ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 29 ارديبهشت 1403
شنبه 29 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 20 بهمن 1388     |     کد : 6481

خنديدن و خنداندن

جوك‌ها و لطيفه‌ها- برخلاف ظاهرشان- سازوكارهاي پيچيده جامعه‌شناختي و روانشناختي‌اي هستند كه در هنگامه‌هاي خاصي از زندگي اجتماعي در يك جامعه معين نفوذ و رواج مي‌يابند...

جوك‌ها و لطيفه‌ها- برخلاف ظاهرشان- سازوكارهاي پيچيده جامعه‌شناختي و روانشناختي‌اي هستند كه در هنگامه‌هاي خاصي از زندگي اجتماعي در يك جامعه معين نفوذ و رواج مي‌يابند.
از اين حيث، جوك‌ها هم روزنه‌هايي جهت تخليه رواني به شمار مي‌روند و هم هسته نقد وضعيت موجود را درون خود دارند. در مطلب حاضر كه اختصاص به بررسي ساختار جوك و لطيفه دارد، نويسنده با نگاه به‌ نظريه منش‌ها (الگويي سيستمي از پويايي فرهنگ) به آن مي‌پردازد. در اين نظريه، فرهنگ به‌عنوان شبكه‌اي خودزاينده و خودارجاع از عناصر همانندساز اطلاعاتي (منش‌ها) به تحليل گذاشته مي‌شود. اين مطلب را مي‌خوانيم:
در نظريه منش‌ها، هر عنصر فرهنگي (منش) به‌عنوان سيستمي اطلاعاتي در نظر گرفته مي‌شود كه به‌صورت يك همانندسازِ يكپارچه و واحد در جريان كنش ارتباطي و در قالب نظام‌هاي نشانگاني/معنايي تكثير مي‌شود. بر مبناي مدلي كه از اين عناصر اطلاعاتي در دست داريم، مي‏توان منش‌هاي گوناگونِ متعلق به يك حوزه فرهنگي خاص را به كمك شاخص‌هايي رسيدگي‏پذير و تجربي رده‏بندي كرد و با تحليل زيرواحدهاي نشانگاني و معنايي موجود در هريك، برداشتي دقيق و ساختارشناسانه در مورد آن پيدا كرد. بر مبناي اين تحليل‏ها، دستيابي به پيش‏بيني‏هايي در مورد الگوي پويايي منش در سپهر فرهنگي ممكن مي‌شود و مي‏توان قواعد رفتار منش در زمينه اجتماعي‏اش را براساس قوانين حاكم بر سيستم‌هاي پيچيده خودزاينده، استنتاج كرد.
منش و برآيند رفتار منش‌ها -يعني فرهنگ- نظامي پيچيده است كه رفتاري بسيار بغرنج را از خود نشان مي‏دهد. براي دستيابي به قواعدي تحليلي در زمينه فرهنگ و محك‌زدن ارزش نظريه منش‌ها به‌عنوان ديدگاهي نو، به منش‌هايي كوچك و ساده با ساختارهايي تحليل‏پذير نيازمنديم كه در عين حال به شكلي گسترده رواج داشته باشند و پويايي‏شان را بتوان در لايه‌هاي چهارگانه فراز –يعني سطوح زيستي، رواني، اجتماعي و فرهنگي- رديابي كرد. منش‌هايي كه براي وارسي تجربي نظريه منش‌ها مورد نيازند، بايد كوچك‌ترين واحدهاي تكثيرپذير در سپهر فرهنگي باشند و مستقل از منش‌هاي ديگر تكثير شوند. كوچك‌ترين منش‌هايي كه مي‏شناسيم، عبارتند از شايعه‌ها، جوك‌ها و نامه‌هاي زنجيره‏اي. جوك‌ها، به‌دليل گره‌خوردنشان با كنش متقابل نمادين، فراگير‌بودنشان در بخش عمده فضاهاي تبادل فرهنگي و پيوند مستقيمشان با سيستم لذت/ پاداش، بهترين نامزد براي وارسي تجربي نظريه منش‌ها هستند.

اهميت جوك از ديد نظريه منش‌ها
جوك، از زاويه ديد نظريه منش‌ها، شكلي بسيار ويژه از عناصر فرهنگي تكثير‌شونده است.
آنچه جوك را به عنصر فرهنگي (منش) خاصي تبديل مي‌كند، اين ويژگي‌هاي آن است:
الف) جوك متني خودبسنده و مستقل از زمينه معنايي پيرامون خويش است. اين استقلال از محيط در 2 بعد معنا دارد: نخست: جوك‌ها به لحاظ پاداشي كه به مخاطب انساني‏شان منتقل مي‏كنند، خودبسنده‏اند؛ يعني بر خلاف خبرهاي مهم، نظريه‌هاي علمي، و منش‌هاي مربوط به عملكردها و فنون، جوك به چيزي خارج از خود اشاره نمي‌كند. 91/2درصد از جوك‌ها بدون اينكه با رخدادهاي محيطي مربوط باشند، مي‏توانند تعريف شوند. اين بدان معناست كه اين جوك‌ها تاريخ مصرف ندارند و به اتفاقات گذرا و خاصي در جهان خارج اشاره نمي‏كنند.
از سوي ديگر، پاداش‏دهنده بودن جوك به امكاناتي كه براي تغيير جهان و تسلط بر من/ديگري/جهان ايجاد مي‌كند بستگي ندارد. هيچ‌كس جوك را براي آنكه بعدها استفاده‏اي عملي از آن بكند ياد نمي‏گيرد و به سوداي آنكه روزي به درد مخاطب بخورد آن را منتقل نمي‏كند. ما به‌سادگي براي اين جوك مي‏شنويم كه بخنديم و براي آن جوك مي‏گوييم كه ديگران را بخندانيم. اين خنديدن و خنداندن، جداي از كاركردهاي جامعه‏شناختي پيچيده‏اي كه برشمرديم، بر حضور نوعي اتصال كوتاه ميان سيستم پاداش/ لذت و دستگاه رمزگشايي معنايي ما دلالت دارد. جوك منشي است كه بلافاصله باعث سرخوشي و خنده مي‌شود. بنابراين تأثير آن فوري و بي‌درنگ است و به نقطه نامعلومي در آينده وكاربردي نامشخص در شرايطي خاص اشاره نمي‌كند.
دوم: جوك از نظر ساخت معنايي هم خودمختار است. البته هر جوكي در زباني ويژه و در زمينه‌اي از اطلاعات پايه و دانسته‌هاي اوليه معنا مي‌شود اما آنچه يك منش را به جوك تبديل مي‌كند، چرخه‏اي بسته از ارتباطات معنايي است كه به درون خودِ جوك منحصر مي‌شود. معناي پايه و هدف، مانند يين و يانگي سرخوشانه در هم تنيده مي‏شوند و از ديالكتيك اين دو، خنده‌ زاده مي‌شود. دانسته‌هاي زمينه‌اي شركت‌كنندگان در جوك‏گويي، بستري را فراهم مي‌كند كه اين رخدادِ معنايي ممكن شود اما صورت و ساخت آن را معين نمي‌كند. به اين ترتيب، جوك منشي است كه نظامي خودارجاع از ارتباطات معنايي را در دل خود نهفته و در تار و پود همين شبكه ارجاعات است كه‌ گذار از معناي پايه به هدف ممكن مي‏شود.
ب) جوك منشي كوتاه است. اندازه متوسط آن حدود هزار بيت است كه يك‌دهم اين مقدار به كليد تعلق دارد. منش‌هاي ديگري كه بتوانند همچون جوك‌ها مستقل و فارغ از زمينه‌هاي اطلاعاتي پيراموني تكثير شوند و با موفقيت جوك مرزهاي سني، طبقاتي و جمعيتي را درنوردند، بسيار اندكند. تنها منش‌هاي مشابه ديگري را كه مي‏شناسيم، شايعه و- در سطوحي پايين‌تر- نامه‌هاي زنجيره‏اي هستند. اما در مورد شايعه و اندازه آن شرح چند نكته ضروري است. چنين مي‏نمايد كه كوتاه‏ترين منش‌هاي موجود در سپهر فرهنگي، شايعه‌ها باشند. شايعه‌ها عناصر فرهنگي بسيار كوچكي هستند كه مرتبا در زمينه تحولات فرهنگي ‌زاده مي‏شوند و پس از مدتي كوتاه منقرض شده و جاي خود را به نسخه‌هايي جديد و نوظهور مي‏سپارند.
به هر برش زماني از هر نظام اجتماعي كه بنگريم، مجموعه‏اي از منش‌ها را بازمي‏يابيم كه در اطراف رخدادهاي تعيين‌كننده توزيع لذت و قدرت در آن جامعه تمركز يافته‏اند. آن رخدادها، جذب كننده‌هاي پويايي سيستم را در برش زماني مورد نظر ما تشكيل مي‏دهند؛ يعني گرانيگاه رفتاري سيستم اجتماعي در آن لحظه خاص، در اين رخدادها خلاصه مي‌شود. اين جذب‌كننده‌ها، مانند آنچه در هر سيستم پيچيده‏اي رواج دارد، در طول زمان تغيير مي‏كنند و متحول مي‏شوند، اما همواره الگويي قانونمند و نظامي با قاعده از تحولات را رقم مي‏زنند.
منش‌هاي متصل به اين رخدادها، تفسيرهايي متنوع و معمولا متعارض را شامل مي‏شوند كه معناي منسوب به آن رخدادِ مهم را به شيوه‏اي رقابتي در ذهن اعضاي آن جامعه تعيين مي‌كنند. اخبار، تحليل‌هاي علمي و اظهار نظرهاي رسمي، مشهورترين منش‌هاي سازمان‌يافته در اطراف اين رخدادها هستند.
شايعه منشي كوتاه است كه معمولا ساختار معنايي‏اش به قطب علمي نزديك‌تر است و معناهايي روشن و دقيق (و معمولا نادرست) را منتقل مي‌كند. شايعه‌ها به شكلي پيوسته و هميشگي در اطراف جذب‌كننده‌هاي معنايي يك نظام فرهنگي توليد مي‏شوند و با تغيير مكان اين جذب‌كننده، اهميت و ارزش خود را از دست مي‏دهند. شايعه، در واقع نوعي انگل نرم اطلاعاتي است كه در زواياي ناديده‌انگاشته‌شده سپهر دانايي افراد نشو و نما مي‌كند و گسست‌ها و شكاف‌هاي ناشي از ناداني افراد درباره مسائل مهم را پر مي‏كند.
پويايي شايعه را با ابزارهاي نظري گوناگوني مورد بررسي قرار داده‏اند (آلپورت و پستمن، 1372). به كمك نظريه منش‌ها مي‏توان بسياري از الگوهاي يافت‌شده در اين مدل‌ها را به شكلي كاربردي‏تر بازتعريف كرد. از آنجا كه بحث ما در اينجا به شايعه‌ها مربوط نمي‌شود، تنها در مقام مقايسه به گوشزد كردن اين نكته بسنده مي‏كنيم كه كوچك بودن شايعه‌ها از اين وابستگي‏شان به گرانيگاه‌هاي معنايي و سوارشدنشان بر اخبار رسمي ناشي مي‌شود و مانند جوك‌ها ساختي خودبسنده، چندپهلو و خودارجاع ندارند.
اين دو ويژگي، يعني خودبسندگي و كوچكي، شاخص‌هايي هستند كه جوك‌ها را به موضوعي بسيار مناسب براي تحليل‌هاي فرهنگي تبديل مي‏كنند. نظريه منش‌ها، مدلي سيستمي از پويايي فرهنگ است كه عناصر فرهنگي (منش‌ها) در آن نقشي كليدي را ايفا مي‏كنند. براي وارسي تجربي كاربرد اين مدل، به ساختاري پايه و كمينه از عناصر اطلاعاتي نياز داريم تا به كمك آن مفهوم منش را تعريف كنيم و باقي تحليل‌هاي خود را بر مبناي آن طرح‌ريزي كنيم؛ به اين ترتيب نياز به رده‏اي از عناصر فرهنگي داريم كه بتوان با تحليل‌كردنشان به اين ساختار كمينه دست يافت.2 ويژگي به ظاهر متناقضِ جوك، آن را به نامزدي شايسته براي اين كار تبديل مي‌كند. جوك از سويي آن‌قدر پيچيده است كه بتواند به‌عنوان يك واحد همانندسازي مستقل عمل كند و از سوي ديگر چنان ساده است كه به‌سادگي مي‏تواند مورد وارسي و تجزيه و تحليل قرار گيرد.
با اين تفاصيل، تصويري روشن‌تر از جوك به دست مي‏آيد. جوك، منشي است كوچك، عاطفي، روادار و نوشتني كه در پيوند با سيستم رمزگشايي معنا بدون آنكه شانس بقا را افزايش دهد، لذتي راستين به‌طور مستقيم توليد مي‌كند و به اين ترتيب با راهبردي كمي در سطح توده عوام به‌صورت افقي تكثير مي‌شود. 


 دكتر شروين وكيلي


نوشته شده در   سه شنبه 20 بهمن 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode