خانواده سالم و موفق مجموعه ای است كه در آن، همه اعضا موفق هستند و همه مناسبات میان افراد روال طبیعی دارد. اعضای این خانواده می توانند از قدرت انسانی خود برای مشاركت، تعاون و پاسخ به نیازهای جمعی و فردی استفاده كنند.
برای داشتن یك خانواده ایده آل و سالم به عنوان پایه های یك جامعه سالم لازم است همه اعضای خانواده و بویژه زن و شوهر نقش خود را به درستی ایفا كنند. لازمه خانواده ایده آل ، تربیت صحیح و اصولی كودك و آماده كردن او برای یك انتخاب درست در مرحله ازدواج و توجه به ابعاد مختلف روانی، انسانی، اجتماعی و شخصیتی دو طرف مقابل یعنی زن و شوهر در زندگی مشترك است.
● ویژگی های یك خانواده ایده آل و سالم
خانواده سالم و موفق مجموعه ای است كه در آن، همه اعضا موفق هستند و همه مناسبات میان افراد روال طبیعی دارد. اعضای این خانواده می توانند از قدرت انسانی خود برای مشاركت، تعاون و پاسخ به نیازهای جمعی و فردی استفاده كنند. در نظام سالم خانوادگی نقش ها انعطاف پذیر است و دست به دست می چرخد. حركت آرام و آهسته است. به طور مثال ممكن است زمانی مادر براساس اقتضای شرایط در نقش بلاگردان ظاهر شود و سپس این وظیفه به پدر و پس از مدتی نیز به فرزندان محول شود. البته برای رسیدن به یك خانواده سالم باید به چند نكته نیز توجه داشت. خانواده واحدی برای رشد و بقاست. مكانی است كه نیازهای احساسی و عاطفی همه اعضا در آن تأمین می شود. در خانواده سالم رشد و اعتلای همه اعضای آن مدنظر است و در آن عزت نفس ایجاد می شود. واحدی مهم برای جامعه ای است كه می خواهد دوام داشته باشد و به طور یقین خانواده خاكی حاصلخیز برای پرورش انسان های بالغ است. (انسان بالغ كسی است كه تفاوت میان خود و دیگران را درك می كند و از هویت مستقل برخوردار است) مقررات حاكم بر خانواده های موفق بیانگر آن است كه زن و شوهر از تفاوت های رفتاری، ارتباطی و نگرشی خانواده خود كاملاً آگاهند و آنها را بدون تعصب می پذیرند. زن و شوهر هر كدام برای یافتن راه حل های مسالمت آمیز قدم برمی دارند. ظرفیت قبول تفاوت و روبه رو كردن منطقی با تضادها و اختلاف ها، نشانه صمیمیت خانواده سالم است. اختلاف سازنده چنانچه مورد استفاده درست قرار گیرد، سازنده و مفید خواهد بود. در یك ازدواج موفق، زن و شوهر متعهدند كه بر سر تفاوت خود به توافق برسند و با اختلافات برخورد منصفانه داشته باشند.
● فرد برای ورود به خانواده سالم، ایده آل و موفق تربیت می شود
خانواده محل انتقال سنت ها، باورها و انواع مختلف شناخت هاست. (از شیوه غذا خوردن تا افكار سیاسی). نخستین قدم های اجتماعی شدن را كودك در خانواده برمی دارد و به موجودی اجتماعی تبدیل می شود. خانواده با اسم خانوادگی گذاشتن به كودك او را در مسیر و شبكه خویشاوندی قرار می دهد بنابراین خانواده نخستین هویت اجتماعی فرد را فراهم می آورد.
موقعیت اجتماعی والدین، موقعیت اجتماعی كودك را در ۲۰ سال اول زندگی تعیین می كند. خانواده با الگو قرار گرفتن به كودك می آموزد خود را در آئینه چشم پدر و مادر تماشا كند. در خانواده است كه نخستین بار خود را می بینیم و احساس صمیمیت را درك می كنیم . می آموزیم كه احساس چیست و چگونه می توانیم آن را ابراز كنیم و این پدر و مادر هستند كه احساسات قابل قبول و موضوع را مشخص می سازند، اجازه ها را صادر می كنند. رشد كودك در خانواده بیشتر متأثر از همین ارزشگذاری ها و گرایش های اخلاقی، عاطفی و اجتماعی است. از این رو خانواده ها به عنوان یكی از عوامل مؤثر در رشد كودك، در كنار سایر عوامل قرار می گیرد. بنابراین چگونگی رشد و تربیت فرد در خانواده، در چگونگی شكل گیری یك خانواده سالم و ایده آل نقش پررنگی دارد. همسران جوان برای ایجاد همدلی با یكدیگر نیاز به فرصت هایی در ابتدای زندگی زناشویی دارند بنابراین به موازات ایجاد این همدلی و حتی برای به وجود آوردن آن باید برای یكدیگر در حكم آئینه ای باشند كه هم خوبی ها و هم نارسایی ها را نشان دهند و برای بهتر زیستن خود تلاش مشترك داشته باشند. زندگی مشترك بدون وجود ارزش ها و اهداف متعالی با دوام نیست. بنابراین همسران جوان باید اساس تشكیل خانواده را رسیدن به چنین اهدافی قرار دهند. حتی اگر بدون توجه به چنین اهدافی زندگی خانوادگی را آغاز كردند باز هم باید برای رسیدن به اهداف متعالی تلاش كنند.
● اهداف متعالی در آغاز یك زندگی مشترك
دو همسر در زندگی باید از عزت نفس و احترام برخوردار باشند. هیچ دختر و پسر جوانی نمی توانند با انگیزه توجه به خود و احساس برتری نسبت به همسر وارد زندگی مشترك شوند و انتظار شیرین كامی و موفقیت داشته باشند. ممكن است در ابتدای زندگی مشترك این نحوه رفتار بین دو همسر وجود نداشته باشد و هركدام سعی كنند با احترام به دیگری حرمت نفس او را حفظ كند، اما چنین رویه ای باید به مرور در روابط متقابل آنان به وجود آید. مرد و زن جوان در صورتی می توانند چنین رویه ای را در رابطه با یكدیگر پیش بگیرند كه خود بزرگ منش و دارای عزت نفس باشند و یا همزمان آن را در خود تقویت كنند. از آن جا كه زوج های جوان، هركدام در خانواده پدری روابط خانوادگی و اجتماعی متعددی داشته اند، این روابط تا مدت ها بر رابطه مشترك آنها تأثیر می گذارد. بنابراین باید هركدام مراقب باشند تا همراه با احترام به دیگری، فامیل و اطرافیان او را نیز مورد احترام قرار دهد.
● پویایی، انعطاف و انطباق پذیری
در یك خانواده نباید اندیشه ها و احساس های زوجین حالت راكد و منجمد داشته باشد. خشكی، سردی و تغییرناپذیری در روحیات با ایجاد حالت تعادل و استحكام در خانوده سازگار نیست، چون راه را بر هر گونه بازنگری نسبت به اعمال و افكار درست می بندد. زن و مرد در عین حال كه دارای اصول و اهداف ثابت و معینی هستند باید درروابط با یكدیگر انعطاف و بردباری داشته باشند. دارا بودن روحیه انعطاف در بسیاری مواقع می تواند تنش ها و سختی های پیش آمده در فضای خانواده را كاهش دهد. مثلاً هنگامی كه همسر شما خشمگین و عصبانی است، خونسردی شما می تواند در فروكش كردن این عصبانیت مؤثر باشد و در زمان دیگری اتخاذ چنین روشی توسط او نیز می تواند خشم احتمالی شما را فروكش كند.
● فداكاری برای همسر
زن و شوهر هنگامی كه یكی از آن ها در فشار و سختی قرار می گیرد باید بتوانند نقش كمك و یار را برای یكدیگر ایفا كنند. این روحیه هم برای مرد و هم برای زن لازم است. برای زن، شوهرداری به معنای مصطلح گاهی از اوقات همدلی و همراهی با شوهر در سختی ها و مشكلات است كه در حسن رفتار و مدیریت خانواده تجلی می یابد و یك مرد نیز با مشاركت جدی در كارهای همسر خود، هنگامی كه امور خانه، او را دچار خستگی می كند چنین نقشی را ایفا نماید.
● شناسایی، علت یابی و راهیابی مسائل خانوادگی
▪ انجام هر كاری به مهارت و دانش نیاز دارد. یعنی برای همسر توانا شدن، باید دانایی ها، دانش ها و مهارت های لازم را كسب كرد. از این رو توصیه می شود با مطالعه كتاب های مربوط به تعلیم و تربیت، روانشناسی خانواده و آئین همسرداری و با شركت در جلسه های آموزش خانواده به دانش و مهارت خود بیفزایید.
▪ در ارزیابی روابط زناشویی، هر یك از زوج ها باید بداند كه همسر او نزدیك ترین و محرم ترین فرد است. به همسرتان به عنوان نیمه تن، حامی و پشتیبان نگاه كنید و برای خوشبختی او تلاش نمایید.
▪ زن و شوهر باید مهارت های ارتباطی را برای بهبود روابط خود بیاموزند و در فضایی سرشار از حسن تفاهم و حسن نظر به حل وفصل مسائل خود بپردازند. برخی از این مهارت ها، فعالانه به حرف های یكدیگر گوش كردن، تشریك مساعی و مشورت كردن، به عقیده یكدیگر احترام گذاشتن و پذیرفتن یكدیگر است.
▪ تحكیم روابط زناشویی، علاقه به داشتن یك ارتباط سالم، ایجاد یك كانون گرم و صمیمی و نائل شدن به تفاهم مسئولیت همه اعضای خانواده بویژه زن وشوهر است. از این رو می توان گفت كه حل مسائل زناشویی و خانوادگی مستلزم كوشش همه جانبه اعضای خانواده بویژه زوج خانواده است.
▪ وقتی در زندگی، اختلاف نظر و یا سوء تفاهمی بروز می كند، به جای سرزنش كردن یكدیگر و تفسیر نادرست، به شناسایی مسأله، علت یابی و سرانجام راهیابی آن بپردازد.
▪ لازمه ایجاد ، حفظ و استقرار روابط زناشویی سالم، داشتن تعهد، وفاداری، اعتقاد، انصاف و صمیمیت، پذیرش، سعه صدر، تفاهم و اعتماد متقابل است. با رعایت این اصول نسبت به همسرتان احساس مسئولیت كنید و خانواده را به فضایی سرشار از امنیت روانی و عاطفی تبدیل نمایید.
▪ مورد تأیید واقع شدن، مورد توجه و محبت قرار گرفتن از نیازهای اساسی انسان است. سعی كنید در روابط زناشویی به نوعی و به طریقی رفتارهای مطلوب همسرتان را مورد توجه قرار دهید و تأیید كنید.
همسر شما باید بفهمد كه برای او ارزش قائل هستید. تشویق، تأیید و بیان نكات مثبت باید به طور آشكار و در جمع باشد و تذكر نكات منفی و انتقاد باید به طور محرمانه و در تنهایی صورت گیرد.
▪ گاهی میان زن و شوهر پیام هایی رد و بدل می شود كه بدرستی درك نمی گردد. زیرا برخی از پیام ها مبهم هستند و هر كس می تواند آن ها را به گونه ای مثبت یا منفی تفسیر كند. باید به صراحت و با وضوح از طرف مقابل تان سؤال كنید یا از او توضیح بیشتر بخواهید تا اشكال رفع شود و ابهامی در میان نباشد.
▪ راه حل عمده مسائل و مشكلات زناشویی، اصلاح نگرش و شیوه برخورد و تصحیح انتظارات براساس توان یكدیگر است. زمان مشخصی را در روز یا در هفته برای گفت وگو درباره مسائل و مشكلات و روشن كردن انتظارات از یكدیگر و به اصلاح درددل كردن اختصاص دهید.
▪ گاهی اوقات زن و شوهر از یك مسأله دو برداشت كاملاً متفاوت دارند. اما آن ها را با یكدیگر مطرح نمی كنند و یا نمی خواهند كه این برداشت های متفاوت را درك كنند و در نتیجه بروز یك مسأله ساده ممكن است به یك بحران تبدیل شود. زن و شوهر باید سعی كنند كه برداشت های یكدیگر از مسأله را جویا شوند. برای شناخت ریشه اختلافهای زناشویی باید با روان شناسی زن و مرد آشنا شد و فهمید كه زن یا مرد به چه اموری بها می دهند و نظام ارزش های آن ها چیست. به طور معمول زن به وابسته بودن، كسب امنیت عاطفی و مورد حمایت واقع شدن اهمیت می دهد. درحالی كه مرد می خواهد مستقل و خودمختار باشد و برای آزادی عمل ارزش قائل است. چاره كار هم این است كه زن و شوهر از خود انعطاف نشان دهند و به آگاهی برسند.
▪ زن و شوهر موظفند خود را در برابر یكدیگر آراسته و پاكیزه و جالب توجه نگه دارند و از پریشانی و وضع نامرتب اجتناب كنند.
▪ نباید زوج ها تفاوت های فردی موجود یكدیگر را با فرد دیگری مقایسه كنند. نكته مهم این است كه زوج ها باید حاضر شوند این تفاوت ها را درك كنند و اختلافهای زناشویی را در یك فضای محرمانه و صمیمانه مطرح كنند و معتقد باشند كه می شود و می توان به تفاهم رسید و یك ارتباط سالم برقرار كرد.
روزنامه ایران