ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 25 ارديبهشت 1403
سه شنبه 25 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 19 آذر 1391     |     کد : 47017

امام خمینی(ره) بر شناخت و هویت اسلامی تأکید کرده‌اند/ علل عقب‌ماندگی

مسأله اجتماعی جهان سوم، عدم شناخت و درک هویت اجتماعی است...

خبرگزاری مهر ـ  مسأله اجتماعی جهان سوم، عدم شناخت و درک هویت اجتماعی است که براساس آن نسلی به وجود آمده که ضمن تقلید کورکورانه از بیگانگان از فرهنگ خود جدا شده و عزت فرهنگی خود را به فراموشی می سپارند و در دنیای کنونی حیران و سرگردان شده اند.

امروزه، لفظ «عقب ماندگی» درباره برخی از کشورها و ملتهای افریقایی و آسیایی که از کشورهای جهان سوم به شمار می آیند به کار می رود، این لفظ بسیار توهین آمیز است. عقب مانده و غیرپیشرفته، اصطلاحی هستند که کشورهای پیشرفته از لحاظ اقتصادی و صنعتی در مورد کشورهای جهان سوم به کار می برند و به عبارتی دیگر مراد از عقب مانده، آن تفاوتی است که به دلایل مختلف ازجمله تغییرات تاریخی خاص و عدم پیشرفت اقتصادی پدید آمده است. از لحاظ فنی و اقتصادی این کشورها در مقایسه با کشورهای پیشرفته، عقب مانده به شمار می روند.

جامعه شناسان برای عقب ماندگی خصوصیتهایی را تعیین کرده اند که شناخت آنها حائز اهمیت است؛ این ویژگیها را به دو دسته اقتصادی و غیر اقتصادی تقسیم می کنند.

کشورهای عقب مانده در دو سه قرن گذشته به نحوی وابسته به امپریالیست جهانی بوده اند و این امر علاوه بر تغییر سازمانهای اقتصادی و سیاسی، تأثیر عمیقی بر مسائل اجتماعی، فکری و روحی این کشورها بر جای گذاشته است. بنابراین مسلم است که استعمار جدید ضمن ارتباط بیشتر با ملتهای افریقایی و آسیایی و اظهار محبت دروغین در این کشورها به دنبال منافع خود می باشد تا جایی که در عصر حاضر، استعمار جدید سیاستی را در کشورهای جهان سوم پیش گرفته که آنرا سیاست انسان دوستانه می نامند.

در بیشتر کشورهای جهان سوم به مردم یعنی صاحبان اصلی قدرت، اجازه دولت در اداره امور کشور را نمی دهند، بر این اساس قدرت و حکومت در دست اقلیت جامعه است که بر عامه مردم با زور و قدرت حکمرانی می کنند.

در کشورهای جهان سوم، به مردم یعنی صاحبان اصلی قدرت، اجازه دخالت در اداره امور کشور را نمی دهند، بر این اساس قدرت و حکومت در دست اقلیت جامعه است که بر عامه مردم با زور و قدرت حکمرانی می کنند.



در برخی کشورهای جهان سوم ارگانها و سازمانها براساس اصول و ضوابط ثابت و قدیمی به وجود آمده اند و به جای اهمیت دادن به مردم و توجه به نیروی انسانی، براساس معیارها و ضوابط غیر صحیحی عمل می نمایند و در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی به جای اهمیت دادن به مقام و منزلت مردم به روابط خانوادگی و خویشاوندی و مقام اجتماعی فرد و معیارهای دیگری نظیر صنف و گروه توجه می شود.

نظام اجتماعی در این کشورها به گونه ای است که عامه مردم معتقد به تأثیر تقدیر در تعیین جایگاه اجتماعی خود می باشند تا جایی که آنها جمود اجتماعی خود را با تقدیر مرتبط می سازند و به طور کلی رفتار انسان در تغییر وضعیت خود را مورد نکوهش قرار می دهند و به دیده شک و تردید به آن می نگرند و تلاش و کوشش جهت تغییر وضعیت خود و رسیدن به رفاه و بهبودی را عیب تلقی می کنند در حالی که بعکس در برابر تقدیر سر تسلیم فرود آوردن، یک نوع تقوا و پرهیزگاری به حساب می آید.

گاهی آفتهای روحی روانی خاصی در اثر عقب ماندگی در جامعه به وجود می آید و این آفتها برای سلامت فکری و روحی مردم به خصوص مردم جوامع آفریقایی و آسیایی خطر بسیار بزرگی محسوب می شود. در اینجا اثرات خوف، هراس و احساس ناامنی در جوامع عقب مانده به دلایل اقتصادی و اجتماعی، دچار ترس و بی اعتمادی است؛ مهم ترین دلایل این امر، احساس عدم امنیت، ظلم و ستم و تجاوز و بی عدالتی است در این جوامع می باشد، افراد این جوامع در جنبه های مختلف زندگی دچار خوف و هراس می باشند.

افراد این جوامع در جنبه های مختلف زندگی دچار خوف و هراس هستند، آنها از هر امری حتی از فکر و نظریه ها و رفتار خود مردد و در هراسند. خشکسالی، بیکاری، ظلم و ستم ، دلهره از آینده مبهم و تاریک، مسائل زندانی شدن، عدم عدالت و ترس از دیگر خطرهای کوچک و بزرگ که سالها بر فکر و روح آنها اثر منفی به جای می گذارد و در نتیحه آن، افراد این جوامع تا حدودی ترسو و بی اعتماد می شوند و به جز تحمل درد و رنج هیچ حرکت مثبتی را انجام نمی دهند.

مسأله اجتماعی جهان سوم، عدم شناخت و درک هویت اجتماعی است که براساس آن نسلی به وجود آمده که ضمن تقلید کورکورانه از بیگانگان از فرهنگ خود جدا شده و عزت فرهنگی خود را به فراموشی می سپارند و در دنیای کنونی حیران و سرگردان شده اند. در عصر کنونی وظایف مصلحان جامعه و اندیشمندان چیست و چه مسئولیتی در قبال نسل آینده و حال برعهده دارند؟ آیا تنها نبایستی در مورد وجود آفتها در جامعه خود بحث و اظهار نظر کنند و درباره رهبران و حکومتهای وابسته به غرب و ضعف اقتصادی نباید اظهار نظر کنند؟ آیا در مورد نفوذ استعمار نوین در گروه های مردمی یا در مورد بحران هویت و یا احیای ارزشهای متعالی و هویت فرهنگی خود و اصل بازگشتن به خویشتن نباید بحث و گفتگو کنند؟

این یک مسأله اساسی است که براساس آن، ضمیر و نهاد تمام روشنفکران و رهبران دچار اضطراب می شود، این همان نکته ای است که امام خمینی(ره) در دوران قیام خود ضمن تأکید بر آن، جهان اسلام و نسل جدید را از آن آگاه ساختند و حالا ضروری است که اندیشمندان اسلامی این مسأله هویت را روشن و واضح سازند که مقصود از هویت اجتماعی چیست؟ هویت اجتماعی یک مسلمان چیست؟

در رابطه با امام خمینی(ره) به این حقیقت دست یافتیم که ایشان چرا از میان تمام مفاهیم هویت اجتماعی، بیشتر بر شناخت و هویت اسلامی تأکید نموده اند. 


نوشته شده در   يکشنبه 19 آذر 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode