ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 8 ارديبهشت 1403
شنبه 8 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 11 بهمن 1402     |     کد : 202883

حجت‌الاسلام مظاهری سیف توضیح داد

«قانون جذب» چیست و چگونه عمل‌گرایی انسان را از بین می‌برد

پژوهشگر معنویت ضمن توضیح درباره چیستی قانون جذب و استدلال طرفداران این نظریه توضیح داد که قانون جذب چگونه مقتضیات عمل‌گرایی را در انسان از بین می‌برد.

 پژوهشگر معنویت ضمن توضیح درباره چیستی قانون جذب و استدلال طرفداران این نظریه توضیح داد که قانون جذب چگونه مقتضیات عمل‌گرایی را در انسان از بین می‌برد.

به گزارش ایکنا، نشست «آسیب‌شناسی قانون جذب» با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین حمیدرضا مظاهری سیف، پژوهشگر معنویت‌های نوظهور ۱۰ بهمن در موسسه آموزش عالی حوزوی حضرت قاسم بن الحسن(ع) برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

در بین صدها جریانی که در کشور به عنوان معنویت‌های جدید فعالیت می‌کنند برخی‌ها سرآمد هستند و بستری برای شکل‌گیری جریان‌های دیگر به شمار می‌روند. در بین این جریان‌هایی که مهم و زیربنایی هستند دو جریان از همه مهمتر است؛ یکی جریان تفکر نو و دیگری جریان یوگا است. ما امروز بیشتر درباره جریان تفکر نو صحبت می‌کنیم. دین تفکر نو مهمترین آموزه و مشهورترین آموزه‌اش قانون جذب است. قانون جذب یعنی چه؟ یعنی هر چیزی بخواهی آن را جذب می‌کنی.

اولین کتابی که برای اولین‌بار درباره قانون جذب نوشته شد کتابی بود به نام «نیروهای شما و چگونی استفاده از آنها» که اواخر قرن نوزدهم نوشته شد. اولین کتاب که به طور مستقل درباره قانون جذب نوشته «ارتعاش افکار» بود. مشهورترین کتابی که این اندیشه را مطرح کرد کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» بود و در دوره ما کتاب راز و فیلم راز این اندیشه را تبلیغ کردند.

 
قانون جذب چه چیزهایی نیست؟

ما ابتدا باید بگوییم قانون جذب چه چیزهایی نیست. برخی گفتند قانون جذب می‌گوید خواستن توانستن است در حالی که قانون جذب می‌گوید خواستن، داشتن است یعنی همین که چیزی را بخواهی کائنات این پیام را دریافت می‌کنند و تو را به آن می‌رسانند. لذا تو هر چه در ذهنت تصور کنی آن را به دست می‌آوری. برخی می‌گویند قانون جذب همان هدفداری در زندگی است در حالی که قانون جذب این نیست. قانون جذب دارد یک راه معجزه‌ساز و جادویی برای رسیدن به اهداف معرفی می‌کند، نه هدف داشتن. برخی می‌گویند قانون جذب همان خوشبینی است در حالی که قانون جذب همان قدر که قانون خوشبینی است قانون بدبینی هم هست و می‌گوید اگر تو خوب فکر کنی خوبی جذب می‌کنی، اگر بد فکر کنی بدی جذب می‌کنی چون راه واقع شدن اتفاقات زندگی ما از ذهن می‌گذرد.

 
پیش‌آگاهی ربطی به قانون جذب ندارد

قانون جذب معکوس‌خواهی روشن‌بینی است. یک شیطنتی که طرفداران جذب می‌کنند این است مثال‌هایی برای قانون جذب می‌زنند که آن را تجربه کردیم مثلا می‌گویند تا حالا شده به کسی یا چیزی فکر کنی و آن اتفاق بیفتد؟ این قانون جذب است. نکته اینجا است که این پدیده اسمش روشن‌بینی است. شما ناخواسته در زمان حال نشستی، رویدادی از آینده رخی به تو نشان می‌دهد و امیدوار می‌شوی. به هر حال ما گاهی از رخدادهای آینده پیش‌آگاهی پیدا می‌کنیم ولی این قانون جذب نیست. قانون جذب می‌گوید تو در زمان حال می‌توانی رویدادی را برای آینده‌ات خلق کنی ولی روشن‌بینی اینطور است که رویداد آینده آگاهی در زمان حال برای ما خلق می‌کند. این پیش‌آگاهی پدیده‌ای است در زندگی بشر اتفاق می‌افتد و ربطی به قانون جذب ندارد.

آموزه قانون جذب از آموزه‌های دین تفکر نو است. در این دین آموزه‌های دیگری وجود دارد که در جامعه ما همه این آموزه‌ها با هم ترکیب شده است. یکی از آموزه‌هایی که در تفکر نو است دعای مثبت است یعنی شما خواسته‌هایت را می‌خواهی بیان کنی گزاره‌های موجبه به کار ببر، نه گزاره‌های سالبه؛ مثلا نگو خدا این چیزها را از من دور کن چون دچار آن می‌شوی، بلکه آنچه می‌خواهی اتفاق بیفتد را بگو چون وقتی نخواسته‌هایت را بگویی داری آنها را تصور می‌کنی و کائنات همان را به تو می‌دهند.

طرفداران قانون جذب سه دسته استدلال می‌آورند تا مدعای خود را اثبات کنند. یکسری استدلال‌هایشان ارائه شواهد تجربی است و داستان‌های بسیاری در این زمینه از زندگی افراد مختلف نقل می‌کنند. کسانی که در ایران قانون جذب درس می‌دهند داستان زندگی‌شان یک پی‌رنگ مشترک دارد و آن اینکه همه بدبخت بودند و با عمل به قانون جذب الآن در قله‌های موفقیت می‌درخشند؛ این یک روش است.

روش دیگر استدلال‌های شبه‌علمی است. مثلا ادعا می‌کنند روانشناسی مثبت‌گرا این مطلب را اثبات کرده است. علاوه بر روانشناسی از مباحث فیزیک کوانتوم هم استناد می‌کنند و می‌گویند انرژی‌های مشابه همدیگر را جذب می‌کنند در حالی که این قانون برخلاف تمام قوانین فیزیک است و اساسا در فیزیک انرژی‌های مشابه همدیگر را دفع می‌کنند یا ادعا می‌کنند افکار تبدیل به اجسام می‌شوند. سومین نوع استدلال طرفداران قانون جذب، استدلال‌های دینی است مثل اینکه حدیث داریم هر طور تفال کنی همان می‌شود یا خواب را هرطور تعبیر کنی همان می‌شود. اینها از این روایات می‌خواهند نتیجه بگیرند هر طور فکر کنی همان می‌شود.

اولین شیوه استدلال اینها بسیار تاثیرگذار است و افراد را کاملا متقاعد می‌کند و طرف پس از شنیدن ده‌ها داستان در این رابطه کاملا این قانون را باور می‌کند. استدلال به این نمونه‌ها موقعی قابل قبول است که روشمند باشد یعنی ما ده نفر را بیاوریم و قانون جذب را به آنها یاد دهیم و نتیجه بگیرند و به موفقیت برسند. این یعنی استناد به شواهد تجربی درست و قابل قبول. اگر کسی علمی کار کند نمی‌گوید ما قانونی داریم که صد درصد درست است چون ما هیچ قانون نداریم که همیشه درست باشد.

 
افزایش افسردگی در مثبت‌گرایان افراطی

کتابی هست به نام «مثبت فکر نکنید» که توسط یک روانشناس آلمانی نوشته شده است. ایشان می‌گوید ۲۰ سال در کشورهای مختلف روی گروه‌های مختلف کار علمی کردم و بعد یافته‌های خودش را گزارش می‌دهد. ایشان می‌گوید کسانی که مثبت‌اندیشی افراطی دارند یعنی می‌گویند هر چه فکر کنی همان می‌شود، در میان‌مدت کارایی و عملکردشان پایین می‌آید و در بلندمدت افسردگی‌شان بالا می‌رود. ایشان معتقد است ما به فکر کردن درباره بدبختی و امور منفی نیاز داریم تا انگیزه پیدا کنیم و به سمت خوشبختی گام برداریم ولی مثبت‌اندیشی افراطی این انگیزه را در ما از بین می‌برد. طرفداران قانون جذب نمی‌گویند عمل نکنید و با ذهن به همه چیز می‌رسید بلکه می‌گویند عمل کنید، تلاش کنید ولی گفتنشان مهم نیست چون چیزی که آموزش می‌دهند ذاتا طردکننده منطق عمل‌گرایی است و مقتضیات عمل را در ما از بین می‌برد.

بله، ذهن روی روان ما، روی رفتار ما تاثیر می‌گذارد ولی نمی‌تواند روی اجسام و افراد دیگر تاثیر بگذارد چون خارج از اراده ماست. قانون جذب اینجا مشکل پیدا می‌کند. لذا بسیاری از تجربیاتی که اینها ذکر می‌کنند تاثیر نیروهای بیرونی است که این اتفاق را رقم زده است نه نیروی خود فرد. اساسا طرفداران قانون جذب حرفشان این است که خدا نیروی درونی ما است و پیامبران این را فهمیدند ولی اگر به مردم می‌گفتند مردم باورشان نمی‌شد. درست است که حرف‌های اینها گاهی به سمت وحدت وجود می‌رود ولی حرف‌های عامیانه آنها به سمت کثرت وجود می‌رود و اینطور تلقین می‌کنند که خود تو خدا هستی.


برچسب ها
نوشته شده در   چهارشنبه 11 بهمن 1402  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode