ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 29 ارديبهشت 1403
شنبه 29 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 23 بهمن 1388     |     کد : 6507

مديريت اعصاب، كلام و رفتار

پژوهش‌ها، كشفيات جديد روانشناسي، معناشناسي و علم اعصاب، اهميت دنياي ذهن انسان را به‌عنوان عامل مهم موفقيت و شكست، سلامت و بيماري، خلاقيت و تخريب، آرامش و ناآرامي، خوشي و ناخوشي، شادي و غم، وحدت و اختلاف و توافق و تعارض، مدنظر قرار داده‌اند .

 پژوهش‌ها، كشفيات جديد روانشناسي، معناشناسي و علم اعصاب، اهميت دنياي ذهن انسان را به‌عنوان عامل مهم موفقيت و شكست، سلامت و بيماري، خلاقيت و تخريب، آرامش و ناآرامي، خوشي و ناخوشي، شادي و غم، وحدت و اختلاف و توافق و تعارض، مدنظر قرار داده‌اند .
در اين ميان يكي از روش‌هاي علمي جديد درباره ذهن انسان اين است: مديريت اعصاب و كلام و رفتار. دكتر صمد شاه محمدپور، رئيس مركز مطالعات راه روشن و داراي بورد تخصصي از آمريكا، در مورد نحوه مديريت بر خويشتن از طريق اعصاب و كلام و رفتار به همشهري اينطور توضيح مي‌دهد: اعصاب، كلام و رفتار در واقع 3 بردار يك محور مختصات هستند؛
يعني هر چيزي را بخواهيم در وجود انسان فرض كنيم، بايد ببينيم اين 3محور به يك نقطه اشاره مي‌كنند يا نه؟ اگر اشاره نمي‌كنند رفتار فرد رفتار انساني نيست؛ مثلا فكر و كلام فرد ممكن است خوب باشد ولي رفتارش نه.
وي در ادامه اينطور توضيح مي‌دهد: در اينجا شايد اين سؤال پيش‌ آيد كه اصلا چطور فكر كنيم؟ مثلا براي حل يك مسئله ما هميشه دنبال راه حل مي‌گرديم ولي بايد گفت كه براي حل يك مسئله 5مرحله وجود دارد كه تنها يكي از آنها ارائه راه حل است.
دكتر شاه‌محمدپور خاطرنشان مي‌كند: در حقيقت نخستين كار اين است كه مسئله موردنظر را در يك جمله تعريف كنيم چون خيلي از مسائل اصلا آن چيزي نيستند كه نشان مي‌دهند. مرحله بعدي تجزيه و تحليل آن مسئله است و در مرحله بعد بايد اين مسئله اندازه‌گيري و مقايسه شود.
به عقيده وي در واقع در اين مرحله يقين پيدا مي‌شود كه نسبت به قبل، رفتار فرد در مقابل آن مسئله فرق خواهد داشت. با اين حال رئيس مركز مطالعات راه روشن، مرحله آخر را ارائه راه‌حل‌هاي مختلف مي‌داند.
البته اين هم پايان كار نيست چون بايد ديد روي راه‌حل انتخاب‌شده چقدر كنترل و نظارت وجود دارد؟ اگر اين كنترل وجود نداشته باشد آن راه‌حل به هيچ وجه مناسب نيست». وي با اشاره به اين عبارات ادامه مي‌دهد: در مورد فكر كردن و ارائه راه‌حل اگر همين اتفاق براي حل يك مشكل طي شود، مسلما برخورد ما در مورد مسائل مختلف با مردم ديگر فرق خواهد داشت. اين 5مرحله حتي اگر در زندگي خصوصي هر فردي نمود پيدا كند، تأثيرات آشكاري خواهد داشت.

تشخيص‌‌هاي وارونه
«مشكل ما اين است كه مشكلات و مسائل مختلف را وارونه تشخيص مي‌دهيم. وقتي هم كه با مشكل روبه‌رو مي‌شويم نخستين كارمان ارائه راه‌حل است و اين، بدترين نوع رفع مشكل است».
دكتر شاه‌محمدپور معتقد است: ما از رويكرد حل مشكلات خيلي دور شديم و هنوز نمي‌دانيم كه برخي از رفتارها مشكل ما را رفع مي‌كنند نه حل. ولي ما خيلي اوقات تلاش بيهوده مي‌كنيم كه مشكلات را حل كنيم، در حالي كه هيچ وقت اين اتفاق نخواهد افتاد. مثلا يكي از عزيزترين افراد زندگي‌مان فوت مي‌كند.
بعضي اوقات سال‌ها سر اين دست انداز زندگي صبر مي‌كنيم، در حالي كه بايد حركت كرد چون اين مسئله، حل نشدني است و فقط بايد به رفع آن پرداخت. در اين ميان ظاهرا خيلي از رويكردهاي روان‌شناسانه از دوره‌هاي قبل معتقدند كه دست‌اندازها بايد حل شوند، در حالي كه در حقيقت ايستادن روي اين دست‌اندازها ضربه‌هاي جبران‌ناپذيري به انسان مي‌زند.

آرامش كذايي يا حقيقي؟
«در مورد رسيدن به آرامش هم متأسفانه اينطور جا‌افتاده كه مثلا يكي از راه‌هاي رسيدن به آرامش يوگاست. در حالي كه ما راه‌هاي رسيدن به آرامش را هم فراموش كرده‌ايم».
دكتر‌ شاه‌محمدپور به اين عبارات اشاره مي‌كند و مي‌گويد: يوگا مي‌تواند راهي باشد كه تا حدي در تمرينات فكري فرد برايش تمركز ايجاد كند اما آرامش‌دهنده نيست.
آرامش قلبي‌اي كه به انسان دست مي‌دهد و هر چيزي نمي‌تواند آن را به هم بريزد، با اين تمرينات فكري به دست نمي‌آيد و احساس آن در مقابل حس يوگا كه براي چند دقيقه فرد را به تمركز وا مي‌دارد، اصلا قابل مقايسه نيست.
البته ارائه اين مثال از سوي اين كارشناس به اين معني است كه ما روي يك چيز اسم چيز ديگري را مي‌گذاريم؛ البته به اشتباه و نتيجه اين امر جز اين نيست كه ما از برداشت اشتباهمان انتظار اشتباه هم داشته باشيم.
وي در اين باره توضيح مي‌دهد: مثلا يك رفتار اصلا در جامعه ارزش نيست ولي به مرور به ارزش تبديل مي‌شود يا مثلا سازگاري، يك ارزش و نشانه هوش است ولي الان متأسفانه به يك ضد‌ارزش تبديل شده است؛
البته سازگاري به اين معني كه به همه احترام بگذاريم به‌رغم تفاوت‌هايي كه افراد با يكديگر دارند و همه را همانگونه كه هستند، بپذيريم كه اين نشانه هوش و ادب افراد هم هست. در مقابل عدم‌سازگاري منجر به اين مي‌شود كه ما حتي طريقه جر و بحث‌كردن با هم را هم بلد نباشيم.
اين وضعيت درميان تمام افراد جامعه، در برخوردهاي خانوادگي و حتي در برخورد مديران با كارمندان‌شان زياد به چشم مي‌خورد، به‌طوري كه بيشتر تحقير كردن همديگر ديده مي‌شود تا اينكه اشتباهات را به هم يادآوري كنيم.

دنياي زنان و مردان
«يكي ديگر از مشكلات ما اين باور اشتباه است كه زن و مرد هيچ فرقي با هم ندارند. اين حرف كاملا اشتباه است چون زن و مرد دو دنياي متفاوت دارند».به عقيده دكتر شاه‌محمدپور هرچه زن و مرد نسبت به دنياي هم آَشنايي بيشتري داشته باشند، اختلافاتشان كمتر مي‌شود ولي متأسفانه اين تصور كه زن و مرد فرقي ندارند آن‌قدر تكرار شده كه دنياي اين دو فرد را با هم يكي كرده‌ايم.
وي معتقد است: ما خيلي خوب بلديم مدرن شويم ولي اصلا بلد نيستيم درست زندگي كنيم، پس اين پيشرفت‌ها چه ارزشي دارد؟ اين شناخت‌هاي بسيار ريز و معمولي، كل فرهنگ جامعه را مي‌سازند و نياز همه افراد جامعه هستند؛
حتي براي كساني كه با آنها آشنايي دارند چون بيشتر شبيه تذكر هستند؛ تذكر براي مسائلي كه به اشتباه در جامعه جا افتاده‌اند يا ارزش‌هاي اجتماعي كه تقويت نشده‌اند.

همشهری انلان -سميه شرافتي






نوشته شده در   جمعه 23 بهمن 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode