ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 17 تير 1403
يکشنبه 17 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 31 خرداد 1389     |     کد : 8110

وصول به حق تنها از طريق انسان ممكن است

استاد فلسفه دانشگاه تهران با بيان اينكه وصول به‌حق تنها از طريق انسان ممكن است، گفت: انسان از طريق آگاهي، به خود آگاهي مي‌رسد و از اين طريق عوالم هستي را درك مي‌كند. به بيان ديگر، «خود‌آگاهي» شرط رسيدن به معرفت است.

 استاد فلسفه دانشگاه تهران با بيان اينكه وصول به‌حق تنها از طريق انسان ممكن است، گفت: انسان از طريق آگاهي، به خود آگاهي مي‌رسد و از اين طريق عوالم هستي را درك مي‌كند. به بيان ديگر، «خود‌آگاهي» شرط رسيدن به معرفت است.
غلامحسين ابراهيمي ديناني در گفت‌وگو با خبرنگار آئين و انديشه فارس، با اشاره به برخي كلمات قصار باباطاهر همداني گفت: باباطاهر علم را مقام مفهوم و استدلال، و معرفت را شهود مي‌داند. ما در علم از صغري و كبري و قياس به نتيجه مي‌رسيم. باباطاهر اين فرايند را علم مي‌داند، اما مي‌گويد گاهي اوقات بدون استفاده از مقدمه مي‌توان به معرفت رسيد.
وي با اشاره به يكي از سه خاصيت مهم علم ادامه داد: يكي از مهم‌ترين خواص علم و آگاهي در انسان كه او را به مقام معرفت مي‌رساند، اين است كه در آگاهي، نوعي از «خودآگاهي» نهفته است. يعني انسان در هر مرحله‌اي به چيزي علم دارد و در متن علم به غير، علم به خود نيز نهفته است.
نويسنده كتاب «فيلسوفان يهودي و يك مسأله بزرگ» با تأكيد بر اينكه اخيراً يكي از فيلسوفان غربي نيز به اين نتيجه رسيده است، اظهار كرد: اين فيلسوف غربي، اصل و مبناي اين موضوع را از ابن‌سينا و شيخ اشراق دريافت كرده كه همان علم حضوري است. اين موضوع را در زبان عربي «وعي» مي‌نامند. تفاوت انسان با حيوان نيز در همين خودآگاهي است. يعني انسان مي‌داند كه او در حال دانستن است.
اين استاد دانشگاه با اشاره به سخن دكارت كه مي‌گويد: «مي‌انديشم، پس هستم» گفت: اشكال اين سخن دكارت در اين است كه كه به جمله خود قيد مي‌زند و بودن را مبتني بر انديشه مي‌داند. در صورتي كه انديشيدن، عين بودن است.

* فاصله گرفتن انسان از خود، اساس معرفت است
ابراهيمي ديناني در بخش ديگري از اين گفت‌وگو با اشاره به نظرات عين‌القضات همداني در خصوص مسأله اشتداد و تكامل گفت: «علم به خود» علم حضوري است و صورت ندارد، اما «علم به غيب» داراي صورت است و اين صورت مي‌تواند خيالي، وهمي يا عقلي باشد.
وي با بيان اينكه «علم به خود» صورت ندارد، چرا كه اگر اين علم، صورت داشته باشد، تسلسل به وجود مي‌آيد، ادامه داد: حضور نيز مي‌تواند اشتداد داشته باشد و ميزان آن، شدت و ضعف دارد. اشتداد در مورد خداوند ـ كه قادر مطلق است ـ معنا ندارد، چرا كه مطلق نهايت است و مفهوم مطلق‌تر نداريم. بنابراين، اگر پاياني براي اشتداد در مورد خداوند متصوّر نشويم، باز هم دچار تسلسل مي‌شويم.
نويسنده كتاب «دفتر عقل و آيت عشق» ابراز كرد: انسان مي‌تواند از خود فاصله بگيرد، يا به خود نزديك شود، اما حيوان اين توانايي را ندارد. انسان تنها موجودي است كه مي‌تواند از خود فاصله بگيرد و اين بدان معنا نيست كه روح او از تن وي جدا شود.
وي افزود: انسان مي‌تواند خود را جداي از خود فرض كند و خود را ببيند. نفس ناطقه انسان مي‌تواند خود را به عنوان موجودي مورد توجه قرار دهد. توجه‌كننده با چيزي كه مورد توجه قرار مي‌گيرد، دو مقوله مختلف است و انسان هنگامي مي‌تواند به خود توجه كند كه از خود فاصله بگيرد و اين موضوع اساس معرفت است.
ابراهيمي ديناني در مورد دلايل منجر شدن خودآگاهي به كمال گفت: انسان هنگامي كه بتواند خود را ببيند، داشته‌هاي خود را نيز مي‌داند، بنابر اين مي‌داند كه چه چيزهايي را مي‌داند و مي‌داند كه چه چيزهايي را نمي‌داند. بنابر اين مراتب علم خود و جهل خود را مي‌يابد و چون درصدد برطرف كردن اين جهل است، در مسير تكامل گام مي‌گذارد.
وي با اشاره به بيت مشهور «آن كس كه نداند كه نداند كه نداند / در جهل مركب ابدالدهر بماند» ادامه داد: انسان هنگامي كه جهل خود را نداند، در جهل خود نيز مي‌ماند.

* علم حضوري در غرب، ريشه در انديشه ابن‌سينا و شيخ اشراق دارد
ابراهيمي ديناني در بخش پاياني اين گفت‌وگو با اشاره به تعريف «دكارت» از علم حضوري گفت: اين تعريف، نشان از عدم درك علم حضوري توسط وي دارد.در ميان فلاسفه غربي، علم حضوري گاهي در تفكرات «كانت» ديده مي‌شود و حتي در دازاين هايدگر نيز گاهي اين موضوع مشاهده مي‌شود. بنابر اين منشأ علم حضوري در ميان غرب را نيز بايد در فلسفه اسلامي شرق جستجو كرد.
وي ادامه داد: ابن‌سينا علم را «حقيقت ذات اضافه» مي‌داند كه هوسرل همين كلمه را در Intentional به كار مي‌برد.
استاد فلسفه دانشگاه تهران، عالَم و انسان را توأمان با هم دانست و گفت: انسان بدون عالَم، قابل تصور نيست و همچنين عالمي كه انديشه‌اي در وراي آن نباشد و مورد تعلق علمي قرار گيرد، نيز پريشاني است. البته منظور از انسان نيز انسان جسماني نيست.
نويسنده كتاب «فلسفه و ساحت سخن» اظهار كرد: اگر انسان از طريق آگاهي خود، خودآگاهي را دريابد، تمام عوالم هستي را درك مي‌كند و مصداق «أعرفكم بنفسه، اعرفكم بربّه» قرار مي‌گيرد.
ابراهيمي ديناني تصريح كرد: بسياري از عرفا، انسان را «باب‌الابواب» مي‌دانند، يعني وصول به حق ممكن نيست مگر از طريق انسان. بنابراين آيه «وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ» يعني «خود‌آگاهي» شرط رسيدن به معرفت است. 


نوشته شده در   دوشنبه 31 خرداد 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode