ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403
پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 15 آذر 1388     |     کد : 5780

استمرار ولايت؛ پيام غدير

دو آيه مرتبط در قرآن وجود دارند كه بيانگر عظمت و جايگاه واقعه غدير هستند ...


 دو آيه مرتبط در قرآن وجود دارند كه بيانگر عظمت و جايگاه واقعه غدير هستند .
يكي همان آيه‌اي كه خداوند خطاب به پيامبراكرم(ص) مي‌فرمايد؛ رسالتي كه به تو نازل شده ابلاغ كن و اگر اين ابلاغ صورت نگيرد، رسالت خودت را به انجام نرسانده‌اي و ديگر آيه‌اي كه حكايت از اتمام نعمت دارد؛ يعني «اتممت عليكم نعمتي» به نظرم؛ از اين دو آيه هم بايد تفسير مفهومي كرد و هم تفسير مصداقي.
تفسير مفهومي حكايت از استمرار امامت و ولايت دارد و تفسير مصداقي بيانگر معرفي و نصب خاص فردي ويژه براي استمرار بخشيدن به اين امامت و ولايت است. البته تفسير صواب مي‌تواند مويد هر دو باشد؛ يعني هم بيانگر مضموني مفهومي و هم (مويد) معرفي شخصي خاص. به نظر مي‌رسد كه به لحاظ مفهومي و به لحاظ ضرورت استمرار يك قاعده معطوف به امامت و ولايت اهميت تفسير مفهومي از نظر بعد تاريخي و استمراري قضيه كمتر از بعد مصداقي آيه نباشد. بنابراين نبايد واقعه غدير را صرفا در شخص امير(ع) خلاصه و تفسير كرد.
بحث از غدير، بحث از يك استمرار و ارتباط طولي، هماهنگ و سلسله‌مراتبي است. اين وجه سلسله مراتبي مي‌تواند هم دلالت سياسي مبني بر ولايت مسلمين را داشته باشد و هم مي‌تواند بيانگر تفسيري از ولايت باشد كه جنبه معنوي، باطني و شهودي‌تري در قالب ولايت عام و ولايت معصوم پيدا مي‌كند. اين هر دو، ممكن است در خصوص حضرت امير(ع) به وحدت برسد؛ اما در خصوص ولايت غيرمعصوم در زمان غيبت دچار تفاوت‌ها و تمايزاتي مي‌شوند.
شايد مهم‌ترين تفاوتي را كه بتوان مطرح كرد؛ همان تفاوتي باشد كه امام (ره) به آن اشاره كردند و آن، اين است كه تمام اختيارات اجتماعي ولايت معصوم را ولايت فقيه دارد؛ اما اولا مقام معنوي، باطني و عرفاني معصوم را ندارد و ثانيا برخي از اختيارات مربوط به دايره عصمت و معنويت ويژه است كه از اختيارات ولي فقيه خارج است، با اين وجود، قطع نظر از اين تفاوت، پيام غدير، پيام استمرار ولايت است. پيام غدير به معناي منقطع نشدن لطف خدا و محصور نماندن آن در نبوت پيامبراكرم(ص) و ولايت معصوم(ع) است.
اين نكته به عقل بسيار نزديك است. به اين دليل كه نمي‌توان مسئله مديريت جامعه‌اسلامي را مختص به عصري خاص دانست، يا در واقع جامعه را به گونه‌اي تفسير كرد و از تغيير و تحولات آن به گونه‌اي چشم پوشي كرد، كانه يكبار و براي هميشه مي‌توان در قالب مديريت و ولايت فردي خاص ولو معصوم، زعامت و مديريت جامعه اسلامي را به حال خود واگذاشت. جامعه اسلامي همواره نيازمند مدير است. همواره نياز به مدير آگاه و مدبري دارد كه بتواند هم اجتهاد و انطباق مصدايق با مفاهيم را دنبال كند و هم به شرايط متحول و متغير جامعه توجه داشته باشد.
نكته اساسي اينجاست كه ممكن است افراد ديگري نيز بر استمرار مديريت اصرار بورزند و به ماهيت متحول جامعه نيز باور داشته باشند؛ اما خصوصيت منحصر به فرد و منصوصي براي مديرنظام اسلامي تعريف نكنند و اين را به شرايط زمانه واگذار كنند يا آن را به اجماع عمومي هر عصر موكول كنند. به نظرم استمرار عقلي ولايت هر تفسيري را برنمي‌تابد- به رغم تفاوت ناشي از عصمت كه به آن اشاره شد- هم بنابر دلايل عقلي و نقلي و هم بنا به مقتضيات ذاتي حكومت كه دائر مدار قدرت و قانون است، ولايت امر مسلمين را بايد يك فقيه عهده‌دار شود؛ چون فقه از جنس قانون و قدرت است.
هر سه (قدرت، قانون و فقه) از مقولات ربطي‌اند و هر سه مبتني بر فرمان و اطاعت و نيز بالطبع بيانگر احكام ويژه‌اي هم هستند از اين‌رو، در زمان غيرمعصوم ولايت مسلمانان از آن كسي است كه مسلط به فقه باشد زيرا قرار است مديريت كند و مديريت همراه با فرمان و اطاعت است. پس،‌شرط علم به فقه مهم‌ترين ويژگي ولايت مسلمين در زمان غيبت است. 2 شرط ديگر نيز ذكر كرده‌اند كه مي‌تواند در ذيل شرط علم مطرح شود؛‌يكي شرط عدالت و ديگري شرط تدبير و تمشيت صحيح امور است كه ناظر به ويژگي‌هاي يك مدير شايسته و بايسته است. چون ممكن است آگاهي و عدالت وجود داشته باشد؛ اما در عمل فرد توان و قابليت بالفعل اداره يك جامعه را نداشته باشد.
آيت‌الله جوادي آملي 3شرط براي ولي فقيه ذكر مي‌كنند:1- اجتهاد مطلق
2- عدالت مطلق و 3- مديريت صحيح و تدبير امور. اينها وجهه ايجابي تداوم ولايت است كه از غدير استنباط مي‌شود. اما آن وجه متمايزي كه ناشي از جايگاه ويژه معصوم است، مي‌تواند در خصوص مديريت و ولايت زمان غيبت دلالت‌آميز باشد. يكي از دلالت‌هاي آن اين است كه ولايت فقيه برخلاف ولايت معصوم، ولايت باطني، عرفاني و شهودي نيست و چون دائر مدار فقه و عدالت است، بنابراين، در مورد آن مسئله‌اي اتفاق مي‌‌افتد به نام «بينا ذهنيت» به اين معنا كه بر ساير فقهاست كه اطمينان از انطباق فرمان‌ها و دستورهاي ولي فقيه با فقه، قواعد و رهنمودهاي الهي داشته باشند و آن را به مردم منتقل سازند.
استنباط من از واقعه غدير اين است كه هم استمرار امامت و ولايت و منحصر نماندن آن در پيامبر اكرم(ص) و معصومين بوده و هم نشانگر وجه نظارت پذيري ولايت مسلمين در زمان غيبت است- افزون بر اين كه به لحاظ مصداقي، يك ولايت باطني و عرفاني نيز در طول تاريخ تداوم پيدا مي‌كند كه از حضرت امير(ع) آغاز مي‌شود و به حضرت حجت(عج) ختم مي‌شود- حسب اين استمرار ولايت عام و باطني است كه ولايت فقيه معنا پيدا مي‌كند و به اذن معصوم اين معنا موجه مي‌شود، به تعبير آيت‌الله جوادي آملي، در هر حال ولايت فقيه، بدل اضطراري ولايت معصوم است.
اينكه اشاره شد؛ معناداري ولايت فقيه به گونه‌اي به ولايت معصوم برمي‌گردد، به معناي عام است نه نصب خاص. به بيان بهتر؛ اصل، ولايت معصوم است، اما چون دسترسي به ولايت معصوم نيست، بايد از فردي تبعيت كرد كه نسبت به بقيه اولا بيشترين انطباق را با منصوصات ديني ما داشته باشد و ثانيا اقبال عمومي هم روبه‌رو باشد؛ يعني از يك سو وجهي شرعي وجود دارد كه مربوط به ويژگي‌هاي شخصي حاكم است و از سوي ديگر؛ وجهه رضايت و مقبوليت عامه‌اي هست كه پاي اقبال مردمي را به ميان مي‌كشد.
به هر حال ولايت فقيه، ناظر بر گونه‌اي برداشت از «خداسالاري» است. البته تعبيرهاي متفاوتي از خداسالاري به دست داده شده كه تنها يك تعبير آن قابل قبول است- چه در زمان معصوم و چه در زمان غير‌معصوم- و آن حكومت قواعد و رهنمودهاي الهي روي زمين است. بايد همواره مسلمانا‌ن را از حاكميت قواعد و رهنمودهاي الهي روي زمين مطمئن كرد.






نوشته شده در   يکشنبه 15 آذر 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode