ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403
پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 22 شهريور 1388     |     کد : 4664

سید حسین طباطبایی قمی

این فقیه هوشیار شیعه در جریان مبارزه با اقدامات رضا خان ، پناهگاه مردم بود ...

 

 

 

ولادت : 1297ق.

محل ولادت: قم

وفات: 1389ق.

محل دفن: قم

اساتید: حضرات سید اسحاق فاطمی ( پدر ایشان ) ، سید محمد تقی فاطمی ( عموی ایشان )

استاد عرفان : میرزا جواد آقا ملکی تبریزی

تالیفات: جامع الدرر(21جلد)

این فقیه هوشیار شیعه در جریان مبارزه با اقدامات رضا خان ، پناهگاه مردم بود و واکنش شجاعانه او نسبت به اعمال ضد مذهبی رضا خان باعث شد که به عراق تبعید شود . پس از رحلت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی ، با اصرار علما و مجتهدین نجف مرجعیت عامه به ایشان منتقل شد.

روزی آیت الله قمی در حرم مطهر حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام مشغول نماز جماعت بود ، ناگهان نماز خود را قطع کرد و اقتدا کنندگان نیز با تعجب نماز را ناتمام رها کرده نزد آقا آمدند تا از علت این کار اطلاع پیدا کنند . حاج آقا حسین فرمود: در هنگام خواندن نماز متوجه شدم که کنار فرشی که روی آن ایستاده ام نوشته است وقف بالا سر حضرت علیه السلام سریعا فرش را بردارید و سر جای خود پهن کنید تا دوباره نماز را شروع کنم .

ایشان ذره ای به مقامات دنیوی دل بسته نبود. روزی جمعی از مومنین به ایشان عرض کردند که بعضی از علمای نجف بنا دارند از حضرت آیت الله بروجردی دعوت کنند تا به نجف بیاید و زعامت را عهده دار شود . ایشان با خوشحالی فرمود: ای کاش می آمد و این مسئولیت را به عهده می گرفت تا من راحت شده به کربلا برمی گشتم و به کارهای خود مشغول می شدم . مسئولیت مرجعیت چنان روح لطیفش را آزرده می ساخت و تقوا چنان دلش را می لرزاند که با خواندن نماز جماعت مرگش را از خدا می خواست.

آیت الله سید محمد هادی میلانی در این باره می گوید : ایشان بالای سر حرم مطهر حضرت سید الشهدا علیه السلام نشسته بود . اشاره کرد نزدش رفتم اظهار داشت : ریاست به من رو آورده است و من می ترسم به دینم لطمه بخورد ! من دعا می کنم شما آمین بگویید خدایا، اگر این ریاست به دین من مضر است جان مرا بگیر! و آن قدر گریه کرد که زمین از آب دیده اش تر شد.


نوشته شده در   يکشنبه 22 شهريور 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode