دوازدهم بهمنماه يادآور يكي از شورانگيزترين روزهاي تاريخ اين ديار است .
روزي كه مردمي عاشق و تشنه خوبيها، پس از سالهاي طولاني فراق، گمشده خود را چون نگيني در بر گرفتند و استقبالي بيمانند از مراد خويش را در سينه پرخاطره هستي به يادگار نهادند.
آنان كه در آن روز فراموشناشدني، شيريني حضور را چشيدهاند، حتما تصديق ميكنند كه ترسيم حتي دورنمايي از آن صحنههاي دلانگيز هم امكانپذير نيست. آن استقبال پرشور، بهويژه از اين جهت ستودني است كه هيچگاه حرارت خود را از دست نداد و با بدرقهاي حماسيتر، تكميل شد.
درسي كه امروزه و در آستانه سالگرد ورود امام خميني (رضوانالله عليه )به كشور شايسته تاكيد و تدبر است، رمز و راز آن اقبال بيادبار به پيرمرد فرزانهاي است كه از همه امكانات مادي و ابزارهاي قدرت ظاهري محروم بود.
در ميان بزرگمردان تاريخ، بسيارند رهبراني كه با گرايش و قبول افكار عمومي مواجه شدهاند اما به ندرت ميتوان كساني را نشان داد كه در گذر زمان و در پيچ و خم مشكلات اداره زندگي مردم، فرهمندي و اقتدار خويش را همچنان حفظ كرده باشند.
امام خميني، اما، از اينگونه افراد نادر است كه نهتنها تا پايان عمر كه تا امروز هم جايگاه رفيع خود را در دلهاي حقيقتجو از دست نداده و به خواست خدا در آينده نيز از دست نخواهد داد.
درك چرايي هجوم عاشقانه مردم به سوي او ميتواند كليد موفقيت و چراغ راه آينده جامعه ما و همه جوامعي باشد كه در سوداي تجربه مردم سالاري حقيقي هستند. در ميان همه خصوصيات كمنظير شخصيت امام و شرايط خاص آن روزگار، شايد بتوان اصليترين انگيزه مردم براي عشق هميشگي به ايشان را اخلاص او نسبت به خدا و صداقتش در ارتباط با مردم دانست.
امام توانسته بود پس از سالها مجاهده مستمر، در سلوك معنوي خود به سفر فيالخلق معالحق برسد. او با كولهباري از معنويت و وارستگي و تنها براي رضاي خدا كمر خدمت به خلق خدا را بسته بود. مردم عزيزترين و اصليترين عنصر در انديشه و عمل امام بودند؛
مردمي كه براي برپايي دين خدا قيام كرده و از همه چيز خود گذشته بودند. مردم ميديدند كه خميني جز آنان به چيزي نميانديشد و جز براي آسايش و سعادت آنان كاري نميكند و به همين جهت بود كه در يكي از استثناييترين رابطههاي عاطفي، شيفته و فرمانبردار او بودند.
امام نشان داد كه بهرغم نظريههاي شرك آلودي كه همه تاثيرات را به ابزار مادي و رسانههاي جمعي منتسب ميكنند، كليد دلها دست خداست و به مدد شگردهاي تبليغاتي و عوام فريبيهاي موسمي نميتوان چشمان تيزبين مردم را براي هميشه مسحور كرد.
اين همان تجربه نوظهوري است كه با حضور خود، بنيان نظام بينالملل استكباري و نظم نوين جهاني را به مخاطره انداخت و به همين دليل است كه همه قدرتها درصدد نفي و يا دستكم تحريف آن برآمدهاند.
هجوم سازمان يافته و متناوبي كه در ماهها و سالهاي اخير به فرهنگ امام مشاهده كردهايم، دقيقا به همين منظور ترتيب داده شده است. گرچه مردم رشيد و دقيق ايران، به لطف خدا، مانند گذشته بيدار و دشمنشناس هستند اما جاي انكار نيست كه حتي در ميان ما نيز كوردلاني وجود دارند كه در انديشه بايگانيكردن و به موزه فرستادن كتاب مبين آرمانهاي امام خمينياند.
جشن و سرور و نيز تجليل و تكريم اين روزها - كه از مصداقهاي بارز روزهاي خدايند - لازم و قابل تقدير است اما ضروريتر از آن براي نسل امروز ما تبيين حكيمانه شخصيت امام و آن نكتهاي است كه بهعنوان راز گرايش دلها به سوي ايشان، رمز اتحاد، اقتدار و پيشرفت كشور است.
شخص امام از ميان ما رفت؛ همانگونه كه پيامبران خدا رفتند. اما شخصيت و آرمانهاي او مهم است كه درميان و مايه امتحان ماست؛ عمل ما نشاندهنده پاسخ ما به اين پرسش قرآن (سوره آل عمران، آيه 144) است كه فرمود:«محمد فقط فرستاده خدا بود و پيش از او فرستادگان ديگري نيز بودند،
آيا اگر او بميرد و يا كشته شود شما به عقب بر ميگرديد؟! هر كس به عقب بازگردد هرگز ضرري به خدا نميزند و بهزودي خداوند شاكران (و استقامتكنندگان) را پاداش خواهد داد.» دلدادگي واقعي به امام نشانهاي جز وفاداري به ميراث و سيره او ندارد.
امام بارها تصريح كرده بود آنچه از همه مهم تراست، جمهوري اسلامي است كه براي حفظ آن بايد از همه چيز(آري!همه چيز) گذشت و اين ازاوجب واجبات است.
وكيست كه نداند ستون اين خيمه همانا ولايت فقيه است؛همان كه امام ميگفت پشتيبان آن باشيد تا به كشورتان آسيبي نرسد. گريز از اين تكليف ديني و ملي و يا كوتاهي در انجام آن گناهي است كه تاريخ بر هيچيك از ما ناديده نخواهد گرفت.
وسلام عليه يوم ولد ويوم ارتحل ويوم يبعث حيا...
همشهري آنلاين- دكتر محسن اسماعيلي