وقتی امام خمینی از آیت الله نخودکی کیمیا خواست، چه پاسخی شنید؟
سالک الي الله آيت الله حاج شيخ حسنعلي نخودکي اصفهاني در حرم امام رضا (ع) خطاب به امام خميني: چه اصراري داريد چيزي را که ممکن است موجب خسران شود، ياد بگيريد؟ اما من چيزي را به شما ياد ميدهم که برايتان خسارتي ندارد و محتاج ديگران هم نميشويد.
روايت اول: (به نقل از فرزندآيت الله موسي شبيري زنجاني)
مطلبي را درباره منزلت و جايگاه آيه سوم سوره طلاق " ويرزقه من حيث لايحتسب ومن يتوکل علي الله فهو حسبه ان الله بلغ امره قد جعل الله لک شي قدرا" با يکي از روحانيون سرشناس تهران بحث ميکرديم و چون در تاکيد بر قرائت اين آيه به همراه بخشي از آيه دوم همين سوره ترديد وجود داشت از ايشان خواستيم در سفر امسال حج از علماي حاضر در اين خصوص سوال نمايند.
ايشان پس از بازگشت از سفر در همين خصوص ميگويد: با فرزندآيت الله موسي شبيري زنجاني اين مطلب را در ميان گذاشتيم و مطلبي که در خصوص ديدار ايشان و شيخ حسنعلي نخودکي مطرح بود را مورد سوال قرار داديم .ايشان در تماس تلفني با اين مرجع تقليد اصل ماجرا را جويا شده و به شرح ذيل بيان ميکنند.
مطلب مذکور در نشريه زائر منتشر و در اختيار حجاج بيت الله الحرام قرار ميگيرد و از آنجا که داراي اهميت خاصي از جهات نمايش اوج عرفان اين شيخ فاضل ،صداقت امام خميني (ره)در کلام و ...ميباشد بر آن ديديم تا با انتشار آن در ترويج آن قدمي برداشته باشيم .
شرح ماجرا به نقل از فرزند آيت الله شبيري زنجاني از زبان پدر بزرگوارشان اينگونه نقل ميشود که :
در سفري که امام خميني(ره) و پدرم براي زيارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الي الله حاج حسنعلي نخودکي مواجه ميشوند. امام امت (ره) که در آن زمان شايد در حدود سي الي چهل سال بيشتر نداشت وقت را غنيمت مي شمارد و به ايشان ميگويد با شما سخني دارم.حاج حسنعلي نخودکي ميگويد: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملي (ره) بمانيد من خودم پيش شما ميآيم. بعد از مدتي حاج حسنعلي ميآيد و ميگويد چه کار داريد؟
امام (ره) خطاب به ايشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (عليهالسلام) کرد و گفت: تو را به اين امام رضا، اگر (علم) کيمياداري به ما هم بده؟
حاج حسنعلي نخودکي انکار به داشتن علم (کيميا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کيميا» به شما بدهيم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کرديد آيا قول ميدهيد که به جا استفاده کنيد و آن را حفظ کنيد و در هر جايي به کار نبريد؟
امام خميني (ره) که از همان ايام جواني صداقت از وجودشان ميباريد، سر به زير انداختند و با تفکري به ايشان گفتند: نه نميتوانم چنين قولي به شما بدهم.
حاج حسنعلي نخودکي که اين را از امام (ره) شنيد روبه ايشان کرد و فرمود: حالا که نميتوانيد «کيميا» را حفظ کنيد من بهتر از کيميا را به شما ياد ميدهم و آن اين که:
بعد از نمازهاي واجب يک بار آيه الکرسي را تا «هو العلي العظيم» ميخواني.
و بعد تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله عليها را ميگويي.
و بعد سه بار سوره توحيد «قل هو الله احد» را ميخواني.
و بعد سه بار صلوات ميگويي: اللهم صل علي محمد و آل محمد
و بعد سه بار آيه مبارکه: وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لا يحْتَسِبُ وَمَنْ يتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَيءٍ قَدْرًا ؛
(سوره طلاق آيه 2 و 3) (هرکس تقواي الهي پيشه کند، خداوند راه نجاتي براي او فراهم ميکند و او را از جايي که گمان ندارد روزي ميدهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفايت امرش را ميکند، خداوند فرمان خود را به انجام ميرساند، و خدا براي هر چيزي اندازهاي قرار داده است.)
را ميخواني که اين از کيميا برايت بهتر است.
روايت دوم:آيتالله سيد جعفر شبيري زنجاني:
امام و مرحوم ابوي بالا سر حضرت امام رضا عليهالسلام، آشيخ حسنعلي را ميبينند. ميآيند که با ايشان صحبت کنند، ايشان زيارت ميخواندند و اشاره ميکنند برويد جلوي مدرسه حاج ملا جعفر، زيارت را که خواندم، به آنجا ميآيم.
به آنجا ميآيند و ظاهراً امام به ايشان ميگويند: «شما را به اين حضرت رضا عليهالسلام قسم ميدهيم که علم کيميا را به ما ياد بدهيد».
ايشان ميگويند: «اگر همه کوههاي عالم را طلا کنيد، آيا اطمينان داريد که از آنها سوء استفادهاي نشود؟»
امام ميگويند: «نه، اطمينان نداريم.»
ميگويند: «پس چه اصراري داريد چيزي را که ممکن است موجب خسران شود، ياد بگيريد؟ اما من چيزي را به شما ياد ميدهم که برايتان خسارتي ندارد و محتاج ديگران هم نميشويد».
اين را نشنيده بودم، بعداً از اخوي بزرگ حاج آقا موسي شنيدم و کاملش را برايم بيان کردند.
ايشان ميگويند آشيخ ميگفتند اول آيةالکرسي ميخوانيد، بعد تسبيحات حضرت زهرا«سلام الله عليها»، بعد سه تا قل هو الله و سه صلوات و سه مرتبه « وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لا يحْتَسِبُ وَمَنْ يتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَيءٍ قَدْرًا » ( سوره طلاق، آيات 2 و 3).
پدرم ميفرمودند بعد از آن ديگر هيچ وقت محتاج نشدم.
روايت سوم: به نقل ازمرحوم آيت الله بهجت ره
آيت الله محمدي ري شهري: در تاريخ 19/3/1383 (۲۵ شوال ۱۴۲۵ ) خدمت مرحوم آيت الله بهجت رسيدم. حال ايشان بهتر از ملاقات قبلي بود. فرزند ايشان گفت که ماه رمضان را روزه گرفتهاند.
در مورد ديدار امام خميني با شيخ حسنعلي نخودکي در جواني و دستور العمل ايشان به امام - که بعد از هر نماز، سه بار سوره توحيد و سه بار صلوات و سه بار آيه «و من يتق الله ...» را قرائت کند - پرسيدم.
پاسخ دادند : «ايشان با سيد احمد زنجاني، پيش آقاي شيخ حسنعلي نخودکي ميروند و از او علم کيميا ميخواهند. ايشان جواب ميدهد که : آيا متعهد ميشويد که آن را در غير آنچه مرضي خداوند متعال است، مصرف نکنيد؟
هيچ يک، متعهد نميشوند. بعد ميگويد : چيزي ميدهم که بهتر از کيميا باشد. و آن دستور العمل را ميدهد».
آيت الله بهجت، ترتيب اذکار را دقيق به ياد نداشتند؛ ولي فرمودند : «در بحار هست؛ اما مرحوم نخودکي، بخشي از آن را اخذ کرده است».
آيت الله بهجت اضافه کردند : «شايد اگر آقاي خميني به آقاي نخودکي ميگفتند که کيميا را با استخاره مصرف کنيم، به آنان ميداد».
شيخ حسنعلي به امام فرموده بود که اين دستورالعمل براي انجام شدن هر خواستهاي، مناسب است.
روايت چهارم: به نقل از آيت الله شهيد حاج آقا مصطفي خميني ره
اين جانب (آيت الله محمدي ري شهري) قبلاً از برادر بزرگوارم حجت الاسلام و المسلمين آقاي علي اکبر الهي خراساني شنيده بودم که با يک واسطه از آية الله حاج آقا مصطفي خميني نقل کردند که :
امام خميني در جواني همراه با يکي از رفقايش در مشهد با شيخ حسنعلي نخودکي، ملاقاتي داشته و از ايشان تقاضايي نموده است. آقاي نخودکي هم به ايشان گفته : پس از هر نماز واجب، سه مرتبه سوره توحيد را بخوان و سه بار صلوات بفرست و سه بار آيه «و من يتق الله يجعل له مخرجا» و يرزقه من حيث لا يحتسب و من يتوکل علي الله فهو حسبه ان الله بلغ امره قد جعل الله لکل شيء قدرا «را قرائت کن.».
امام فرموده بوده که : رفيق ما به صورت منقطع به اين توصيه عمل کرد؛ ولي من از آن موقع تاکنون، آنرا ادامه دادهام و هر چه دارم، از آن دارم.
البته در نقل از حاج آقا مصطفي، رفيق همراه امام، سيد محمد صادق لواساني گزارش شده؛ اما نقل صحيح، همان است که آيت الله بهجت فرمودهاند.
روايت پنجم: به نقل از آيت الله حاج آقا موسي شبيري زنجاني
آيت الله محمدي ري شهري: همچنين در تاريخ ۱۳۸۳/۱۲/۸، تلفني از حضرت آيت الله حاج آقا موسي شبيري زنجاني جريان درخواست امام و مرحوم شيخ حسنعلي در حرم حضرت رضا «عليهالسلام» را پرسيدم. ايشان فرمود :
"خودم اين جريان را از پدرم (آيت الله سيد احمد زنجاني) نشنيدهام؛ ولي طلبهاي به نام سيد صادق ... نقل کرد که : خوابي ديدم و به نماز پدرتان رفتم. ديدم که بر سر قبر قطب راوندي، براي ايشان فاتحه ميخواند. به ايشان گفتم : شنيدهام کيميا داريد؟ فرمود : بيا برويم صبحانه منزل! با هم رفتيم. بعد برايم تعريف کردند که يک سال با آقاي خميني، در مشهد بوديم. حرم، مشرف شديم. شيخ حسنعلي هم مشغول بود و از روي مفاتيح _ که گويا تازه چاپ شده بود _ زيارت مي خوند. ايشان (آيت الله خميني) به او گفت : تو را به اين حضرت، حاجتي دارم. شيخ گفت : سيد بگذار زيارت کنم. بعد... قرار شد سر قبر شيخ حر عاملي با هم صحبت کنيم. شيخ وقتي زيارتش تمام شد، آمد.».
خواسته آيت الله خميني گويا کيميا بوده است. شيخ پرسيد : اگر علم کيميا داشتيد و قدرت اين را داشتيد که کوههاي دنيا را طلا کنيد، مطمئن هستيد که از اين علم، سوء استفاده نميشود؟ ايشان جواب دادند : نه.
ايشان فرمود:اگر مطمئن نيستيد، من چيزي را ميگويم که {ديگر } مشکل مالي نداشته باشيد و خطر هم نداشته باشد:
بعد از هر نماز، سه بار «قل هو الله احد» را بخوانيد. بعد، سه بار صلوات و سه بار آيه «و من يتق الله» تا «قد جعل الله لکل شيء قدرا» را تلاوت کنيد.
حاج آقا موسي اضافه کردند که :پس از اين جريان، يک وقت پدرم اين جريان را براي کسي نقل ميکرد که من، آخرهاي آن را از ايشان شنيدم.
روايت ششم: به نقل از آقاي مقدادي (ره) فرزند مرحوم نخودکي
آيت الله محمدي ري شهري: يک نکته هم اضافه ميکنم که از پسر شيخ نخودکي، آقاي مقدادي (حاج شيخ علي مقدادي اصفهاني- متوفاي ۱۳۸۸/۱۲/۲۷) با واسطه شنيدم که قبل از سوره توحيد، آية الکرسي را اضافه کنند و گفتند که اين مطالب در روايتي آمده است.
اگر چه برخي، اين اضافه را از فرزند مرحوم نخودکي نقل کردهاند، ولي آقا (آيت الله بهجت)، فرمود : «به گمانم او در شرحي که براي پدرش نوشته، اين اضافات را نياورده است» و مقصودشان کتاب نشان از بي نشانها بود.
منبع: کتاب زمزم عرفان، نوشته آيت الله محمدي ري شهري