ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 28 ارديبهشت 1403
جمعه 28 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 26 شهريور 1388     |     کد : 4734

سید شهاب الدین محمد حسین حسینی مرعشی نجفی

او مرجعی عالی قدر ، جامع علوم معقول و منقول ، ریاضیدان و علامه ای محقق بود.بسیار به تحصیل اشتیاق داشت ...

 

ولادت :1315 ق.

محل ولادت: نجف

وفات:1411ق.

محل دفن : قم

محل تحصیل: نجف، کربلا ، کاظمین ، سامرا، تهران ، قم

اساتید: حضرات آقا ضیاء الدین عراقی ، میرزا طاهر تنکابنی ، میرزا مهدی آشتیانی و...

شاگردان : شهید مصطفی خمینی ، شهید مرتضی مطهری و....

تالیفات : سندالقرا و الحفاظ، ملحقات الاحقاق و...

او مرجعی عالی قدر ، جامع علوم معقول و منقول ، ریاضیدان و علامه ای محقق بود.بسیار به تحصیل اشتیاق داشت و از حافظه ای قوی برخوردار بود که آن را از عنایات حضرت سید الشهدا می دانست . در طول دوران تحصیل از محضر صدها نفر از بزرگان و از جمله اساتید زیدیه و اهل سنت استفاده کرد.

بعد از پایان درس همراه استاد روانه می شد و اشکالات درسی را می پرسید . روزی استاد با عصبانیت دست به سینه او زد و او را به عقب راند اما او دست استاد را گرفت و بوسید ! استاد سخت متاثر شد و گفت : شهاب ، من از تو ادب آموختم . آیت الله العظمی مرعشی نجفی از معدود مراجع شیعه است که در کنار تدریس عازمت حوزه و مرجعیت در تالیف و تصنیف آثار مختلف علمی نیز بسیار موفق بوده است و حاصل این تلاش پیگیر بیش از 150 کتاب و رسانه است که برخی چاپ شده است و بیشتر آن ها در کتابخانه معظم له نگهداری می شود. زهد و تقوا، تواضع و فروتنی ، خوش خلقی ، نیک محضری و پرهیز از تجملات و شهرت از ویژگی های این عالم عارف بود. نقل کرده اند که بسیاری از مواقع دستور می داد نابینایان فقیر شهر قم یا اطراف را به صرف شام یا ناهار دعوت کنند ولی نگویند از جانب چه کسی است ، آن گاه خود به پذیرایی از آنها می پرداخت و حتی کفش های آنان را جلوی پایشان جفت می کرد! روزی بر اثر مشکلاتی که داشت با ناراحتی به حرم حضرت معصومه (س) رفت و با عتاب و خطاب در حالی که اشک هایش سرازیر بود عرض کرد : ای سیده و مولای من چرا نسبت به امر زندگی من اهمیتی نمی دهید؟ با دلی شکسته بازگشت و خواب وی را فرا گرفت . ایشان نقل می کنند شنیدم کسی در می زند شخصی که پشت در ایستاده بود گفت : سیده تو را می طلبد با عجله به حرم رفتم . دیدم چند کنیز مشغول تمیز کردن حرم هستند . بعد از چند لحظه حضرت معصومه (س) آمد. نزد عمه ام رفتم . دستش را بوسیدم . آن گاه آن حضرت به من فرمود: " ای شهاب کی به فکر تو نبوده ام "؟! از وقتی وارد قم شده ای زیر نظر و عنایت ما بوده ای ! از خواب بیدار شدم و از اسائه ادبی که کرده بودم عذر خواستم پس از آن حاجتم برآورده شد و گشایش حاصل آمد. حکایاتی از تشریفات این حکیم فرزانه به محضر حضرت ولی عصر (عج) نقل شده است که نشان دهنده عنایات ویژه آن حضرت نسبت به ایشان است .

 


نوشته شده در   پنجشنبه 26 شهريور 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode