جام جم آنلاين: صبح كه داريد عسل خوش طعم و خوش عطرتان را روي نان ميماليد و آماده نوشجان كردن آن ميشويد نكند يك وقت فكر كنيد اين زنبورها فقط بلدند نيش بزنند و عسل درست كنند.
خب راستش را بخواهيد، اين روزها كه ديگر هيچ چيزي تعجب انسان را بر نميانگيزد، شما هم نبايد از ديدن يك منتقد آثار هنري كه ويزويز ميكند شاخ در آوريد يا اينكه اگر به يك گالري نقاشي رفتيد و ديديد كه نفر كنار دستيتان يك زنبور زردرنگ خوش خط و خال است كه كنار گوش شما دارد بشدت بال ميزند و شيفته تصوير روبهرويش شده اصلا به روي خودتان نياوريد.
حالا آن لقمه نان و عسلتان را نوش جان كنيد تا برايتان بگوييم داستان چيست. راستش را بخواهيد يك عده از دانشمندان كوئينزلند استراليا، هر روز مقداري شهد گل ميگذاشتند پشت يك تابلوي نقاشي از مونت، هنرمند امپرسيونيست و خيال ميكردند اين زنبورها بوي شهد گل را ميفهمند، ميروند پشت تابلوي نقاشي و غذا را پيدا كرده و نوش جان ميكنند.
بعد يك روز يكي از آن دانشمندان كه حواس پرت بود، اشتباها غذا را گذاشت پشت يك تابلوي ديگر و در كمال تعجب همه آنها ديدند كه زنبورها جلوي همان تابلوي قديمي منتظر شهد گل هستند و به آنها چشم غره ميروند.
اين استرالياييهاي بيكار كه خوشي زده بود زير دلشان چند آزمايش ديگر انجام دادند و فهميدند كه زنبورها حتي سبك هنري يك نقاش را نيز تشخيص ميدهند و مثلا ميدانند كه هميشه ميتوان انتظار داشت كه پشت تابلوهاي سبك انتزاعي پيكاسو چيزي براي خوردن پيدا شود.
اين كشف حيرتانگيز نشان داد كه مغز كوچك اين حشره توانمنديهاي بينظيري دارد و با اين همه فهم و شعور معلوم نيست چرا دائم آدم را نيش ميزنند!
شهرام يزدانپناه - دبير گروه دانش