پژوهشگراني كه بر روي خشونتهاي خانوادگي تحقيق ميكند، ميگويند اين نوع خشونت معمولا حسابشده است.
و افراد، تنها در صورتي كه لازم نباشد تاوان زيادي براي آن بدهند؛ دست به انجام آن ميزنند.
به گزارش هلثدينيوز اين پژوهشگران ميگويند همسري كه دست به خشونت ميزند، ممكن است بگويد رفتارش "خارج از كنترلش" بوده است، اما همين فرد درمقابل رئيس يا دوستانش، كنترل خود را از دست نميدهد.
اين پژوهشگران خشونتهاي خانوادگي را از لحاظ شدت به چهار سطح تقسيم ميكنند- پرخاشگري كلامي، تهديد به خشونت جسمي، خشونت جسمي خفيف و خشونت جسمي شديد.
به گفته آنها اين چهار سطح خشونت به صورت يك توالي تشديدشونده يكي پس از ديگري بروز ميكند. فردي كه از خشونت كلامي استفاده ميكند ممكن است در طول زمان به سوي تهديد به انجام تهاجم جسمي پيش برود، و نهايتا ممكن است اين تهديد را عملي كند.
اين پژوهشگران ميگويند هر نوع اين خشونتها حسابشده است، و فرد از آن به عنوان ابزاري براي حل و فصل تعارض استفاده ميكند.
به گفته اين محققان البته به اين صورت نيست كه فرد براي زماني كه خشونت را نسبت به همسرش ابراز ميكند، برنامهريزي كند، اما نوعي توافق خاموش ميان دو همسر وجود دارد كه حدود رفتار خشن را تعيين ميكند، به عبارت ديگر خط قرمزي وجود دارد كه گذشتن از آن ممكن است براي فرد خطرناك باشد.
تحت چنين "توافقي" همسري كه دست به خشونت ميزند، ميداند كه به عنوان مثال براي زدن يك سيلي مجبور نيست تاوان سنگيني بدهد، اما در عين حال ميداند كه خشونت شديدتر از اين حد ممكن است پيامدهاي جديتري براي او داشته باشد، و بنابراين از چنين رفتاري پرهيز ميكند.
"تاوان سنگين" در اين مورد ممكن است ترك خانه بوسيله همسر يا گزارش به پليس يا محل كار باشد.
به اين ترتيب ميتوان گفت، رفتار خشونتآميز نتيجه از دست دادن كنترل نيست و هر دو طرف دعوا مي دانند كه خط قرمز در رابطه آنها در كجاست، حتي اگر اين توافق هرگز به زبان نيامده باشد.
اين كارشناسان توصيه ميكنند، زوجهايي كه از خشونت به عنوان راهحل تعارضهاي خود استفاده ميكنند، بايد ياد بگيرند كه چگونه با شيوههاي بهتري با علل تنش و تعارض در رابطهشان كنار بيايند و آنها را حل كنند.
در زوجدرماني دو همسري كه ميگويند ميخواهند با هم بمانند، تمركر درمانگر بايد بر شناسايي انگيزههاي غيرمشروعي مانند راهكارهاي غيرهنجاري براي حل و فصل تعارضها، و كمك به زوج براي پذيرش تواناييشان به تبديل اين الگوهاي مخرب به الگوهايي كارآمد و نهايتا اداره بهتر زندگيشان باشد.