ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403
پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 24 شهريور 1388     |     کد : 4702

توبه

توبه و جايگاه بلند آن در عرفان...

توبه و جايگاه بلند آن در عرفان(۱) يكى‏از مباحث مهم درعرفان عملى و مقامات‏العارفين توبه است. توبه گرچه در نظر مفسران، علماى علم‏اخلاق، متكلمان و محدثان از جايگاهى بلند و ارزشى والا برخوردار است اما عارفان و صوفيان توجه‏اى خاص و عنايتى ويژه به آن مبذول داشته‏اند. سيرى اجمالى در آثار مشايخ بزرگ به وضوح نشانگر اين معنى است. از آثار ارزشمند آنان چنين بدست مى‏آيد كه تقريبا همه اينها توبه را از مهمترين مقامهاى سالك راه حق مى‏دانسته‏اند. بعنوان نمونه در آثار مختلف پير هرات از كشف الاسرار گرفته، منازل السائرين و صد ميدان و... اين مطلب با اهميت‏خاصى طرح شده است. (۱) محيى‏الدين عربى، چهره برجسته عرفان اسلامى باب مفصلى را در دايرة‏المعارف بزرگ خود(الفتوحات المكيه) (۲) به اين امر اختصاص داده است.

نجم‏الدين رازى در «مرصادالعباد» (۳) دو مبحث‏بسيار مهم در اين مورد دارد. مولوى افزون بر طرح مسئله توبه در «مثنوى معنوى‏» به مناسبتهاى مختلفى، توبه نصوح را بطور جالب، جامع و مشروح بيان فرموده است. (۴) بلبل گلستان شعر و عرفان، حافظ شيرازى در حد قابل توجهى مسئله را مدنظر داشته و در سى و دو بيت از ديوان خود به بيان توبه پرداخته است، (۵) ابن فارض شبسترى، و نسفى هر كدام بنوبه خود بر اهميت اين موضوع اصرار ورزيده‏اند. ما بعنوان نمونه سخنى از خواجه عبدالله انصارى را در ارزش والاى توبه نقل مى‏كنيم: «...توبه نشان راه است، و سالار بار، و كليد گنج، و شفيع وصال، و ميانجى بزرگ و شرط قبول و سر همه شادى.» (۶)

از نشانه‏هاى اهميت توبه، تاريخ ديرينه آن است; زندگى آدم ابوالبشر (۷) در اين ناسوت خاكى با آن آغاز مى‏شود، پيام آوران بزرگى همانند ابراهيم، اسماعيل، (۸) يونس، (۹) موسى (۱۰) و پيامبر بزرگ اسلام - صلى‏الله عليه وآله - هموار در حال توبه و در طلب توبه الهى بوده‏اند. (۱۱) اميرالمومنين على‏ابن ابى طالب - عليه‏السلام - كه همه صوفيان و عارفان بوجودش افتخار مى‏كنند و وى را مرشد مرشدان و... مى‏دانند - و فرزندان معصومش - بويژه امام زين‏العابدين - عليه‏السلام - رهنمودهايشان و خصوصا نيايشهايشان مملو از توبه و استغفار است و سلوك معنوى بسيارى از ستاره‏هاى درخشان آسمان عشق و عرفان مانند رابعه عدويه، (۱۲) ابراهيم‏بن ادهم (۱۳) و فضيل عياض (۱۴) و... با توبه آغاز مى‏گردد و بسيارى از عارفان بزرگ آن را نخستين گام سالك در راه سازندگى مى‏دانند.

از ديدگاه قرآن هم كه بى‏گمان از مهمترين منابع عرفان است، دهها آيه به اين امر خطير اختصاص داده شده است، واژه «توبه‏» و مشتقاتش نود و دو بار و «استغفار» و مشتقاتش چهل و پنج مرتبه در كتاب خداى عزوجل استعمال شده است. افزون بر اينكه در آيات متعدد و مختلف ديگر هم بدون ذكرى از اين واژه‏ها اين مسئله مطرح شده است. مفسران كتاب خدا نيز با عنايتى خاص به شرح و بسط و تفصيل معناى اين واژه كوتاه اما پر محتوا پرداخته‏اند; تاملى اندك در تفاسير شيعه و سنى بويژه تفاسير عرفانى به روشنى اين واقعيت را نشان مى‏دهد بعنوان نمونه پير هرات در تفسير ارزشمند خود ذيل اكثر آيات توبه و استغفار، در ابعاد گوناگون توبه سخن رانده است و آهنگ كلام وى نشانگر اين است كه گاه آنقدر تحت تاثير نورانيت قرآن قرار گرفته كه عنان اختيار از كف داده و مطالب والا و گرانقدرى كه سرشار از سوز، شيفتگى و عشق است، براى ما بيادگار گذاشته است. علامه طباطبايى نيز افزون بر تفسير اين آيات بحث مفصلى در ذيل آيات ۱۷ و ۱۸ سوره توبه طرح فرموده است. (۱۵)

اخبار و روايات بسيار زيادى نيز در اين باره وارد شده است كه بى‏گمان مورد استفاده و استشهاد عرفا در اين مبحث‏بوده است; مرحوم مجلسى مجموعه‏اى از اين روايت را در «بحارالانوار» گرد آورده است. (۱۶)

خواجه نصير طوسى - رضوان‏الله تعالى عليه - در تجريد نيز بابى را بعنوان توبه گشوده است و شارحان كتاب وى هم مطلب را مورد شرح و تفصيل قرار داده‏اند (۱۷) از مجموع اينهانتيجه مى‏گيريم كه:

توبه در عرفان، اخلاق، (۱۸) قرآن، حديث و كلام از جايگاه والا و ارزش گرانقدرى برخوردار است.

به هرحال،توبه يكى از مقامات العارفين است، قبل از شروع بحث، به توضيح معناى مقام و سلوك مى‏پردازيم.

 

معناى سلوك و مقام

هدف عارف وصول به حق و رسيدن به محبوب است واين مهم جز از راه سلوك و طى مقامات بس دشوارى ميسرنمى‏گردد، و توبه يكى از اين منازل و مقامها است. از اينرو از باب مقدمه اشاره‏اى به معناى سلوك و مقام نموده و در اين مورد به نقل كلام تنى چند از عارفان بزرگ بسنده مى‏نماييم.

شيخ محمود شبسترى در توضيح معناى سلوك و مقام چنين مى‏فرمايد: «سلوك سالك سفرى معنوى است و در اين سفر مراحلى قطع مى‏كند و از منازلى مى‏گذرد در هر مرحله مقامى است كه سالك به آن در مى‏آيد و پس از اينكه در يك مقام به كمال رسيد به مقام برتر مى‏رود، مقام مرتبه‏اى از مراتب سلوك است كه به سعى و كوشش و اراده و اختيار سالك بدست مى‏آيد. روانباشد از مقام خود اندر گذرد بى‏آنكه حق آن مقام بگذارد. در جريان آمدن به اين مقامات وگذار از آنها آيينه دل سالك صفا مى‏پذيرد و از جهان معنوى به او فيضها مى‏رسد... سالك در قدم اول به توبه متصف مى‏گردد.» (۱۹)

و عزالدين كاشانى در«مصباح‏الهداية‏» مى‏فرمايد:«مقامات در اصطلاح صوفيان اقامت‏بنده است در عبادت از آغاز سلوك به درجه‏اى كه به آن توسل كرده است و شرط سالك آنست كه از مقامى به مقام ديگر ترقى كند. و در تعريف آن آورده‏اند مراد از مقام مرتبه‏اى است از مراتب سلوك كه در تحت قدم سالك آيد و محل استقامت او گردد و زوال نپذيرد.» (۲۰)

 

تعداد و ترتيب مقامات

در تعداد منازل و مقامات و ترتيب و نظم آنها عبارات عارفان مختلف است. بعنوان مثال: ابونصر سراج (متوفى ۳۷۸) مراحل سلوك را هفت مقام مى‏داند كه به ترتيب عبارتند از: توبه و... ابومحمد الكلاباذى (م ۳۸۰) در كتاب «التعرف لمذهب اهل التصوف‏» از باب ۳۵ تا ۶۱ تاليف خود به ذكر پاره‏اى (۲۱) از مقامات پرداخته و از توبه آغاز و به توحيد ختم كرده است. (۲۲)

عزالدين كاشانى (م ۷۳۵) در مصباح الهدايه مقامات را ده مرحله دانسته است و از مقام توبه آغاز و به رضا ختم كرده است. به روايت هجويرى در كشف‏المحجوب اول كسى كه اندر ترتيب مقامات و بسط احوال خوض كرد «ابوالحسن سرى بن المفلس السقطى‏» استاد و دايى جنيد بغدادى (۲۳) بود مى‏گويد هر كدام از انبيا مقامى دارند پس مقام آدم توبه بود. (۲۴) و حاصل سخن آنكه: سخن بزرگان عرفان و تصوف در تعداد منازل و مقامات مختلف است ، برخى تعداد آنها را هفت، و برخى ده و برخى چهل، روزبهان اصفهانى هزارويك ، پيرهرات (خواجه عبدالله انصارى) صد و... دانسته اند.

در چينش و نظم و ترتيب آنها نيز بهمان اندازه سخن عارفان مختلف است. در هرحال بسيارى از شخصيتهاى برجسته عرفان، توبه رامقام اول و نخستين منزل سير صعودى و سفر روحانى سالك دانسته‏اند.

 

توبه اولين مقام و منزل عارفان

بى گمان، سالك راه حق براى وصول به سرمنزل مقصود بايد منازل و مقاماتى را طى كند و توبه اولين مقام و منزل سالكان راه حق است. كسى كه مى‏خواهد به سوى او سير كند بايد روى از دنيا، خود و هرچه غيراوست، برتابد و باتمام وجود متوجه حق شود و اين جز با انقلابى بزرگ از درون كه ديو منيت و هواهاو شهوتهارا از تحت‏سيطره وسلطنت دل برافكند، ممكن نيست و اين است كه زمينه ساز اجابت دعوت خدا و استفاضه از فيض او و نخستين پله نردبانى است كه آنسويش درياى بى كران وجودالهى است. و به بيانى ديگر: براى اينكه عارف واصل شود، بايد مقامات و منازل بس دشوارى رابپيمايد و اين پيمودن مراحل و مراتب منظمى دارد كه نخستين آنها توبه است; چرا كه اين حركتى است كه با فضل خدا آغاز شده، براى او وبسوى او و توام با عشق او است و براى اينكه راه اين سير صعودى هموار گردد،بايد سالك طريق حق، آتش، در دل افكند و آن آتش شعله بركشد و شعله‏ها فروزان شود تا ريشه‏هاى گناه و آثار و تبعات غفلتها، ترك اولى‏ها و... سوخته شود ودل شيفته شيدا را آماده حركت‏بسوى او كند و اين همان توبه است كه البته پس از يقظه (۲۵) و بيدارى حاصل مى‏شود. بنابراين، سائرالى الله قبل از هر چيز به توبه‏اى حقيقى بپردازد و تمام توان و تلاش خود را به منظور كمال آن مبذول دارد كه توبه‏اى كامل و نصوح وار، زمينه ساز مقام بعدى. و به قول پيرهرات: «ميدان دوم، ميدان مروت است، از ميدان توبه، ميدان مروت زايد.» (۲۶) و عارفان بزرگ و عاليقدر به اين واقعيت تصريح فرموده‏اند كه نمونه‏هايى از آن به شرح زير است:

«ميدان اول مقام توبه است و توبه بازگشتن است‏به خداى... توبه نشان راهست و سالار بار و كليد گنج، و شفيع وصال، و ميانجى بزرگ، وشرط قبول و سرهمه شادى.» (۲۷)

عزالدين كاشانى مى‏گويد:«اساس جمله مقامات و مفتاح جميع خيرات واصل همه منازل و معاملات قلبى و قالبى، توبه است.» (۲۸)

هجويرى در كشف المحجوب مى‏گويد: اول مقام سالكان طريق حق، توبه است. (۲۹) دكتر سيد محمد دامادى در كتاب «شرحى برمقامات العارفين‏» مى‏گويد:

توبه را باب‏الابواب گويند، زيرا اول چيزى است كه طالب سالك به سبب و وسيله آن چيز به مقام قرب حضرت خداوند وصول مى‏يابد، توبه است.» (۳۰)

از موارد متعددى از كتاب مشارق‏الدر استفاده مى‏شود كه توبه مقام اول عارفان است. (۳۱)

در مرصادالعباد مى‏فرمايد: «چون مريد به خدمت‏شيخ پيوست و... بايد به بيست صفت موصوف باشد تا داد صحبت‏شيخ بتواند و سلوك اين را ه بكمال او را دست دهد. اول مقام توبه است‏بايد كه توبتى نصوح كند كه بناى جمله اعمال بر اين اصل خواهد بود و اگر اين اساس بخلل باشد در نهايت كار خلل آن ظاهر شود و جمله باطل گردد وآنهمه رنجها حبط شود.» (۳۲)

شبسترى در گلشن راز مى‏فرمايد:

به توبه متصف گردد درآندم

شود در اصطفاء ز اولاد آدم

و لاهيجى مى‏فرمايد: «بدانكه در طريق سير الى‏الله و سير رجوعى، اول مقامى كه سالك سائر برآن عبور مى‏نمايد، مقام توبه است.. . اشاره براين معنى است كه: در هنگام توجه به جانب عليين ابرار و شروع در سلوك طريقت‏به توبه.... متصف گردد و توبه صفت وى شود. (۳۳)

مرحوم ميرزا جواد ملكى تبريزى در رساله لقاءالله پس از بيانات سودمند و جامعى در اثبات لقاءالله يعنى امكان رسيدن به‏مقام بلند عرفانى و معنوى از طريق مجاهده، مى‏فرمايد: «آرى بعد از اينك مقصود معين شد آن وقت دامن همت‏به كمر بزند و بگويد:

دست از طلب ندارم تاكام من‏برآيد

ياجان رسد به جانان ياجان زتن برآيد

توبه صحيحى از گذشته‏ها بكند...» (۳۴) در مصباح‏الشريعة مى‏فرمايد: «التوبه حبل الله و مدد عنايته ولابد للعبد من مداومة التوبه على كل حال.» (۳۵)

در ميدان عمل نيز بسيارى از مشايخ بزرگ عرفان و تصوف از توبه آغاز كرده‏اند كه بذكر نمونه‏هايى‏از آنان مى‏پردازيم.

 

توبه اولين منزل رابعه عدويه

شايد عطار نيشابورى اولين كسى باشد كه قسمتهاى اول شرح زندگى رابعه عدويه را نوشته است، على‏رغم مسلك شعرى و عرفانى عطار وتلاش گسترده ايشان در جهت‏بزرگ نشان دادن چهره عارفان، عطار داستان توبه رابعه را بسيار مجمل و كوتاه و با شتابى تمام نقل كرده‏است. و احتمال ديگرى را درباره وى تقويت نموده‏است، عبارت وى دراين باره چنين است... «و گروهى گويند در مطربى افتاد آنگاه بردست‏حسن توبه‏كرد و در ويرانه ساكن گشت...» (۳۶)

عبدالرحمن بدوى پس از تاملى عميق در عبارت عطار و بيان علت‏شتابزدگى وى در توبه «رابعة‏» ضمن تحليل نسبتا مفصلى همين روايت عطار را صحيح دانسته و اولين منزل رابعة را توبة مى‏داند. (۳۷)

 

توبه،اولين منزل ابراهيم ابن‏ادهم و فضيل عياض

اولين منزل ابراهيم ابن‏ادهم، عارف بزرگ جهان اسلام توبه است. (۳۸) حركت عرفانى فضيل عياض نيز با انقلابى كامل و جامع از درون (توبه) آغاز مى‏شود. (۳۹) معنويت و عرفان «بشرحافى‏» نيز از توبه آغاز مى‏گردد. (۴۰)

البته همانگونه كه اشاره كرديم همه عرفا در اين مورد اتفاق نظر ندارند و برخى از آنان مقام اول را توبه نمى‏دانند، بعبارت ديگر در مورد اينكه نخستين منزل سالك چيست؟ اختلاف است و در اينجا اين مبحث رابه كلام محى‏الدين‏ابن عربى در مورد اختلاف ختم مى‏كنيم:

«ميان اصحاب ،در مورد اولين مقام عارف و سالك اختلاف است; برخى از آنان فرموده‏اند: اولين مقام «يقظة است و برخى فرموده‏اند: اولين منزل «انتباه‏» است و برخى فرموده‏اند: نخستين گام «توبه‏» است.» (۴۱)

 

مفهوم توبه

توبه در لغت: توبه از ماده «توب‏» به معناى «رجع‏» (بازگشت) است. ابن فارس متوفاى ۳۹۵. ه در «معجم مقاييس اللغة‏» مى‏گويد: «توب‏» التاء والباء والواو كلمة واحدة تدل على الرجوع يقال تاب من ذنبه اى رجع عنه، يتوب الى الله توبة ومتابا...» (۴۲)

ابن‏منظورلغوى معروف مى‏گويد: «التوبة الرجوع من‏الذنب... و تاب الى الله يتوب توبا و توبة و متابا اناب و رجع عن المعصية الى‏الطاعة... و تاب الله عليه وفقه لها والله تواب يتوب على عبده.» (۴۳)

راغب اصفهانى مى‏گويد:«توبه ترك گناه به بهترين وجه است و آن رساترين شكل پوزشخواهى است زيرا اعتذار سه قسم است و قسم چهارمى ندارد:

۱- اينكه پوزش خواه بگويد اين كار را انجام نداده‏ام. (كار را از اساس منكر شود.)

۲- بگويد آنرا بدين دليل انجام داده‏ام. (عذرى براى كارش بتراشد.)

۳- اين كار را انجام داده‏ام وگناه كرده‏ام و از بن و بيخ آن را ترك مى‏كنم.

توبه در اصطلاح: آنچه در عرفان مهم است‏حقيقت توبه است اما بد نيست‏بعنوان مقدمه به ذكر پاره‏اى از تعاريف توبه كه در گوشه و كنار كتب عرفانى آمده است‏بپردازيم.

الف: جرجانى مى‏گويد:«...و در اصطلاح شرع پشيمانى از گناهان است و صوفيان مى‏گويند: توبه رجوع به خداى تعالى است‏براى گشودن گره‏امتناع از قلب وبرخاستن‏به تمام حقوق پروردگار.» (۴۴)

ب: عبدالرزاق كاشانى در شرح منازل السائرين پير هرات مى‏گويد: «توبه بازگشت از مخالفت‏حكم حق است‏به موافقت او پس تا زمانى كه مكلف حقيقت گناه را نشناسد و نداند كه فعلى كه از او صادر مى‏شود مخالف حكم خدا است‏براى آن مكلف رجوع از گناه صحيح نيست‏» (۴۵)

ذوالنون مصرى: «توبه عوام، از گناه است وتوبه خواص،از غفلت.» گفت: «بر هر عنصرى، توبه‏اى است توبه دل،نيت كردن است‏بر ترك شهوات حرام و توبه چشم،از محارم بر هم نهادن، و توبه دست، ترك گرفتن دست ازمناهى و توبه پاى،نارفتن به مناهى.» (۴۶)

سهل‏بن عبدالله: «اول توبه،اجابت است. پس‏انابت است، پس توبه است، پس استغفار. اجابت‏به فعل بود و انابت‏به دل و توبه به نيت و استغفار از تقصير... (۴۷) اول چيزى كه مبتدى را لازم آيد توبه است و آن ندامت است و شهوات را از دل بركندن و از حركات مذمومه به حركات محموده نقل كردن و دست ندهد بنده را توبه تا خاموشى را لازم خود نگرداند و...» (۴۸)

جنيد بغدادى:«توبه را سه معنى است: اول ندامت، دوم عزم بر ترك معاودت. سوم خود را پاك كردن از مظالم و خصومت.» (۴۹)

خواجه نصيرطوسى (ره):«معناى توبه رجوع از گناه باشد و اول بايد دانست گناه چه باشد.» (۵۰)

دكتر قاسم غنى:«صوفيه توبه را به اين شكل تعريف كرده‏اند كه بيدارى روح است از غفلت و بى‏خبرى به طورى كه گناهكار از راههاى ناصوابى كه مى‏پيمايد، خبردار شود و از گذشته بد خود منزجر گردد ولى فقط تذكر و تنبه كافى نيست كه تائب شمرده شود مگر آنكه توبه كار بكلى آن معصيت‏يا معاصى را كه مرتكب بوده و متذكر شده رها نمايد و مصمم شود كه بار ديگر به آن معاصى برنگردد تا به قول شيخ عطار در منطق الطير:

تو يقين مى‏دان كه صد عالم گناه

از تف يك توبه برخيزد ز راه (۵۱)

لاهيجى:...بتوبه - كه بازگشتن بجانب حق است و ترك ماسوى الله - متصف گردد. (۵۲)

غزالى در احياءالعلوم، نراقى در جامع السعادات و فيض در محجة‏البيضاء در تعريف توبه مى‏فرمايند: «توبه عبارتست از سه امرى كه مترتب بر يكديگرند و هر كدام علت ديگرى است و آن سه عبارتند از: ۱- علم به مضرات گناه و اينكه سبب دورى از حق تعالى مى‏گردد. ۲- ندم و پشيمانى. ۳- تصميم و اراده به عمل. كيفيت ترتب اين سه امر به اين صورت است كه آگاهى از زبان گناه لت‏حالت ندامت و پشيمانى از آن مى‏گردد و هنگامى كه بخوبى اين ندامت‏بر انسان مستولى گردد تصميم مى‏گيرد گناهان گذشته راجبران كند و در زمان حال گناه نكند و تصميم مى‏گيرد در آينده نيز مرتكب گناه نگردد. (۵۳)

 

--------------------------------------------------------------------------------

پى‏نوشتها:

۱- نمونه‏هايى از گفتار خواجه عبدالله انصارى در تفسير ارزشمند «كشف‏الاسرار» به مناسبتهاى مختلف ذكر مى‏كنيم.

۲- محيى‏الدين عربى، الفتوحات المكيه، (بيروت، داراحياءالتراث العربى،بى‏تا)، ج ۲،ص ۱۳۹-۱۴۴.

۳- نجم‏الدين رازى، مرصادالعباد،(تهران،انتشارات علمى و فرهنگى،۱۳۶۵) چاپ دوم،ص ۲۵۵ و۳۵۵.

۴- مولانا جلال‏الدين رومى، كليات مثنوى، (انتشارات كتابفروشى‏اسلاميه، بى‏تا) دفتر پنجم ۴۸۳ قصه قوم يونس و دفتر چهارم ۴۲۵بيان حديث انى لاستغفرالله... و دفتر پنجم ۴۹۹ توبه نصوح.

۵- مجله علوم انسانى و اجتماعى، دانشگاه شيراز، شماره ۱ و ۲، سال ۶۹ -۷۰، توبه در اشعار حافظ.

۶- عبدالله انصارى، منازل‏السائرين، مترجم: روان فرهادى، (تهران،انتشارات مولى، ۱۳۶۱) ص ۲۵۲ نقل از صد ميدان

۷- «فتلقى آدم من ربه كلمات فتاب عليه انه هوالتواب‏الرحيم‏» بقره: ۳۷

۸- ...«وارنا مناسكنا وتب علينا انك انت التواب الرحيم‏» بقره:۱۲۸

۹- ...«وذالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه فنادى فى‏الظلمات الااله الا انت‏سبحانك انى كنت من‏الظالمين‏»

۱۰- فلما افاق قال سبحانك تبت اليك و انا اول المؤمنين،اعراف: ۱۴۳

۱۱- واستغفره‏انه كان توابا،نصر:۳ و حدود ده روايت‏به‏اين مضمون وارد شده‏است «وانى استغفرالله فى كل يوم ماة مرة‏» مستدرك‏الوسايل ۱/۳۸۷

۱۲،۱۳،۱۴- رجوع به بحث توبه اولين مقام در همين مقاله.

۱۵- محمد حسين طباطبايى،الميزان، (قم، مؤسسه مطبوعاتى اسماعيليان،۱۳۹۴ ه . ق) چاپ سوم،ص ۲۴۴ «كلام فى التوبه‏»

۱۶- محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۶، (تهران، دارالكتب الاسلاميه،۱۳۶۳) چاپ سوم، باب‏التوبه انواعها و شرايطها، ص ۱۱الى ۴۲

۱۷- خواجه نصيرطوسى،تجريد الاعتقاد،۹ - ۳۳۱ (قم،انتشارات ايران، بى‏تا) و علامه ابوالحسن شعرانى، ترجمه و شرح تجريد، (تهران، كتابفروشى‏اسلامية،۱۳۹۸ ه ) چاپ دوم، ۵۸۵ - ۵۹۲.

۱۸- دراخلاق نيز مسئله توبه بسيار مورد توجه بوده است‏بعنوان مثال: فيض كاشانى در محجة‏البيضاء بحث مفصلى دراين باره دارد. غزالى دراحياءالعلوم بحث جامع و جالبى را آورده است. و نراقى در جامع‏السعادات‏نيزدر ابعاد مختلف توبه بحث كرده است.

۱۹- شيخ محمود شبسترى،مجموعه آثار (تهران، كتابخانه طهورى، ۱۳۶۵) ص ۲۴،۲۵

۲۰- عزالدين كاشانى، مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه،(تهران، مؤسسه نشر هما،۱۳۶۷) چاپ سوم، ص ۱۲۵

۲۱- همان، ص ۱۳،بنقل از اللمع، ص ۸۳ و ۶۶

۲۲- عزالدين كاشانى، پيشين، ص ۳۶۶ تا ۴۰۰

۲۳- سيد محمد دامادى، همان

۲۴- كشف المحجوب، هجويرى، (بى‏م، بى‏تا، بى‏نا) ص ۱۳۷ و ۴۸۴

۲۵- معمولا «يقظة‏» قبل از توبه مطرح شده است و تاملى كوتاه در مسئله بيانگر صحت آن است - از جمله رجوع كنيد به: خواجه عبدالله در منازل و صد ميدان

۲۶ و ۲۷- خواجه عبدالله انصارى، پيشين، ص ۲۵۳ و۲۵۲

۲۸- عزالدين كاشانى، پيشين،ص ۳۶۷

۲۹ و۳۰- سيد محمد دامادى،پيشين، ص ۲۹،به نقل‏از هجويرى،پيشين،ص ۳۷۸

۳۱- از جمله رجوع كنيد به: صفحه‏هاى ۱۴۸ و ۱۵۰، مشارق الدرر، شرح قصيده تائيه ابن فارض، سعيد فرغانى، (انتشارات فلسفه و عرفان اسلامى، ۱۳۹۸ ه )

۳۲- نجم‏الدين رازى، پيشين، ص ۲۵۷

۳۳- شرح گلشن راز، محمود لاهيجى، (انتشارات محمودى، بى‏تا)۸ -۲۵۷

۳۴- لقاءالله، ميرزا جواد ملكى تبريزى، با تعليق سيد احمد فهرى، نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۰

۳۵- ترجمه: «توبه ريسمان خداست و مدد عنايت او است و بنده بايد در هر حال به توبه‏اش ادامه دهد.» از جمله اول و سوم مى‏توان استفاده كرد كه توبه به مقام اول، سلوك به سوى خدا است. مصباح‏الشريعه،ترجمه و شرح حسن مصطفوى، (تهران، انجمن حكمت و فلسفه،بى‏تا) ص ۳۵۱.

۳۶- فريدالدين عطار نيشابورى، تذكرة‏الاولياء، (تهران،انتشارات مركزى،۱۳۳۶) چاپ پنجم، ص ۶۶

۳۷- شهيد عشق الهى، رابعه عدويه، عبدالرحمن بدوى،مترجم: محمد تحريرچى (تهران،انتشارات مولى، ۱۳۶۶) ص ۱۸ - ۲۴، به نظر مى‏رسد تحليل عبدالرحمن بدوى از سخن عطارنيشابورى عميق و شايسته تامل است.

۳۸ و ۳۹- عطار نيشابورى، پيشين، ص ۸۸ - ۸۹ و ۷۹ - ۷۸

۴۰- ابن عربى، پيشين، ج ۲، ص ۱۴۳

۴۱- عطار نيشابورى، پيشين، ص ۱۰۶

۴۲- احمدبن فارس، مقاييس اللغة، (قم انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، ۱۴۰۴، ه ق) ج ۱، ص ۳۵۷

۴۳- ابن منظور، لسان‏العرب، (بيروت، داراحياء التراث العربى، بى‏تا) ج ۲، ص‏۶۱

همانطوركه درمتن‏ملاحظه شده‏است توبه‏رادوجور معنى كرده‏اند. ۱- (برگشتن و رجوع) ۲- برگشتن و رجوع مقيد به «از گناه‏» دراقرب الموارد، قاموس و صحاح اللغة معناى دوم را اختيار كرده است در مجمع‏البيان هم‏درذيل‏آيه ۳۷ بقره، توبه را رجوع از عمل گذشته دانسته است ولى نظر صحيح آنست كه توبه به معناى مطلق رجوع باشد - همانطوركه علامه طباطبايى درسراسرالميزان اين‏معنى راپذيرفته‏است و دليل آن اين است كه اين معنى - برخلاف معناى اول - شامل توبه خدا نيز مى‏گردد.

۴۴- سيد محمد دامادى، پيشين، ص ۲۹، بنقل از جرجانى.

۴۵- عبدالرزاق كاشانى، شرح منازل السائرين، (تهران، انتشارات كتابخانه علميه حامدى، ۱۳۵۴)ص ۲۱.

۴۶ و ۴۷ و ۴۸ و ۴۹ - سيد محمد دامادى، پيشين، ص ۳۰، به نقل از عطار نيشابورى، پيشين، ص ۱۵۲

۵۰- محمدبن الحسن‏الطواسى، اوصاف الاشراف، (مشهد،انتشارات كتابفروشى زوار، ۱۳۵۷) ص ۲۳

۵۱- قاسم غنى، تاريخ تصوف، بى‏م، ج ۲، ص ۲۲۱

۵۲- محمود شبسترى، پيشين، ص ۲۸۵

۵۳- غزالى، پيشين، ج ۴، ص ۳

   

 


نوشته شده در   سه شنبه 24 شهريور 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode