ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 10 ارديبهشت 1403
دوشنبه 10 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 10 آذر 1388     |     کد : 5729

متوكل با امام هادي عليه‌السلام

امام هادي عليه السلام در مدت اقامت اجباري‌اش در سامرا، به ظاهر زندگي آرامي داشت، و متوكل مي‌خواست ضمن نظارت‌هاي كلي و تحت كنترل گرفتن، وي را در نقش يكي از درباريان درآورده و از ابهت و عظمت آن بزرگوار در چشم مردم بكاهد...

 

امام هادي عليه السلام در مدت اقامت اجباري‌اش در سامرا، به ظاهر زندگي آرامي داشت، و متوكل مي‌خواست ضمن نظارت‌هاي كلي و تحت كنترل گرفتن، وي را در نقش يكي از درباريان درآورده و از ابهت و عظمت آن بزرگوار در چشم مردم بكاهد.
طبرسي مي‌نويسد: متوكل سخت در تلاش بود تا شخصيت امام را نزد مردم پايين آورد. (1)
مسعودي مورخ مشهور نمونه‌اي از برخوردهاي امام با متوكل را اينگونه آورده است:
به متوكل گزارش دادند كه در منزل امام هادي(عليه‌السلام) ادوات جنگي و نامه‌هايي از شيعيانش به او وجود دارد. او دستور داد تا عده‌اي از سربازان و مأموران - نابهنگام و غافلگيرانه - به منزل امام هادي (عليه السلام) حمله برند. وقتي وارد خانه شدند، ايشان را در اطاقي كه زيرانداز آن از شن و ماسه بود تنها يافتند، در حالي كه در را بر روي خود بسته، لباسي پشمينه بر تن كرده، روپوشي بر سر انداخته و آياتي از قرآن در مورد وعد و وعيد را زمزمه مي‌كرد.
"كجا رفت آن چهره‌ها كه با ناز و نعمت پرورش يافته و مقابل آنها پرده‌هاي گرانبهاي نازك آويخته بودند. هنگامي كه اين سؤال از آنها مي‌شود، قبرهايشان از طرف آنها جواب مي‌دهد: آن چهره‌ها هم اكنون محل آمد و شد كرم‌هاي لاشخوار شده‌اند."
حضرت هادي(عليه السلام) را در همان حال نزد متوكل آوردند. وقتي امام هادي(عليه السلام) به مجلس متوكل وارد شد، او جام شرابي در دست داشت، متوكل آن حضرت را در كنار خود جاي داد و پياله‌اي به طرف او گرفت و گفت: بنوش. امام عذر خواست و فرمود: گوشت و خون من تا به حال با شراب آلوده نشده است. آنگاه متوكل خواست تا آن حضرت شعري كه او را به وجد و نشاط آورد برايش بخواند. امام فرمود: كمتر شعر مي‌خوانم. اما متوكل اصرار ورزيد و آن حضرت اين اشعار را برايش خواند:
باتوا علي قلل الأجبال تحرسهم غُلْبُ الرّجال فما تنفعهم القلل
و استُنزلوا بعد عز من معاقلهم فأودِعوا حُفَراً يا بئس ما نزلوا
ناداهُم صارخ من بعد ما قبروا أين الأساور والتّيجان و الحُلَل
أين الوجوه التي كانت منعّمة من دونها تضرب الأستار و الكلل
فاصفح القبر عنهم حين سائلهم تلك الوجوه عليها الدود تنتقل
قد طال ما أكلوا دهراً و قد شربوا و أصبحوا اليوم بعد الأكل قد أكلوا
و طالما عمرّوا دوراً لتحصنهم ففارقوا الدور و الأهلين و انتقلوا
و طالما كنزوا الاموال و ادّخروا فخلّفوها علي الأعدأ و ارتحلوا
أضحَتْ منازلهم قفرا معطّلة و ساكنوها إلي الأجداث قد رحلوا
"بر بلنداي كوهها شب را به سحر آوردند، در حالي كه مردان چيره و نيرومندي از آنان پاس مي‌دادند، ولي آن قله كوهها برايشان سودي نبخشيد."
"از پناهگاه‌هايشان پايين كشيده شدند و در زير خاك سياه قرار گرفتند و چه بد جايي را براي رحل اقامت برگزيدند."
"پس از آن كه در قبرهاي خود قرار گرفتند، فريادزني بر آنها بانك زد: كجا رفت آن بازوبندها، كو آن تاج‌ها، و كجاست آن زر و زيورها."
"كجا رفت آن چهره‌ها كه با ناز و نعمت پرورش يافته و مقابل آنها پرده‌هاي گرانبهاي نازك آويخته بودند."
" هنگامي كه اين سؤال از آنها مي‌شود، قبرهايشان از طرف آنها جواب مي‌دهد: آن چهره‌ها هم اكنون محل آمد و شد كرم‌هاي لاشخوار شده‌اند."
عمل ناپسند ديگري كه متوكل انجام داد اين بود كه امام را واداشت تا مانند رجال دربارش از قبيل وزيران و اميران، نيروهاي نظامي و ديگر اطرافيان، لباس‌هاي فاخر بپوشند و خود را در بهترين شكل و قيافه بيارايد و مانند ديگران در ركاب متوكل - كه سوار بر اسب حركت مي‌كرد - پياده راه برود. "عمرهاي دراز، خوردند و آشاميدند و اكنون پس از آن همه عيش و نوش، خود خوراك كرم‌ها شده‌اند."
"چه بسيار كاخ‌ها ساختند كه آنها را در برگيرد، ولي سرانجام آن كاخ‌ها و عزيزان خود را واگذاشتند و در گذشتند."
"چه بسيار اموالي كه روي هم انباشته كردند، ولي آن را براي دشمنانشان بر جاي گذاشتند و زندگي را بدرود گفتند."
"عاقبت نشيمن‌گاه‌هاي آنان به ويراني گراييد و به حال خود رها شد و ساكنان آن كاخ‌ها به سوي قبرهايشان شتافتند."
امام هادي(عليه‌السلام) با اين اشعار، تمامي حاضران را تحت تأثير قرار داد؛ حتي شخص متوكل از كثرت گريه صورتش خيس گرديد. آنگاه خليفه دستور داد بساط شراب را برچينند. سپس دستور داد امام را با احترام به خانه‌اش بازگردانند. (2)
عمل ناپسند ديگري كه متوكل انجام داد اين بود كه امام را واداشت تا مانند رجال دربارش از قبيل وزيران و اميران، نيروهاي نظامي و ديگر اطرافيان، لباس‌هاي فاخر بپوشند و خود را در بهترين شكل و قيافه بيارايد و مانند ديگران در ركاب متوكل - كه سوار بر اسب حركت مي‌كرد - پياده راه برود. تنها كسي كه از پياده رفتن در برابر خليفه مستثني بود، "فتح بن خاقان" وزير كينه‌توز وي بود كه او نيز مانند متوكل سواره مي‌رفت. اين وضع، براي امام بسيار دشوار و غير قابل تحمل بود. به دنبال همين ماجرا بود كه آن حضرت به خواندن "دعأ المظلوم علي الظالم" توسل جست.(3)
متوكل همچنين اصرار داشت تا امام در مجالس بزم او حضور داشته باشد و طبيعي است كه از اين طريق بهتر مي‌توانست آن حضرت را - كه امام شيعيان و پيشواي پاك‌مردان بود - تحقير كرده و از ديده‌ها بيندازد و پيروان او را از اطراف ايشان پراكنده سازد، چنان كه متوكل خود اعتراف داشت: مقاومت امام مانع از آن گشته كه بتواند او را در بزم شراب حاضر كند.(4)
متوكل همچنين اصرار داشت تا امام در مجالس بزم او حضور داشته باشد و طبيعي است كه از اين طريق بهتر مي‌توانست آن حضرت را - كه امام شيعيان و پيشواي پاك‌مردان بود - تحقير كرده و از ديده‌ها بيندازد و پيروان او را از اطراف ايشان پراكنده سازد، چنان كه متوكل خود اعتراف داشت: مقاومت امام مانع از آن گشته كه بتواند او را در بزم شراب حاضر كند. امام هادي عليه السلام در سامرا از چنان شخصيت والا و عظمت روحي برخوردار بود كه همگان در مقابل ايشان فروتني نشان مي‌دادند و ناخواسته در برابرش تواضع كرده و برايش احترام ويژه‌اي قائل بودند. (5)
متوكل در آخرين روزهاي زندگي خود تصميم گرفت آن حضرت را به شهادت برساند. ابن ارومه مي‌گويد: در آن روزها به سامرا رفته بودم. ديدم متوكل امام هادي(عليه‌السلام) را به دست سعيد حاجب سپرده و مي‌خواهد به قتل رساند؛ اما متوكل دو روز بعد - همانگونه كه امام پيشگويي كرده بود - شبانه مورد حمله تركان قرار گرفت و در خانه‌اش - در حالي كه در بستر خود آرميده بود - به قتل رسيد. بدين ترتيب امام از چنگال وي رهايي يافت.(6)
سرانجام امام هادي عليه السلام پس از تحمل مرارت‌هاي بسيار براي حفظ و ترويج اسلام ناب در سوم رجب سال 254 هجري به شهادت رسيد.
مرقد مطهر اين امام همام در سامراء كنار فرزندشان امام حسن عسكري عليه السلام مامن شيعيان و عاشقانشان مي‌باشد.

پي‌نوشت‌ها:
1- اعلام الوري، ص 438.
2- مروج الذهب، ج 4، ص11.
3- مسندالامام الهادي(عليه‌السلام)، صص 191-186.
4- كشف الغمه، ج 2، ص 381.
5- همان، ج 2، ص 398.
6- همان، ج 2، ص 394
برگرفته از تحليلي از زندگاني امام هادي عليه السلام،‌باقر شريف قرشي.


نوشته شده در   سه شنبه 10 آذر 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode