ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 15 تير 1403
جمعه 15 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 10 آبان 1388     |     کد : 5347

ویژگی‌های‌ منجی(عج) در کلام رضوی(ع)

در این مقاله به قلم حجت الاسلام والمسلمین جواد جعفری، از پژوهشگران و عضو هیات علمی موسسه آینده روشن، ویژگی های منجی(عج) در کلام رضوی(ع) مورد بررسی قرار گرفته است...

 

در این مقاله به قلم حجت الاسلام والمسلمین جواد جعفری، از پژوهشگران و عضو هیات علمی موسسه آینده روشن، ویژگی های منجی(عج) در کلام رضوی(ع) مورد بررسی قرار گرفته است.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ویژگی‌های‌ منجی(عج) در کلام رضوی(ع)

حجت الاسلام والمسلمین جواد جعفری(1)

چکیده:

عقیده به آمدن منجی که آمدنش جهان از ظلم و فساد به عدالت و معنویت خواهد رسید، باوری همگانی و فرا دینی و قومی است. دین اسلام نیز تأکید فراوانی بر این عقیده دارد. قرآن و احادیث نبوی بسیار به آن پرداخته‌اند. امامان معصوم(ع) که جانشینان به حق پیامبر اسلام(ص) هستند انبوهی از روایات را در موضوع مهدویت بیان کرده‌اند.

امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا(ع) نیز احادیث متعددی در این باره دارد که بیان و بررسی تمام آنها از مجال یک مقاله خارج است. در این نوشتار سعی شده است روایاتی از ایشان که بیان‌گر ویژگی‌های امام عصر(عج) است مورد تحقیق قرار گیرد و در مجموع شش ویژگی بیان شده است که عنوانشان چنین است: 1. غیبت و پنهان زیستی 2. نداشتن پیمان با طاغوت 3. شایعة رحلت 4. جوانی و قدرت بدنی 5. دارای میراث پیامبران(ع) 6. نسل چهارم امام هشتم(ع).

 

مقدمه:

باور به منجیی که قیام او سر آغاز زندگی زیبای انسانی و سرشار از معنویت و محبّت است و ظهور مبارکش به حیات ستم‌گران و فاسدان پایان خواهد داد، عقیدة تمام پیروان ادیان آسمانی و بسیاری از مکاتیب بشری است. در دین مبین اسلام نیز کمتر موضوعی را می‌توان یافت که به اندازة مهدویت دارای اهمیت باشد. علاوه بر صدها آیة قرآن که بر این حقیقت دلالت می‌کند کمتر مسأله‌ای را می‌توان یافت که تا این مقدار روایت از طریق شیعه و سنی داشته باشد. خبر از منجی اسلام، حضرت مهدی موعود(عج) قدمتی به قدمت خود اسلام دارد اولین کسی که از وجود چنین شخصی خبر داده آورندة این دین یعنی حضرت ختمی مرتبت محمّد مصطفی(ص) است و صحابة فراوانی این احادیث را از ایشان شنیده‌اند.

پیامبر بزرگوار اسلام(ص) با تأکید می‌فرماید:

وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ وَلَدِيَ الْمَهْدِيُّ(عج)(2)؛

سوگند به خدايى كه مرا به حقّ به پيامبرى برانگيخت اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد خداوند آن روز را طولانى كند تا فرزندم مهدى(عج) در آن روز ظهور كند.

و در روایتی دیگر شباهت کامل امام مهدی(عج) را به خودشان چنین بیان می‌دارند.

الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْق(3)؛

مهدى از فرزندان من است اسم او اسم من و كنيه او كنيه من است، از نظر قیافه و اخلاق شبيه‏ترين مردم به من است‏.

بعد از پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) نیز جانشینان بزرگوار ایشان، از این ذخیره الهی خبر داده‌اند و هر امامی به تناسب اوضاع اجتماعی خویش در مورد امام مهدی(عج) سخن گفته‌ است.

از ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا(ع) نیز بیش از سی حدیث در موضوع مهدویت وارد شده است.(4)

امام هشتم(ع) مانند پیامبر اسلام(ص) به حتمی بودن ظهور تصریح می‌فرماید:

وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً؛(5)

و پس از حسن فرزندش حجّت قائم كه در دوران غيبتش منتظر او باشند و در ظهورش از او اطاعت كنند و اگر از دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد خداى تعالى آن روز را طولانى فرمايد تا خروج كند و زمين را از عدل سرشار سازد همچنان كه از جور پر شده باشد.

و وقتی قصیده دعبل به این دو بیت می‌رسد که حتمی بودن ظهور را بیان می‌کند:

خُرُوجُ إِمَامٍ لَا مَحَالَةَ خَارِجٌ يَقُومُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَكَاتِ‏

يُمَيِّزُ فِينَا كُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ وَ يُجْزِي عَلَى النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ‏

امام رضا(ع) به شدت اشک می‌ریزد و سپس سر خود را بلند كرده می‌فرماید:

يَا خُزَاعِيُّ نَطَقَ رُوحُ الْقُدُسِ عَلَى لِسَانِكَ بِهَذَيْنِ الْبَيْتَيْنِ(6)

اى خزاعى! روح القدس اين دو بيت را بر زبان تو جارى كرده است.‏

امام ثامن(ع) در دو بیتی که به قصیده دعبل اضافه نموده و از محل قبر خویش خبر داده باز به امام موعود(عج) اشاره می‌فرماید:

وَ قَبْرٌ بِطُوسَ يَا لَهَا مِنْ مُصِيبَةٍ تَوَقَّدَ فِي الْأَحْشَاءِ بِالْحُرُقَاتِ‏

إِلَى الْحَشْرِ حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ قَائِماً يُفَرِّجُ عَنَّا الْهَمَّ وَ الْكُرُبَات‏.(7)

معلوم است که مهدویت در میان موضوعات کلامی، اهمیت ویژه‌ای دارد و از این اهمیت فوق العاده، می‌توان به ضرورت بررسی این مقوله در کلام گهربار عالم آل محمد(ص) پی برد. هر چند در یک مقاله نمی‌توان تمام احادیث مهدوی رسیده از این امام همام را بیان و بررسی کرد اما سعی می‌شود، برخی از ویژگی‌های امام مهدی(عج) در این مجال بررسی شود.

امید است مورد رضایت امام به حق رئوف واقع گردد.

 

ویژگی‌های امام مهدی(عج)

1. پنهان زیستی (غیبت):

چنان که در مقدمه اشاره شد موضوع مهدویت توسط پیامبر اسلام(ص) مطرح شد و از آن زمان به بعد هم هر یک از امامان به فراخور فضای حاکم بر جامعه راجع به امام مهدی(عج) سخنانی بیان می‌کردند تا ضمن آشنا کردن مردم با مهدویت راه سوء استفاده را بر فرصت طلبان و مدعیان دروغین مهدویت ببندند. برای مثال در دوران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) به دلیل ضعف و فرسودگی سلسلة بنی‌أمیه و تازه کار بودن والیان حکومت بنی‌عباس، قیام‌های بسیاری انجام می‌گرفت و برخی هم برای ایجاد انگیزة کافی در پیروان خود قیام را به عنوان مهدویت انجام می‌دادند.(8)

گروهی هم از امام انتظار قیام داشتند و در روایات بارها این درخواست مطرح شده است.(9) لذا روایات متعددی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) وجود دارد که از قیام‌های قبل از قیام امام مهدی(عج) نهی کرده‌اند.

در روایتی از امام باقر(ع) چنین آمده است:

كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ رَايَةِ الْقَائِمِ(عج) صَاحِبُهَا طَاغُوت؛(10)

هر پرچمی که قبل از پرچم امام مهدی(عج) فراشته گردد صاحب آن پرچم طغیان‌گر است.

یکی از این روایات به امام رضا(ع) نیز عرضه شده است و آن حضرت ضمن تأیید اصل حدیث، تفسیر راوی را از این حدیث ردّ کرده‌اند.(11)

حسين بن خالد گفت: به حضرت امام رضا(ع) عرض كردم: عبد اللَّه بن بكير حديثى را روايت نموده و آن را تأويل مي‌كرد. و من مي‌خواهم آن را به شما عرضه دارم. فرمود: حديث چيست؟ عرض كردم: عبد اللَّه بن بكير مي‌گفت: عبيد بن زراره براى من نقل كرد: در ايامى كه محمد بن عبد اللَّه پسر امام حسن مجتبى (معروف به محمد نفس زكيه) قيام كرده بود، روزى خدمت حضرت صادق(ع) بودم كه يكى از شيعيان به خدمت حضرت رسيد عرض كرد: قربانت شوم محمد بن عبد اللَّه قيام كرده و مردم هم دعوت او را براى قيام پذيرفته‏اند. نظر شما درباره قیام با وى چیست؟ فرمود: «تا وقتى كه آسمان و زمين آرام است‏ تو نيز آرام باش!» عبد اللَّه بن بكير مي‌گفت: در اين صورت مادام كه آسمان و زمين آرام است قيامى به وقوع نمى‏پيوندد و بنابراين نه قيامى است و نه قائمى! حضرت رضا(ع) فرمود: جدم حضرت صادق(ع) راست فرمود: و اين طور كه عبداللَّه بن بكير تأويل كرده است نيست. منظور جدم اينست كه تا وقتى آسمان از شنيدن صدا و زمين از فرو رفتن با لشكر (سفيانى) آرام است، تو نيز آرام گير.

اما اوضاع جامعه در دوران مبارک ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا(ع) با دوران این دو امامان متفاوت بود. امامان سابق(ع) در اکثر مواقع به دلیل سعایت‌ افراد مغرض مورد آزار و اذیّت خلفا قرار می‌گرفتند و حتی در مواردی به زندان فرستاده می‌شدند و معمولا شیعیان از ارتباط با امامان(ع) محروم بودند. اما حضرت رضا(ع) به دلیل داشتن عنوان ولایت عهدی خلیفه، دارای قدرتی سیاسی در جامعه بود و شیعیان نیز آزاد بودند و به آسانی محضر امام می‌رسیدند. این قدرت سیاسی باعث گردیده بود تا برخی از شیعیان به این گمان برسند که امام رضا(ع) همان صاحب الامر و مهدی موعود(عج) است.

در روایتی ایوب بن نوح که مردی بسیار پرهیزکار و عابد و از وکلای امام هشتم بود(12) به ایشان عرض می‌کند:

إِنِّي أَرْجُو أَنْ تَكُونَ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ وَ أَنْ يَسُوقَهُ اللَّهُ إِلَيْكَ بِغَيْرِ سَيْفٍ فَقَدْ بُويِعَ لَكَ وَ ضُرِبَتِ الدَّرَاهِمُ بِاسْمِكَ فَقَالَ مَا مِنَّا أَحَدٌ اخْتَلَفَتْ إِلَيْهِ الْكُتُبُ وَ أُشِيرَ إِلَيْهِ بِالْأَصَابِعِ وَ سُئِلَ عَنِ الْمَسَائِلِ وَ حُمِلَتْ إِلَيْهِ الْأَمْوَالُ إِلَّا اغْتِيلَ أَوْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ لِهَذَا الْأَمْرِ غُلَاماً مِنَّا خَفِيَّ الْوِلَادَةِ وَ الْمَنْشَإِ غَيْرَ خَفِيٍّ فِي نَسَبِه‏.(13)

من اميدوارم كه شما صاحب الامر باشيد، و خدا امر امامت را بدون شمشير و خونريزى به شما رساند، زيرا براى شما (به ولايت عهدى مأمون) بيعت گرفته شده و به نام شما سكه زده‏اند.

حضرت فرمود: هيچ كس از ما خاندان نيست كه مكاتبه داشته باشد و با انگشت به سويش اشاره كنند و از او مسأله بپرسند و اموال برايش برند، جز اين كه يا ترور شود و يا در بستر خود بميرد (يا با شمشير كشته شود و يا با زهر) تا زمانى كه خدا براى اين امر (امامت) كودكى را از ما خاندان مبعوث كند كه ولادت و محل زندگی او نهان است ولى نسبت و دودمانش نهان نيست.

در این حدیث امام رضا(ع) برای رفع شبهه می‌فرماید امام مهدی(عج) کسی است که پنهانی به دنیا می‌آید و پنهانی زندگی می‌کند. اما من شناخته شده‌ام و با من مکاتبه می‌شود، مورد پرسش واقع می‌شوم. یعنی اینها نشانة این است که من مهدی موعود(عج) نیستم.

در پایان امام رضا(ع) می‌فرماید: اما پنهان زیستی بدان معنا نیست که کسی نمی‌داند او فرزند کیست. پدر و جدش کیست.

جملة آخر ردّی بر عقیده اهل سنت است زیرا آنها بر این باورند که پدر و جدّ مهدی موعود(عج) معلوم نیست. او در آخر الزمان به دنیا می‌آید و از نسل امام حسن مجتبی(ع) است اما معلوم نیست چندمین نسل امام حسن مجتبی(ع) باشد. امام رضا(ع) این باور غلط را ردّ کرده است و می‌فرماید نَسَب امام کاملاً روشن است و چنان که در ادامه خواهد آمد امام هشتم(ع) ایشان را چهارمین نسل خویش معرفی می‌کند.

امام رضا (ع)از پنهان زیستی امام مهدی(عج) با بیان‌های متفاوتی خبر داده‌اند:

الف) غیبت:

یکی از موضوعات بسیار مهمی که در مورد منجی و موعود اسلام مطرح است بحث غیبت یا زیست پنهانی است. این موضوع که متأسفانه به دلیل فهم ناصحیح اهل تسنن، مورد انکار آنها قرار گرفته است و به تندی با آن برخورد می‌کنند(14) علاوه بر ریشة قرآنی(15) اولین بار توسط پیامبر اسلام(ص) مطرح شده است.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً تَكُونُ بِهِ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ تَضِلُّ فِيهَا الْأُمَمُ ثُمَّ يُقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما؛(16)

جابر بن عبد اللَّه انصارى از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت كرد كه فرمود: مهدى(عج) از فرزندان من است اسم او اسم من و كنيه او كنيه من است، از نظر قیافه و اخلاق شبيه‏ترين مردم به من است، براى او غيبت و حيرتى است كه امّتها در آن گمراه شوند، سپس مانند شهاب ثاقب پيش آيد و زمين را پر از عدل و داد نمايد همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد.

بعد از نبی گرامی اسلام(ص) نیز تمام امامان(17) از غیبت وصی آخر(عج) خبر داده‌اند. امام هشتم(ع) نیز علاوه بر این حدیث در روایت دیگری می‌فرمایند:

كَأَنِّي بِالشِّيعَةِ عِنْدَ فَقْدِهِمُ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِي كَالنَّعَمِ يَطْلُبُونَ الْمَرْعَى فَلَا يَجِدُونَهُ قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ ذَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّ إِمَامَهُمْ يَغِيبُ عَنْهُمْ فَقُلْتُ وَ لِمَ قَالَ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا قَامَ بِالسَّيْف؛(18)

حسن بن علىّ بن فضّال از امام رضا(ع) روايت كند كه فرمود: گويا شيعيان را مى‏بينم كه در فقدان سومين نسل من مانند چهارپايان در طلب چراگاه برآيند امّا آن را نيابند، گفتم: اى فرزند رسول خدا! براى چه؟ فرمود: براى آنكه امامشان از آنها نهان شود، گفتم: براى چه؟ فرمود: براى آنكه چون با شمشير قيام كند بيعت هيچ كس بر گردنش نباشد.

امام هشتم(ع) به دوران سخت بعد از امام حسن عسکری(ع) اشاره کرده و می‌فرمایند مردم در آن دوران دچار سرگردانی می‌شوند چون امامشان غایب است. و غیبت به این دلیل است که بیعت طغیان‌گری بر گردن او نباشد.

ب) دیده نشدن:

تعبیر دومی که امام هشتم(ع) برای بیان پنهان زیستی امام موعود(عج) به کار برده‌اند دیده نشدن جسم ایشان است. ریّان بن صلت گوید:

سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) يَقُولُ: وَ سُئِلَ عَنِ الْقَائِمِ(عج) فَقَالَ: لَا يُرَى جِسْمُهُ وَ لَا يُسَمَّى اسْمُه.(19)

شنیدم امام رضا علیه السلام هنگامی که از ایشان در مورد قائم پرسیده شد، می‌فرمود: جسم ایشان دیده نمی‌گردد و نامش برده نمی‌شود.

با توجه به روایات دیگر، معلوم می‌شود منظور از بیان این ویژگی اشاره به ناشناس بودن امام است. یعنی ایشان به عنوان امام در جامعه ظاهر نمی‌شوند و کسی ایشان را به سمت امامت نمی‌بیند. نه این که واقعا جسم ایشان قابل رؤیت نباشد. بنابراین با این نوع روایات نمی‌توان عقیدة شیخیّه را ثابت کرد. آنان معتقدند امام در دوران غیبت بدن مادی ندارد و با بدن مثالی در عالم هورقلیا زندگی می‌کند و نماینده‌ای با عنوان رکن رابع در زمین دارد.(20)

احمد عابدی از پژوهشگران معاصر در نقد عقیدة آنان می‌گوید: تحلیل این بدن هورقلیایی و اعتقاد به حیات امام زمان(عج) با بدن هورقلیایی، در واقع به معنای انکار حیات مادی امام زمان(عج) روی این زمین است؛ زیرا اگر مراد آن است که حضرت مهدی(عج) در عالم مثال و برزخ چه برزخ اول یا برزخ دوم زندگی می کند. آن چنان که قبر را آنان از عالم هور قلیا می‌دانند پس آن حضرت حیات با بدن عنصری ندارد و حیات او مثل حیات مردگان، در عالم برزخ است. دلیل عقلی می‌گوید باید غایت و هدف خداوند از آفرینش انسان زمینی، همیشه روی زمین وجود داشته باشد.(21)

از روایات چنین بر می‌آید که مساله وجود همیشگی امام در روی زمین همواره برای شیعیان مورد سؤال بوده است و از امامان این پرسش انجام می‌گرفته است. راویان متعددی هم این پرسش را نزد امام رضا(ع) مطرح کرده‌اند. و امام با صراحت هر چه تمام‌تر با اشاره به «اضطرار به حجت» فرموده‌اند زمین بدون حجت خدا و امام لحظه‌ای هم باقی نمی‌ماند و اهلش را می‌بلعد. سلیمان جعفری (حميري)(22) یکی از این راویان است و چنین نقل می‌کند:

سَأَلْتُ الرِّضَا(ع) فَقُلْتُ تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ فَقَالَ لَوْ خَلَتِ الْأَرْضُ طَرْفَةَ عَيْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا؛(23)

از حضرت رضا(ع) پرسیدم: زمين از حجت خالى مى‏شود؟ فرمود اگر به قدر يك چشم به هم زدن، زمين از حجت خالى ماند اهل خود را فرو می‌برد.

محمد بن فضيل(24) (فضل)(25) نیز همین پرسش را از امام پرسیده و همین پاسخ را گرفته است.

نکتة مهمی که امام هشتم(ع) در این مورد به آن می‌پردازد، ردّ نقلی است که از این نوع احادیث شده. برخی از راویان از امامان قبلی(ع) نقل کرده‌اند که تعبیر باقی نماندن زمین یا بلعیدن اهلش، کنایه ‌است و منظور این است که مردم مورد غضب الهی واقع می‌شوند. امام رضا(ع) می‌فرماید چنین تفسیری صحیح نیست و منظور از بین رفتن واقعی زمین است. حسن بن علي وشاء از بزرگان اصحاب امام رضا(ع)(26) از ایشان می‌پرسد:

هَلْ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ

آيا زمين بدون امام باقى می‌ماند؟

امام پاسخ می‌دهند: خیر. عرض می‌کند:

إِنَّا نُرَوَّى أَنَّهَا لَا تَبْقَى إِلَّا أَنْ يَسْخَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ

چنين روايت نموده‏اند كه باقى نمی‌ماند مگر خدا بر بندگانش خشم گرفته باشد.

امام می‌فرمایند:

لَا تَبْقَى إِذاً لَسَاخَتْ؛(27)

خير نمی‌ماند در اين صورت در هم فرو ريزد.

غیر از این راوی سرشناس، راویان دیگری هم این تفسیر را برای امام رضا(ع) نقل کرده‌اند و ایشان ردّ فرموده‌اند. مانند محمد بن فضیل،(28) احمد بن عمر.(29) بنابراین سلامت زمین و اهل آن نشان دهندة وجود همیشگی حجت خدا در روی زمین است و به دلیل غیبت امام نمی‌توان وجود ایشان را انکار کرد.

 

2. نبستن پیمان با متجاوزان

امام رضا(ع) فرمودند:

لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا قَامَ بِالسَّيْف؛(30)

اشاره به این نکته که در گردن امام قائم(عج) بیعتی نسبت به طاغوت نیست نشانه و ویژگی دیگری است که ناظر به بیعت امام رضا(ع) با طاغوت زمان خویش است بنابراین امکان ندارد ایشان موعود مورد نظر پیامبر(ص) باشد.

در روایات ما عدم بیعت با سرکشان، یکی از دلیل‌های وقوع غیبت شمرده شده است. خود امام زمان(عج) در توقیعی چنین فرمودند:

وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِي(ع) إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِ.(31)

و امّا علت وقوع غيبت، خداى تعالى مى‏فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از چيزهايى كه اگر براى شما آشكار گردد شما را اندوهناك مى‏كند مپرسيد»، بر گردن همه پدرانم بيعت سركشان زمانه بود امّا من وقتى خروج نمايم بيعت هيچ سركشى بر گردنم نيست.

 

3. شایعه رحلت

در حدیثی عالم آل محمد(ص) به دو شایعه که در دوران غیبت امام، بین مردم منتشر می‌شود، اشاره می‌فرمایند:

محمد بلخی می‌گوید:

سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) يَقُولُ إِنَّكُمْ سَتُبْتَلَوْنَ بِمَا هُوَ أَشَدُّ وَ أَكْبَرُ تُبْتَلَوْنَ بِالْجَنِينِ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ الرَّضِيعِ حَتَّى يُقَالَ غَابَ وَ مَاتَ وَ يَقُولُونَ لَا إِمَامَ وَ قَدْ غَابَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ غَابَ وَ غَابَ وَ هَا أَنَا ذَا أَمُوتُ حَتْفَ أَنْفِي؛(32)

شنيدم امام رضا(ع)

” عقیده به آمدن منجی که آمدنش جهان از ظلم و فساد به عدالت و معنویت خواهد رسید، باوری همگانی و فرا دینی و قومی است. دین اسلام نیز تأکید فراوانی بر این عقیده دارد... “

فرمود: «شما در آتيه نزديك به چيزى شديدتر و بزرگ‌تر آزمايش خواهيد شد، به طفلى در شكم مادر خود، و كودكى شيرخوار امتحان خواهيد شد تا آن كه گفته شود از ديده‏ها پنهان شد و مرد، و بگويند: ديگر امامى نيست، در حالى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله غايب شد و باز غايب شد و غايب شد (يك بار در غار حرا و يك بار در شعب ابى طالب خانه عبد اللَّه بن ارقم و يك بار هم در غار ثور)، و اين هم من كه به مرگ خواهم مرد.

شایعة اول آن که: امامی وجود ندارد. امام رضا(ع) پاسخ آن را در روایات بیانگر اضطرار به حجت داده‌اند. امام فرمودند زمین هرگز بدون امام باقی نمی‌ماند و نباید این سخن پذیرفته شود.

شایعه دوم این که: امام از دنیا رفته است. علاوه بر این حدیث در حدیث دیگری نیز امام رضا(ع) به این سخن اشاره کرده‌اند. برادر امام کاظم(ع) نقل می‌کند که امام رضا(ع) فرمودند:

وَ هُوَ الطَّرِيدُ الشَّرِيدُ الْمَوْتُورُ بِأَبِيهِ وَ جَدِّهِ صَاحِبُ الْغَيْبَةِ يُقَالُ مَاتَ أَوْ هَلَكَ أَيَّ وَادٍ سَلَكَ؛(33)

و اوست دور از مردم و تنها، دور از پدر و جدّ و صاحب غيبت، مردم دربارة او گويند: معلوم نيست مرده يا هلاك شده و به كدام وادی رفته‏.

اساساً یکی از ویژگی‌های موعود(عج) همین است زیرا وقتی مفضل بن عمر از امام صادق(ع) می‌‌پرسد: مَا عَلَامَةُ الْقَائِمِ؟

امام(ع) می‌فرماید:

قَالَ إِذَا اسْتَدَارَ الْفَلَكُ فَقِيلَ مَاتَ أَوْ هَلَكَ فِي أَيِّ وَادٍ سَلَكَ؛(34)

هنگامى كه گردون آن قدر بگردد كه بگويند: مرد؟ يا هلاك شد؟ در كدام بيابان پا نهاد؟

با توجه به این پیش بینی امامان همواره به شیعیان هشدار می‌دادند که این سخن و شایعه را از کسی نپذیرند و باور نکنند که گروهی از دفن امام می‌آیند و دستشان از خاک قبر او خاکی شده است. امام صادق(ع) به حازم بن حبیب می‌فرماید:

فَمَنْ جَاءَكَ يَقُولُ إِنَّهُ نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ قَبْرِهِ فَلَا تُصَدِّقْه‏؛(35)

پس اگر كسى نزد تو آمد بگويد كه دستش را از خاك قبر او پاک داده است تصديقش مكن.

جالب است بدانیم گروهی از واقفه برای اثبات ادعای خود مبنی بر زنده بودن امام موسی کاظم(ع) این نوع احادیث را بر ایشان حمل می‌کردند و یکی از اقدامات امام رضا(ع) رفع این شبهه بود.(36)

نکتة مهم: مسالة بسیار مهمی که امام رضا(ع) در موضوع غیبت در این حدیث اشاره ‌فرموده و کمک مؤثری برای پذیرش غیبت به شمار می‌رود، پیشینة غیبت است امام می‌فرماید پیامبر اسلام(ص) نیز بارها غیبت کرده‌اند و غیبت تنها برای امام عصر(عج) اتفاق نیفتاده است که امری بی‌سابقه باشد و پذیرش آن سخت گردد. با آن که همه امامان(ع) به امر غیبت اهتمام فراوان داشته‌اند اما در میان امامان(ع) تنها امام هشتم(ع) است که به پیشینة غیبت اشاره می‌نماید پیشینه‌ای که مورد توجه خود امام زمان(عج) است و شیخ صدوق را مأمور نوشتن کتابی با همین موضوع می‌نماید و شیخ صدوق برای امتثال این امر، کتاب کمال الدین و تمام النعمه را به رشتة تحریر در می‌آورد. شیخ صدوق از مولایمان امام عصر(عج) چنین نقل می‌کند:

آمُرُكَ أَنْ تُصَنِّفَ وَ لَكِنْ صَنِّفِ الْآنَ كِتَاباً فِي الْغَيْبَةِ وَ اذْكُرْ فِيهِ غَيْبَاتِ الْأَنْبِيَاء؛(37)

اكنون تو را امر مى‏كنم كه در باره غيبت كتابى تأليف كنى و غيبت انبياء(ع) را در آن بازگوئى.

 

4. جوانی و قوّت بدن:

چنان که گفته شد ولایت عهدی و موقعیت سیاسی خاص امام رضا(ع) باعث شد تا اطرافیان و اصحاب امام گمان کنند ایشان امامی است که قرار است زمین را پر از عدل و داد نماید. امام برای رفع این شبهه ویژگی‌هایی از امام مهدی(عج) نقل می‌فرمایند تا معلوم گردد ایشان قائم موعود(عج) نیستند.

در روایتی از ریّان بن صلت که راوی ثقه و مورد اطمینان است(38) و امام رضا(ع) به ایشان لباسی را هدیه کرده‌اند(39) چنین نقل شده است:

قُلْتُ لِلرِّضَا(ع) أَنْتَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ فَقَالَ أَنَا صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ لَكِنِّي لَسْتُ بِالَّذِي أَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَلِكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي وَ إِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ كَانَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشُّبَّانِ قَوِيّاً فِي بَدَنِهِ حَتَّى لَوْ مَدَّ يَدَهُ إِلَى أَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لَقَلَعَهَا وَ لَوْ صَاحَ بَيْنَ الْجِبَالِ لَتَدَكْدَكَتْ صُخُورُهَا؛(40)

به امام رضا(ع) گفتم: آيا شما صاحب الامر هستيد؟ فرمود: من صاحب الامر هستم امّا آن كسى كه زمين را از عدل سرشار سازد همچنان كه پر از جور شده باشد نيستم و چگونه او باشم در حالى كه ضعف بدن مرا مى‏بينى، و قائم كسى است كه در سنّ پیران و چهرة جوانان قيام كند و نيرومند باشد به حدّی كه اگر دستش را به بزرگترين درخت روى زمين دراز كند آن را از جاى بركند و اگر بين كوهها فرياد برآورد صخره‏هاى آن فرو پاشد.

وقتی عبدالسلام هَرَوی از راویان معتبر و دوست‌داران سر سخت اهل بیت(ع)(41) از امام هشتم در مورد نشانه‌های قائم آل محمد(ص) پرسش می‌کند، امام به همین پاسخ اشاره می‌فرمایند و اضافه می‌نماید که این جوانی برای موعود(عج) جاودانی است. ابوصلت می‌گوید:

قُلْتُ لِلرِّضَا(ع) مَا عَلَامَاتُ الْقَائِمِ مِنْكُمْ إِذَا خَرَجَ قَالَ عَلَامَتُهُ أَنْ يَكُونَ شَيْخَ السِّنِّ شَابَّ الْمَنْظَرِ حَتَّى إِنَّ النَّاظِرَ إِلَيْهِ لَيَحْسَبُهُ ابْنَ أَرْبَعِينَ سَنَةً أَوْ دُونَهَا وَ إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِهِ أَنْ لَا يَهْرَمَ بِمُرُورِ الْأَيَّامِ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَأْتِيَهُ أَجَلُه؛(42)

به امام رضا(ع) گفتم: علامت ظهور قائم شما چيست؟ فرمود: نشانه‏اش اين است كه در سنّ پيرى است ولى قیافه‌اش جوان است به گونه‏اى كه بيننده مى‏پندارد چهل ساله و يا كمتر از آن است و نشانه ديگرش آن است كه به گذشت شب و روز پير نشود تا آنكه اجلش فرا رسد.

 

5. میراث‌دار پیامبران(ع):

حضرت ثامن الحجج(ع) نشانة دیگری برای شناخت امام موعود(عج) بیان می‌دارند:

يَكُونُ مَعَهُ عَصَا مُوسَى وَ خَاتَمُ سُلَيْمَانَ(ع)؛(43)

عصاى موسى و خاتم سليمان عليهما السّلام با اوست.

همراه داشتن آثار پیامبران(ع) یکی از روشن‌ترین راه‌ها برای شناختن امام مهدی(عج) از مدعیان دروغین است. سید حسنی بعد از دیدار با امام عصر(عج) از ایشان درخواست می‌نماید برای اثبات امامت خویش میراث پیامبر(ص) را نشان دهد.(44)

در روایات از همراه داشتن زره و عمامه و سلاح و پرچم پیامبر اسلام(ص)(45) و پیراهن حضرت آدم و ابراهیم و یوسف(ع) و سنگ حضرت موسی(ع)(46) نیز سخن به میان آمده است.

6. چهامین نسل امام رضا(ع):

ذَاكَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي يُغَيِّبُهُ اللَّهُ فِي سِتْرِهِ مَا شَاءَ ثُمَّ يُظْهِرُهُ فَيَمْلَأُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً؛(47)

او چهارمين نسل من است، خداوند او را در پره خود نهان سازد سپس او را ظاهر كند و به واسطه او زمين را از عدل و داد لبریز سازد هم‌چنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد.

با این بیان، امام رضا(ع) شخص امام مهدی(عج) را برای شیعیان معرفی می‌کند و روشن می‌نماید که موعود پیامبر اسلام(ص) بر خلاف ادعای اهل تسنن فردی کاملاً شناخته شده و معلوم است. و نیز بر خلاف شبهه پراکنی‌های دشمنان تشیع(48) هرگز هویت مهدی(عج) نزد اهل بیت(ع) مجهول نبوده است.

به امید روزی که یوسف زهرا با تمام این نشانه‌ها بر همة مردم آشکار گردد.

والحمد لله رب العالمین

 

پی‌نوشت‌ها:

1ـ عضو هیات علمی مؤسسة آینده روشن (پژوهشکده مهدویت).

2ـ كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص280، ح27 (ناشر: اسلاميه‏، مكان چاپ تهران‏، سال چاپ 1395 ق‏، نوبت چاپ دوم، دو جلدی‏).

3ـ كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص 286، ح1.

4 ـ ر. ک. معجم احادیث الامام المهدی(عج)، ج5، از ص441 تا ص486. (چاپ سال 1428ق، هشت جلدی).

5 ـ كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 372 ح6: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ سَمِعْتُ دِعْبِلَ بْنَ عَلِيٍّ الْخُزَاعِيَّ يَقُولُ... فَقَالَ [الرضا(ع)] يَا دِعْبِلُ الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ.

6 ـ كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 372 ح6.

7 ـ كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 374حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ دَخَلَ دِعْبِلُ بْنُ عَلِيٍّ الْخُزَاعِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(ع) بِمَرْوَ.

8 ـ كافي، ج‏8، ص310، ح483: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَقُولُ خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ الصَّيْحَةُ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْيَمَانِيُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ أَ نَخْرُجُ مَعَهُ قَالَ لَا. (ناشر اسلاميه‏، مكان چاپ تهران‏، سال چاپ 1362 ش‏، نوبت چاپ: دوم، هشت جلدی).

9 ـ كافي، ج‏1، ص356، ح16: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْجَارُودِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرِ بْنِ دَأْبٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) أَنَّ زَيْدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) دَخَلَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) وَ مَعَهُ كُتُبٌ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ يَدْعُونَهُ فِيهَا إِلَى أَنْفُسِهِمْ وَ يُخْبِرُونَهُ بِاجْتِمَاعِهِمْ وَ يَأْمُرُونَهُ بِالْخُرُوج.

10 ـ غيبت نعماني، ص114، ح9: وَ أَخْبَرَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ رَبَاحٍ الزُّهْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ بْنِ عِيسَى الْحُسَيْنِيُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مَالِكِ بْنِ أَعْيَنَ الْجُهَنِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ(ع) أَنَّهُ قَالَ:

11 ـ أمالي شيخ طوسي ص412، ح926: أخبرنا محمد بن محمد (شیخ مفید) قال أخبرني الشريف أبو محمد أحمد بن محمد بن عيسى العلوي الزاهد، قال حدثنا حيدر بن محمد بن نعيم السمرقندي، قال حدثنا أبو عمرو محمد بن عمر الكشي، قال حدثنا حمدويه بن نصر، عن محمد ابن عيسى، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) إِنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ بُكَيْرٍ يَرْوِي حَدِيثاً وَ يَتَأَوَّلُهُ وَ أَنَا أُحِبُّ أَنْ أَعْرِضَهُ عَلَيْكَ فَقَالَ مَا ذَاكَ الْحَدِيثُ قُلْتُ قَالَ ابْنُ بُكَيْرٍ حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ زُرَارَةَ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) أَيَّامَ خَرَجَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ قَدْ خَرَجَ وَ أَجَابَهُ النَّاسُ فَمَا تَقُولُ فِي الْخُرُوجِ مَعَهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) اسْكُنْ مَا سَكَنَتِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بُكَيْرٍ فَإِذَا كَانَ الْأَمْرُ هَكَذَا فَلَمْ يَكُنْ خُرُوجٌ مَا سَكَنَتِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ فَمَا مِنْ قَائِمٍ وَ مَا مِنْ خُرُوجٍ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ صَدَقَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) وَ لَيْسَ الْأَمْرُ عَلَى مَا تَأَوَّلَهُ ابْنُ بُكَيْرٍ إِنَّمَا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) اسْكُنْ مَا سَكَنَتِ السَّمَاءُ مِنَ النِّدَاءِ وَ الْأَرْضُ مِنَ الْخَسْفِ بِالْجَيْش.

12 ـ رجال‏ نجاشي ص102.

13 ـ كافي، ج‏1، ص 342، ح25: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا‏(ع):

14 ـ ابن قیم، المنار المنيف، ص153.

15 ـ سوره ملک آیة 30، سورة حج آیة 45، سورة لقمان آیه 20.

16 ـ كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص286، ح1: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ:

17 ـ ر. ک. كمال الدين و تمام النعمة، باب 23 به بعد اخبار امامان(ع) از وقوع غیبت.

18 ـ كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص480، ح4: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(ع) أَنَّهُ قَالَ:

19 ـ كافي، ج‏1، ص333، ح3: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ:

20 ـ «جوامع الکلم »رساله رشتیه، قسمت3، ص100؛ نقل از فصل‌نامه تخصصی انتظار، ش2، ص302.

21 ـ مقاله «مهدویت و فرقه‌های انحرافی»، فصل‌‌نامه تخصص انتظار، زمستان1380، ش2، ص304. (با کمی تصرف).

22 ـ شيخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج1، ص272، ح4 (انتشارات جهان، 1378 ق، دو جلد در یک جلد).

23 ـ محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائرالدرجات، (انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى قم، 1404 هجرى قمرى، تک جلدی) ص489، ح8، كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص204، عيون‏أخبارالرضا(ع)، ج1، ص272 و علل ‏الشرائع، ج1، ص198: أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الدِّينَوَرِيِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي قَتَادَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جَنَاحٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ:

24 ـ بصائرالدرجات، ص488، ح4.

25 ـ عيون‏أخبارالرضا(ع)، ج1، ص272، ح1.

26 ـ رجال نجاشی، ص39.

27 ـ بصائرالدرجات، ص489، ح7 و عيون‏أخبارالرضا(ع)، ج1، ص272، ح3 و كافي، ج1، ص179، ح13: الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع).

28 ـ كافي، ج1، ص179، ح11 و عيون‏أخبارالرضا(ع)، ج1، ص272، ح2.

29 ـ بصائرالدرجات ص 489 ح 6 و عيون‏أخبارالرضا(ع)، ج1، ص272، ح2.

30 ـ كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص480، ح4: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(ع) أَنَّهُ قَالَ:

31 ـ كمال الدين و تمام النعمه، ج‏2، ص485، ح4: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ الْكُلَيْنِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَنْ يُوصِلَ لِي كِتَاباً قَدْ سَأَلْتُ فِيهِ عَنْ مَسَائِلَ أَشْكَلَتْ عَلَيَّ فَوَرَدَتْ فِي التَّوْقِيعِ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَان(عج)‏...

32 ـ غيبت نعماني، ص180، ح27: مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي يَعْقُوبَ الْبَلْخِيِّ قَالَ:

33 ـ كافي، ج‏1، ص322، ح14: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِيِّ جَمِيعاً عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ يَحْيَى بْنِ النُّعْمَانِ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ جَعْفَرٍ يُحَدِّثُ الْحَسَنَ بْنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فَقَالَ: ... و الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص276 (شيخ مفيد، ناشر: كنگره شيخ مفيد، مكان چاپ: قم‏، سال چاپ: 1413 ق‏، نوبت چاپ: اول)

34 ـ غيبت نعماني، ص156، ح19: وَ بِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع):

35 ـ غيبت نعماني، ص172، ح6 وَ بِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ جَنَاحٍ عَنْ حَازِمِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)... ثُمَّ قَالَ لِي يَا حَازِمُ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ يَظْهَرُ فِي الثَّانِيَةِ.

36 ـ رجال‏ كشي، ص475، ح902

37 ـ كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص3، مقدمة المؤلف.

38 ـ رجال‏ نجاشي، ص165.

39 ـ رجال كشي، ص548.

40 ـ كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، ج‏2، ص: 376ح 7: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ:

41 ـ رجال‏ كشي، ص616.

42 ـ كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص652، ح12: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِيٍّ الْأَنْصَارِيُّ عَنْ أَبِي الصَّلْتِ الْهَرَوِيِّ قَالَ:

43 ـ كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، ج‏2، ص: 376ح 7: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ:

44 ـ بحارالأنوار، ج53، ص15.

45 ـ كافي، ج1، ص232، ح1 و الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ، ج2، ص187.

46 ـ كافي، ج1، ص231، ح3.

47 ـ كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، ج‏2، ص: 376ح 7: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ:

48 ـ احمد الکاتب، الأمام المهدی حقیقة تاریخیّة أم فرضیّة فلسفیّة.

 

منبع: آینده روشن

 

 


نوشته شده در   يکشنبه 10 آبان 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode