فردي كه همسر ناسازگار دارد به دليل اينكه از قبل آگاهي و آمادگي لازم جهت مواجهه با چنين شرايطي را ندارد از طريق آزمايش و خطا متوسل به راهكارهايي مي شود تا بتواند همسر ناسازگار خود را در كنترل داشته باشد، كه اغلب در كنترل رفتارهاي همسر موفق نيست.به گزارش خبرگزاری مهر، زندگی با همسر ناسازگار مشكلات و دشواري هاي خاص خود را دارد، البته هيچ فردي خواستار روبرو شدن با همسري ناسازگار نيست، ولي با توجه به كمبود آگاهي هاي لازم، دختران و پسران،خصوصا دختران پيش از ازدواج قادر به تشخيص ويژگي هاي فردي كه مي تواند همسري ناسازگار باشد نمي شوند. البته پسرها،به طور ميانگين پيش از ازدواج، آسيب هاي رفتاري و شخصيتي به مراتب بيشتري را نسبت به دخترها متحمل مي شوند.

به همين دليل، همسران پس از مواجه شدن با مشكلات و مسائل مختلفي كه حل نمي شوند و براي مدت هاي طولاني تداوم مي يابند و باعث آزار و اذيت آنها مي شود، به فكر راهكارهايي جهت برطرف نمودن آنها مي افتند. در چنين شرايطي كه شخص آزار و اذيت هاي زيادي را از همسر ناسازگار تجربه مي كند به وضعيت و شرايطي مي رسد و اين فكر به ذهن آنها خطور مي كند كه شايد چيزي سر جايش نباشد و مشكل يا معضلي ميان آنها حاكم باشد. پس از اين مرحله است كه بعضي از همسران در ارتباط با همسر ناسازگار خويش، شروع به كمك گرفتن جهت شناخت و برطرف نمودن مشكل خود مي نمايند.

يكي از ويژگي هاي بارز ارتباطي ميان فرد و همسر ناسازگار، دشواري در ارتباط ميان آنها است. در طي شبانه روز ميان يك زوج مقدار قابل توجهي پيام هاي ارتباطي مختلف مبادله مي شود. آنها هر روز ارتباط هاي مختلفي را تجربه مي نمايند. همسران چنانچه با يكديگر ارتباطي هم برقرار نكنند و يا قهر هم باشند، باز هم ارتباط هايي ميان خويش دارند مبني بر اينكه "من علاقه اي به ارتباط برقرار كردن با تو ندارم".

همسر ناسازگار به دليل اينكه شناخت سالم و درستي نسبت به همسر، خويشتن و واقعيت هاي موجود زندگي ندارد، رفتارها و پاسخ هاي مناسبي از خود نسبت به همسر نشان نمي دهد. به همين سبب، هر ارتباطي با دشواري و سختي هاي بسياري روبرو خواهد بود.

زندگي كردن با همسر ناسازگار، به دليل مشكل آفرين بودن، بخش قابل توجهي از نيروي ذهني شخص را مصرف مي نمايد. در زندگي عادي، طبيعي و سالم، فرد مقدار مشخصي از نيروي ذهني خود را صرف كارهاي متداول زندگي خود، همسر و ساير امور مي كند، ولي همسر ناسازگار با توجه به شرايطي كه دارد و هم چنين مشكلاتي كه براي همسرش به وجود مي آورد و درگيري ها و تنش هايي كه ايجاد مي كند، موجب مي شود كه طرف مقابل، خود به خود با وي درگيري ذهني پيدا كند. طوري كه شخص اكثر اوقات، نيروي ذهني خود را صرف رفتار ها، برخوردها و عملكردهاي همسر مي نمايد. همين امر خاصيت بيماري زايي و اختلال آفريني دارد. طوري كه فرد پس از گذشت مدتي به بيماري هاي جسماني و رواني مبتلا مي شود. علاوه بر اين، مختل كردن رشد فردي، اجتماعي، شغلي، انساني و معنوي فرد را نيز به همراه دارد.

در طبيعت هيچ چيز به راحتي و بدون هزينه به دست نمي آيد. فردي كه خواستار رشد و پيشرفت در امور مختلف است، به ناچار مقداري از وقت، فرصت ها و نيروي ذهني خود را صرف رشد و پيشرفت خواهد نمود. فردي كه با همسر ناسازگار روبروست، به دليل درگيري ها و ارتباط هاي پرتنش با مصرف بيش از حد توان ذهني و فكري، از رشد و پيشرفت باز مي ماند. البته افرادي نيز بوده اند كه با وجود داشتن همسري ناسازگار به پيشرفت هايي رسيده اند، ولي آنها نيز در پيشرفت خود زيان ديده اند، يعني به جاي اينكه مثلا 70 درصد پيشرفت كنند،شايد نصف آن و يا كمتر به پيشرفت رسيده اند.

از ديگر ويژگي هاي زندگي با همسر ناسازگار،سردرگمي و ندانم كاري است.فردي كه همسر ناسازگار دارد به دليل اينكه از قبل آگاهي و آمادگي لازم جهت مواجهه با چنين شرايطي را ندارد از طريق آزمايش و خطا متوسل به راهكارهايي مي شود تا بتواند همسر ناسازگار خود را در كنترل داشته باشد، كه اغلب در كنترل رفتارهاي همسر موفق نيست. ولي گاهي نيز نمي تواند رفتار او را به طرز خاصي در كنترل خويش داشته باشد، همين امر باعث مي شود كه ابهام و سردرگمي خاصي را تجربه نمايد.

ديگر ويژگي زندگي همسر ناسازگار، رنج آور بودن اغلب اوقاتي است كه آنها با يكديگر مي گذرانند. اوقات و لحظه هاي خوش آنها به مراتب محدودتر از موقعيت هاي ناگوار در زندگي شان است. تحمل رنج و سپري كردن اوقات نه چندان شاد و رنج آور بودن لحظه هاي زندگي، از ويژگي هاي بارز زندگي با همسر ناسازگار است.

بنابراين مي توان گفت يكي از دشواري هايي كه از زندگي با همسر ناسازگار عايد زوج سالم مي شود مجموعه اي از مشكلات است. گاهي شخص مجبور مي شود از زنجيره اي از دروغ ها، جهت به تفاهم رسيدن با همسر استفاده نمايد. نرسيدن به تفاهم در اغلب موارد نيز شرايط ناراحت كننده اي را براي فردي كه با همسر ناسازگار روبرو است به وجود مي آورد.

ممكن است بعضي از افرد ناسازگار در بيرون از خانواده با دوستان، همكاران و اجتماع مشكل چنداني نداشته باشند. ولي در ارتباط با همسر خود دچار مشكلات بسياري باشند. در مجموع فردي كه با همسر ناسازگار زندگي مي كند، پس از مدتي، چنانچه آگاهي هاي لازم در اين مورد را به دست نياورد و از رويه هاي علمي و موثر نيز استفاده ننمايد،دچار سردر گمي، ابهام در اغلب تصميم گيري ها، ناتواني، فرسودگي و بيماري جسمي و رواني مي شود.