از ديگران سبقت گرفته بود، بلكه در عمل نيز نظير و هـمـتا نداشت در كـتـاب لؤلؤ الصدف چنين آمده است : اغلب عطايای آن مرحوم در خفا بوده، كثيری از فقرا معاش (حقوق ) معين داشتند كه هميشه سالانه و ماهانه به آنان می رسيد و هيچ نمی دانستند از كـجـاسـت در وقـت سـحر بر در خانه فقرا می رفت با لباس مبدل، و صورت را ستر می كرد و به مـقـدار حـاجـت آنها مرحمت می فرمود و چون شيخ از دنيا رفت، معلوم شد آن مردی كه بر درب منازل اين مردم در اوقات غير متعارفه می آمده، آن مرحوم بوده است او انصافا روی اسلام را سفيد كرد.
نـوشـتـه انـد كه يكی از ياران شيخ، نسبت به اين كار انسانی وی (كمك به فقرا و مستمندان ) از او ستايش و تمجيد كرد شيخ در پاسخ گفت : اين وسيله فخر و كرامتی نيست، زيرا وظيفه هر فرد معمولی است كه امانت را به صاحبش برساند و اين وجوه هم حقوق فقراست كه به عنوان امانت نزد من می باشد و من به صاحبانش بر می گردانم. روزی شخصی خدمت شيخ رسيد و گفت : ای شيخ ! شب گذشته در خواب ديدم كه شيطان به سرای شما آمد و طناب بر گردن شما انداخت و كشان كشان شما را تا سر كوچه برد و شما در تمام مـدت تـلاش می كرديد كه هر جور شده خود را از بند وی برهانيد، و بالاخره سر كوچه طناب را از گـردن خود به دور افكنده و به خانه بر گشتيد محبت بفرمائيد و مرا راهنمايی كنيد كه تعبير آن خواب آشفته چه بوده ؟
شيخ با تبسمی آهسته فرمود : خدا لعنت كند شيطان را، خواب شما راست بوده است ديروز ما در خانه خرجی نداشتيم و وجوهات فراوانی نيز رسيده بود، با خود گفتم من يك دينار بر می دارم و مايحتاج زندگی را تهيه می كنم و بعدا آن را به جای خود بـر مـی گردانم با اين خيال ديناری بر داشته و به قصد خريد از خانه خارج شدم، ولی در بين راه با خـود فكر می كردم كه آيا اين كار درست است كه من كردم ؟
تا بالاخره سر كوچه كه رسيدم سخت مـتـنـبه شدم و با خود گفتم : شيخ اين چه كاری است كه می كنی، و پشيمان شدم و بر گشتم و دينار را در سر جای خود قرار دادم.
يـكـی از بـهـتـرين موارد بروز و ظهور و تجلی تقوی، در مسائل مالی و اقتصادی است در تقوی و صـيـانـت نـفـس او، در ايـن باره كافی است كه گفته شود با آن كه وجوه شرعی فراوانی از چهل مـيليون شيعه روی زمين آن روزگار در نجف به محضرش آورده می شد، در عين حال او همانند يـك فـرد فـقـيـر گـذران می كرد و حتی اموالی را كه به عنوان تحفه و هديه به محضرش آورده می شد، بين فقرا و مستمندان يا طلاب و مصالح عمومی مسلمين صرف می كرد از آن نظر كه اين تـحفه ها به عنوان مرجعيت است، نه به عنوان شخص مرجع عنوان رئيس شريعت است، نه شخص رئيس.
از ايـن نـوع نـكـتـه هـای عـبـرت انـگيز در زندگی شيخ فراوان وجود دارد.

مقام علمی : در عـظـمـت علمی و نبوغ فكری شيخ مرتضی انصاری (ره ) همين قدر كافی است كه اطلاع پيدا نـمـائيـم تـا كنون بيش از 200 نفر از علما و فضلا و دانشمندان و معاريف رجال اسلامی بر كتب و نـوشـتـه هـای او حـاشـيه و تعليقه نگاشته اند، به حدی كه هم اكنون مواد غذای فكری طلا ب و فضلای حوزه های علميه و برخی از مجامع دانشگاهی و حقوقی را آثار او تشكيل می دهد.

مسافرت : او در سـال 1232 هجری قمری در سن هيجده سالگی همراه پدرش به قصد زيارت عتبات عاليات به عراق مسافرت كرد و در كربلا اقامت گزيد و اين اقامت چـهار سال به طول انجاميد و بعد به موطن اصلی خود باز گشت پس از اقامت كوتاه در موطن، مـجددا رهسپار نجف اشرف گرديد و پس از مدتی توقف در نجف باز به دزفول مراجعت نمود.
در سـال 1240 هجری قمری، شيخ تصميم گرفت كه به زيارت هشتمين اختر فروزان ولايت، حضرت امام رضـا (عليه السلام ) به مشهد برود، و در ضمن از حوزه علميه آن شهر نيز باز ديد به عمل آورد مادر شيخ كه ديـگر فراق فرزند برايش ميسر نبود، به اين مسافرت رضايت نمی داد اصرار مادر به جايی رسيد كه سـر انـجـام شيخ به قرآن متوسل شده و مسأله را به استخاره واگذاشت، و هنگامی كه قرآن را باز نمود، اين آيه شريفه در برابر ديدگانش پديدار شد:
(لا تخافی و لا تحزنی انا رادوه اليك و جاعلوه من المرسلين) ،اين آيه شريفه مربوط به داستان حـضرت موسی (عليه السلام ) و نويد پيامبری و رسالت او بود مفهوم اين آيه باعث تسكين دل مضطرب مادر گشت و به مسافرت فرزندش رضايت داد.
او در ايـن مسافرت زيارتی و علمی، از حوزه های علمی بروجرد، اصفهان و كاشان نيز ديدن كرد و در بـرخـی از آن حوزه ها مدتی اقامت گزيد پس از چهار سال اقامت در كاشان به اتفاق برادرش شيخ منصور به مشهد رسيد پس از زيارت و چهار ماه اقامت در آن شهر و تماس با علما و رجال فقه و فقاهت آن ديار، به تهران رفت و مدتی نيز در تهران اقامت ورزيد پس از شش سال مسافرت علمی و پر بار، به اتفاق برادر به دزفول بـازگـشـت و مورد استقبال اهالی قرار گرفت و چند سالی در آنجا اقامت گزيد اما اقامت در آن شهر روح تلاشگر و كنجكاو او را قانع نمی ساخت لذا تصميم گرفت دو باره به نجف باز گردد زيرا در آن مركز علمی، افراد فراوانی را می توانست از علم سرشار خود بهره مند سازد، از اين رو در سال 1249 هجری قمری عـازم نـجف گرديد و به كرسی تدريس آن حوزه علمی نشست تا مرجعيت شيعه به او منتهی گرديد.

لقب : بعد از صاحب جواهر مرجعيت عامه به وی منتقل يافت و بزرگانی چند شيخ انـصـاری را خاتم الفقها و المجتهدين لقب دادند، او از كسانی است كه در دقت و عمق نظر، بسيار كم نظير است علم اصول و بالتبع فقه را وارد مرحله جديدی كرد او در فقه و اصول ابتكاراتی دارد كـه بـی سـابقه است دو كتاب معروف او، رسائل و مكاسب كتاب درسی طلاب شده است.

وفات : سرانجام اين رجل علم و فضيلت و شخصيت عاليقدر، در سن 67 سالگی به سال 1281 در 18 جمادی الثانی، با انبوهی از مفاخر و نوشته ها و ذخائر فكری و معنوی كه عموما در خدمت به اسلام بود، به دار باقی شتافت و جهان اسلام را در سوگ خود عز ادار سـاخـت هـنـگـام مرگ دارائی اين زعيم عاليقدر اسلامی، معادل هفده تومان رايج آن روز بود كه همان مقدار هم مقروض بوده است.
جـسـم مطهر و مقدسش در جوار قبر حضرت مولی الموحدين امير المؤمنين علی (عليه السلام ) دفن شد و وصی گرامی او، حاج سيد علی شوشتری بنا به وصيت شيخ بر جنازه او نماز گزارد.


نوشته شده در   سه شنبه 11 خرداد 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode