ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 17 تير 1403
يکشنبه 17 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 8 شهريور 1389     |     کد : 9062

علي (ع) ، امام رحمت و عدل

نوزدهم ماه مبارك رمضان روز غريبي است. روز ضربت خوردن امامي است كه به امام عدل شهرت دارد...

نوزدهم ماه مبارك رمضان روز غريبي است. روز ضربت خوردن امامي است كه به امام عدل شهرت دارد. امامي كه عدالت، خلاصه همه خوبي‌هاي اوست و شيعيان اين امام همام هم تنها به پيروي از اين ويژگي ممتاز پيشوايشان است كه مي‌توانند شيعه و پيرو واقعي او باشند.
عدالت، اين كلمه كاملي كه در كنار آزادي از زيباترين واژه‌هاي عالم هستي است، در وجود گرانقدر اين امام عزيز جلوه‌اي تام و تمام دارد. بويژه اگر عدالت را نيز مثل آزادي منحصر به بُعد اجتماعي‌اش ندانسته و آن را مفهومي اولا و بالذات، اخلاقي و فردي بدانيم. عدالت پيش و بيش از هر چيز در ترك گناه و احتراز از ظلم به نفس معنا مي‌شود و وجه اجتماعي آن هم ريشه در همين بُعد فردي و اخلاقي دارد چنان‌كه آزادي اجتماعي نيز جز در پرتو آزادي معنوي و روحي يكايك افراد جامعه دست‌يافتني نيست.
علي(ع) را جامع اضداد مي‌خوانند و اين ويژگي هم ريشه در عدالت علي دارد، چراكه اضداد جز در زيرسايه اعتدال و ميانه‌روي امكان آشتي و همجواري ندارند و او خود فرموده: خيرالامور اوسط‌ها. جاذبه و دافعه علي از جمله مهم‌ترين مصاديق جامعيت اضداد اوست.
كتاب «جاذبه و دافعه علي(ع)» اثر علامه شهيد مرتضي مطهري بذل توجهي است ويژه به جامعيت شخصيتي اين امام گرانقدر و در نتيجه، مثالي روشن از تجلي بي‌مثال عدالت در وجود امام عدل. از آنجا كه شرط عدالت، به گفته حضرت امير، مراعات اعتدال و ميانه‌روي است و در ميان ما علي بيشتر با شمشير و تازيانه و جنگ و جهاد نمايانده شده، شايد شرط انصاف و عدل در اين مساله، پرداختن بيشتر به جاذبه علي براي جبران نسبي تصاوير ارائه شده ديگر باشد.
ما در اينجا به طور خاص اين وجه از شخصيت امام علي(ع) را مورد توجه قرار داده‌ايم. يعني وجه عشق، محبت و مهرباني علي را كه البته صرفاً به جاذبه او مربوط نمي‌شود و در واقعيت امر دافعه او را هم در بر دارد ولي از آنجا كه مشهور در بحث محبت و مهرباني، جذب است نه دفع، رويكرد ما در اين نوشتار، صرفاً مهرباني علي از حيث جذب حداكثري اوست.
شهيد مطهري با بيان اين‌كه امتياز اساسي علي(ع) و ساير مرداني كه از پرتو حق روشن بوده‌اند، بهره‌مندي توأمان از قدرت تسخير انديشه‌ها و قدرت تسخير دل‌هاست، فيلسوفاني همچون سقراط، افلاطون، ارسطو، بوعلي و دكارت را مثال مي‌آورد كه قهرمان تسخير انديشه‌ها هستند اما راهي به تسخير دل‌هاي پيروان خود ندارند: «آري فيلسوفان شاگرد مي‌سازند نه پيرو، رهبران اجتماعي پيروان متعصب مي‌سازند نه انسان‌هاي مهذب، اقطاب و مشايخ عرفان ارباب تسليم مي‌سازند نه مؤمن مجاهد فعال.» سپس علامه شهيد با اشاره به شخصيت جامع‌الاطراف علي(ع) كه هم فيلسوف است و هم رهبر انقلابي، هم پير طريقت است و هم داراي خصلتي از جنس خصلت انبيا، مكتب علي را مكتبي مي‌شمارد كه هم به عقل و انديشه نظر دارد و هم به ثوره و انقلاب، هم مكتب تسليم است و هم مكتب حسن و زيبايي و جذبه و حركت.
استاد شهيد، صراحتاً اين جامعيت شخصيتي امام علي را برخاسته از عدالت او ـ آن‌هم عدالت در بُعد فردي كلمه ـ عنوان مي‌كند: «علي(ع) پيش از آن‌كه امام عادل براي ديگران باشد و درباره ديگران به عدل رفتار كند، خود شخصاً موجودي متعادل و متوازن بود. كمالات انسانيت را با هم جمع كرده بود. هم انديشه‌اي عميق و دوررس داشت و هم عواطفي رقيق و سرشار. كمال جسم و كمال روح را توأم داشت.»
محبت، اصلي‌ترين مساله در بحث از جاذبه علي است. شهيد مطهري در بخشي از اين كتاب تحت عنوان «نيروي محبت در اجتماع» با اشاره به آيه 159 سوره آل عمران كه دليل جاذبه پيامبر را در ميان پيروان، نرم‌خويي و مهرباني ايشان عنوان مي‌كند، عشق و محبت را عاملي مهم براي ثبات و ادامه حيات حكومت‌ها برشمرده و تصريح مي‌كند كه تا عامل محبت نباشد رهبر نمي‌تواند يا بسيار دشوار است كه اجتماعي را رهبري كند و مردم را افرادي منضبط و قانوني تربيت نمايد، اگرچه عدالت و مساوات را در آن اجتماع برقرار كند. به نزد استاد، مردم آن‌گاه قانوني خواهند بود كه از زمامدارشان علاقه ببينند و آن علاقه‌هاست كه مردم را به پيروي و اطاعت مي‌كشد.
از مصاديق عشق علي به مردم، نگاه رحماني بي‌مانند او به اهل معصيت است. خطبه 140 نهج‌البلاغه يكي از زيباترين‌ خطبه‌هاي اين كتاب گرانقدر است كه با نهي دينداران از عيبجويي خطاكاران، تصويري رحماني و متعالي از مسلماني پيش چشم نهاده و با محور قرار دادن امكان گناهكار بودن اهل دين و در مقابل، امكان پاك بودن اهل معصيت، بعد اخلاقي عدالت را معنايي تازه بخشيده است، اما چگونه مي‌شود اهل دين بود و گناهكار يا از آن عجيب‌تر اهل معصيت بود و پاك؟!
پاسخ اين پرسش در متن متين خطبه مذكور نهفته است: «اي بنده خدا، به عيبجويي گناهكار مشتاب،‌ شايد خداوند او را آمرزيده باشد و از خردك گناهي هم كه كرده‌اي، ايمن منشين، ‌بسا كه تو را بدان عذاب كنند. هر كس از شما كه به عيب ديگري آگاه است، بايد از عيبجويي باز ايستد، زيرا مي‌داند كه خود را نيز چنان عيبي هست. بايد به سبب عيبي كه ديگران بدان مبتلا هستند و او از آن در امان است، خدا را شكر گويد و اين شكرگزاري او را از نكوهش ديگران به خود مشغول دارد.» (نهج‌البلاغه، خطبه 140، ترجمه عبدالمحمد آيتي)
به بيان حضرت امير معلوم نيست كسي كه اهل معصيت است به سبب آمرزش الهي پاك نشده باشد و نيز معلوم نيست آن‌كه از گناهكاران نبوده و جز خرده‌گناهي در پرونده اعمال خود معصيتي نداشته، پاك باشد و از عذاب الهي ايمن. امام علي(ع) با اين بيان واژه عدالت و پرهيز از گناه و معصيت را از معناي ظاهربينانه مرسوم تهي نموده و معناي واقعي آن را مورد توجه و تأكيد قرار مي‌دهد.
عادل در نظر امام عدل شيعيان كسي است كه مصداق اين عبارات حضرت نباشد: «چگونه است حال غيبت‌كننده‌اي كه زبان به غيبت برادر خود مي‌گشايد و او را به سبب گرفتار شدنش در چنگ گناه سرزنش مي‌كند. آيا به ياد ندارد كه خداوند گناهان او را مستور داشته، آن هم گناهاني كه از گناهان كسي كه زبان به غيبتش گشاده، بسي بزرگ‌تر بوده است و چگونه او را به گناهي نكوهش مي‌كند كه خود نيز همانند آن را مرتكب مي‌شود و اگر آن گناه را، عينا، مرتكب نشده، خداوند را در مواردي كه از آن گناه عظيم‌تر بوده است، نافرماني كرده است. به خدا سوگند، اگر گناه بزرگي مرتكب نشده ولي نافرماني كوچكي از او سر زده است، جرأت او در عيبجويي و غيبت مردمان گناهي بزرگ‌تر است.»

آزاد جعفري
جام‌جم


نوشته شده در   دوشنبه 8 شهريور 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode