ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 22 ارديبهشت 1403
شنبه 22 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 26 اسفند 1388     |     کد : 6855

امين امام و امت

حجت‌ الاسلام سيداحمد‌خميني 24 اسفند ماه 1324 در قم پاي به پهنه هستي نهاد...

حجت‌ الاسلام سيداحمد‌خميني 24 اسفند ماه 1324 در قم پاي به پهنه هستي نهاد.
وي ‌دوره‌هاي تحصيل ابتدايي و متوسطه را در همين شهر به پايان رساند. سال‌هاي پاياني دوره دبيرستان او مصادف با قيام 15 خرداد 1342 شد؛ قيامي كه سنگ بناي خيزش مردمي مبارزان مسلمان عليه حكومت پهلوي را بنا نهاد. سيداحمد پس از اين رويداد تاريخ‌ساز به مانند پدر و اجدادشان مدرسه را به مقصد حوزه ترك گفته و به تحصيل علوم ديني و اسلامي پرداخت. 3سال پس از اين و بعد از تبعيد امام خميني(ره) در سال1345 به عراق، وي مخفيانه براي ديدار ايشان عازم نجف اشرف شد و در همان جا عمامه را از دست پدر بر سرگذاشت و به جرگه روحانيت درآمد.
سيداحمد پس از آغاز طلبگي در اين حوزه، چندي بعد به كشور برگشت و با ايجاد كانال‌هاي ارتباطي مطمئن و ايمن در ميان عناصر انقلابي و رهبر انقلاب، ‌به سازماندهي نيروهاي فعال مذهبي و انقلابي پرداخت و ضمن انجام اين فعاليت‌ها ‌با جديت تمام به كسب علوم و معارف ديني و اسلامي روي آورد. وي در طول دوران طلبگي و پس از طي دوره‌هاي مقدماتي و متوسطه حوزه، دروس ‌سطوح عالي و خارج را نزد علماي بزرگي همچون آيت‌الله سلطاني (‌پدرهمسرشان)،‌ آيت ‌الله حاج مرتضي حائري و آيت ‌الله شبيري زنجاني به پايان رساند. آنگونه كه در مجموعه آثار يادگار امام و خاطراتي كه مركز اسناد انقلاب اسلامي در مورد يادگارامام(ره)آورده است ديده مي‌شود.
در طول حدود 5سال اقامت ايشان در نجف اشرف به‌واسطه اطمينان و اعتمادي كه نسبت به ايشان وجود داشت نخستين مطلبي كه از امام(ره) صادر مي‌‌شد يا امام(ره) لازم مي‌‌ديدند كه آن كار بايد انجام بشود، آن كار به دست ايشان سپرده مي‌شد و البته در اين مورد هم رابط‌هايي داشت.
ايشان از حوزه نجف اشرف با گرفتاري و مشكلات بسياري مسائل مورد اهتمام امام(ره) را در قالب آلبوم‌ها، عكس‌‌ها، اعلاميه‌ها و نوارها به كشور مي‌آوردند. البته گاهي اتفاق مي‌افتاد نوار را همين طور مي‌پيچيدند دور پاهايشان كه بتوانند از مرز عبور كنند، بعد دوباره مي‌‌‌آمدند اين نوار كاست را درست مي‌‌كردند. در همه اين سال‌ها محور اين كارها سيداحمد بود؛ يعني اولا هر چيزي كه از امام(ره) صادر مي‌شد حداقل يكي از مركزهايي كه بلافاصله دريافت مي‌‌داشت و بلافاصله از آنجا در جامعه پخش مي‌‌شد، خانه ايشان بود. البته اين روند در طول سال‌هاي 1351 تا 1356 تداوم و تعميق يافت و تقريبا هر چيزي كه به نام حوزه طلاب منتشر شد، كاري بود كه محورش ايشان بود.
معمولاً سعي مي‌شد كه به مناسبت 15خرداد 1342 به عنوان محور اصلي قيام انقلابي مردم حتماً يك اطلاعيه‌‌اي داده شود. در طول اين زمان هنوز حوزه‌علميه آن تحرك لازم را پيدا نكرده بود به همين دليل باز ايشان بودند كه به تنهايي تحرك و توانايي يك حوزه علميه را داشتند. به واقع مي‌توان گفت كه منحصر‌به‌فردترين و فعال‌ترين مركز‌ها كه به نفع امام كار سياسي مي‌‌كرد و فعاليت داشت همين حلقه متمركز سيداحمد بود.
مطمئن‌‌ترين مطالب راجع به امام(ره) نزد ايشان بود و تقريباً همه انقلابيون اگر دريافت‌‌هايي هم از امام(ره) داشتند، يكي از موارد به اصطلاح كنترل كردن آن‌كه مال امام(ره) هست يا امام(ره) اين را مي‌خواهند، خود سيداحمد بود. در طول نزديك به 5 سالي كه ايشان قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در نجف‌اشرف بودند از پركارترين و خيرخواه‌‌ترين‌ كانون‌هايي بود كه در زمينه تداوم انقلاب اسلامي و ايجاد رابطه بين رهبري انقلاب و مردم و به اصطلاح فرماندهان اين انقلاب تلاش مي‌‌كرد‌.
به باور بسياري از ياران انقلاب صفت ممتاز ايشان اين بود كه ارادت خالص و واقعي نسبت به امام(ره) و قصد خدمت به امام(ره) را داشتند. آن ملاك‌هاي نامناسب كه بسياري داشتند، ايشان نداشت. ايشان هم مثل هركس ديگري ممكن بوداشتباه بكند اما اشتباه كردن چيزي است و اينكه آدم بخواهد از اين انقلاب بهره شخصي بگيرد، چيز ديگري است كه سيداحمد هيچ اين قصد را نداشت، چرا كه واقعاً ارادت به امام(ره) داشت و در اين زمينه پسر امام(ره) نبود يعني مريد و كسي بود كه امام(ره) مقتداي او بود نه روي تعصب پدر و پسري، به ‌خاطر اينكه احساس كرده بود كه راه امام(ره) درست است.
سيداحمد پس از بازگشت به وطن و در سال 1356‌ برخي از همراهان ايشان توسط ساواك دستگير شدند و ارتباط آنان با وي آشكار شد. به همين خاطر پس از اندك زمان اقامت بار ديگر مخفيانه ايران را ترك كرده و به نجف اشرف مي‌‌رود. در همين سفر بود كه مصيبت شهادت برادر بزرگوار ايشان، آيت‌الله سيد مصطفي خميني به وقوع پيوست اما ايشان به تأسي از پدر و پير مقتدايشان اين مصيبت را نعمتي الهي دانستند كه بركات بي‌شماري دارد.
به ثمر نشستن مجاهدت‌ها و رشادت‌هاي مبارزان مسلمان در انقلاب اسلامي بالطبع براي ايشان هم همراه با مسئوليت‌هايي چند بود. چرا كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، سيداحمد‌ نقش انقلابي، سياسي و اجتماعي حساسي را ايفا كردند و در طول 10سال پس از انقلاب و دوران جنگ تحميلي 8 ساله عراق عليه ايران نيز ياري وفادار و سربازي خدمتگزار براي امام(ره) و مردم بودند و در طول اين سال‌هاي آشوبناك وظيفه خطير اداره بيت رهبري را به دوش كشيده و تلاش داشتند تا همواره هميار و همراهي معتمد و مشاوري امين براي امام امت باشند.
در طول اين سال‌ها بارها وي دست به افشاگري سياسي و اقتصادي و اهداف پيدا و پنهان جريان زاويه‌دار با انقلاب اسلامي پرداختند. در يك نمونه از آن يادگار امام(ره) در نامه‌اي به آيت‌الله پسنديده، عموي خود با اشاره به درخواست وي براي آزادي يكي از ملي‌گراها، به برخي ويژگي‌هاي اين جريان اشاره كرده و ضمن تأكيد بر صحت دستخط امام(ره)، از آيت‌الله پسنديده مي‌خواهد، اين موضوع را تأييد كند. ايشان در اين مكتوب خود به بسياري از رفتارها و گفتارهاي اين جريان اشاره داشته و با صراحت مي‌نويسد كه آنان بعد از انقلاب لحظه‌اي در كنار امام(ره) نماندند. متلك و فحش و ناسزا به امام(ره) از كارهاي رايج اين از خدا بي‌خبران بود. تنها يكي از كارهاي آنها را برايتان مي‌فرستم تا خود قضاوت فرماييد.
اينان اعلاميه‌اي را كه امام(ره) با خط مباركشان خطاب به آقاي محتشمي نوشته‌اند، مجعول دانسته و در عين اينكه نسبت جعل را مستقيماً به من نداده‌اند ولي با قراردادن خط من بالاي نامه امام(ره) به آقاي محتشمي، جعل را از من دانسته‌اند و خطي از امام(ره) كه شعر «من به خال لبت اي دوست گرفتار شدم» است را آورده‌اند و ادعا كردند كه خط امام(ره) اين است، درصورتي كه امام(ره) در موقع قدم زدن شعر مي‌گفتند و خط مذكور، خط امام(ره) در موقع راه رفتن و يا ايستاده است.
از اين گذشته اين‌قدر خط امام(ره) روشن است كه احتياج به اين حرف‌ها ندارد. من يك صفحه از وصيتنامه امام(ره) و نامه مورد بحث را مي‌فرستم، خود قضاوت فرماييد آيا من اين‌قدر بي‌دين و بي‌عقل هستم كه چيزي، آن هم‌چنين مسأله مهمي را به امام(ره) نسبت دهم و از آتش قهر خدا در دنيا و آخرت نترسم. در آثاري كه به زندگي يادگار امام پرداخته شده مي خوانيم كه:
جداي از اين امر ايشان با طرح ساده‌‏زيستي در دو سطح فردي و سياسي آن را يك فضيلت فردي و هم يك ضرورت سياسي كه براي سياستمدار ضروري است، مي‌‏دانستند. البته ريشه اين امر به تربيت و تعليم اسلامي ايشان برمي‌گشت كه امام(ره) به واسطه ساده‌زيستي‌‏اش مي‌توانست به راحتي با بسياري از مسائل مقابله كند و همين هم يك الگوي تربيت اداره‌اي اسلامي بود؛ الگويي كه تلاش داشته تا بگويد كه اگر يك انقلابي ساده‌زيست نباشد و وابستگي اقتصادي يا فساد مالي يا سياسي داشته باشد نسبت به منافع ملت بي‌تفاوت خواهد بود.
رحلت رهبر فقيد انقلاب اسلامي در سال‌هايي كه هنوز دردهاي بي‌شمار دشمنان داخلي و خارجي در نخستين دهه از عمر انقلاب اسلامي تسكين نيافته بود، آلام ايشان را دوچندان ساخت. اما دست‌پرورده مكتب حسيني و يادگار خميني بي هيچ مسئله‌اي به پيروي از رهبري آيت الله خامنه‌اي پرداخته و تمام همت خويش را صرف پاسداشت يادمان‌ها و يادگارهاي رهبركبير انقلاب داشتند.
اين مجاهدت‌ها در پاسداري از ارزش‌هاي امام(ره) و انقلاب تا آخرين روزهاي حيات ايشان تداوم يافت تا در رنج بيماري و روزهاي پاياني سال1373 يادگار امام(ره) به سوي پدر و پير خويش در شامگاه 25اسفند هجرت كنند.
از ولادت تا تحصيل علوم ديني، مبارزات انقلابي و سياسي، همراه و همراز امام‌خميني(ره)، تلاش در راه تثبيت انقلاب اسلامي و از رحلت امام(ره) تا درگذشت خود ايشان، پرده‌هايي پنج‌گانه از حيات و ممات يادگار امام امت است؛ پرده‌هايي كه با بازخواني و بررسي هر يك از آنها مي‌توان نقش بي‌بديل ايشان را در هر يك از اين مقاطع حساس و سرنوشت‌ساز به خوبي درك كرد.
تمركز بر فعاليت‌‌ها و نقش كليدي سيداحمد در تصميم‌گيري ‌هاي كلان كشور در زمان حيات امام‌‌خميني(ره) كه بدون هيچ‌گونه جهت و سمت سياسي مي‌گرفت بر هيچ كسي پوشيده نيست. ارتباط سيداحمد خميني با مسئولان سياسي كشور و نقش وي در تصميم‌‌گيري‌ها همواره مورد تأكيد مقام معظم رهبري و آيت‌الله هاشمي رفسنجاني بوده است، تعاملات و ارتباطاتي كه تاكنون در پردازش به زندگي ايشان كمتر مورد توجه قرار گرفته است.
سيداحمد‌خميني مورد اعتماد و اطمينان خاص امام‌خميني(ره) بوده و ايشان بارها در بيانات خود بر امين بودن ايشان تأكيد داشته‌اند. همچنين مقام معظم رهبري نيز در يكي از بيانات خود درباره وي تأكيد كرده‌اند كه سيداحمد چشم تيزبين نظام اسلامي و مشاور امين براي حضرت امام(ره) بوده است.

منابع :
1ـ مجموعه آثار يادگار امام(ره)، جلد اول، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام‌خميني‌(ره).
2ـ خاطرات سيدمحمد خاتمي، مركز اسناد انقلاب اسلامي.

همشهری انلاین- ارسلان مرشدي




نوشته شده در   چهارشنبه 26 اسفند 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode