ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 25 آذر 1404
سه شنبه 25 آذر 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 1 شهريور 1388     |     کد : 4379

ولایت عهدی امام رضا(ع)

اول رمضان : ولایت عهدی امام رضا(ع)...

اول رمضان : ولایت عهدی امام رضا(ع)

هنگامی که امام رضا(ع) به مرو وارد شد مامون او را تجلیل تکریم کرد و خواص اولیاء و اصحاب خود را جمع کرد و گفت: ای مردمان من در آل عباس و آل علی تامل کردم و هیچ یک را افضل و احق به امر خلافت از علی بن موسی (ع) ندیدم .

سپس رو به امام کرد و گفت:

اراده کرده ام که خود را از خلافت خلع و آن را به تو تفویض کنم.

امام فرمود: اگر خدا خلافت را برای تو قرار داده است جایز نیست که به دیگری ببخشی و خود را از آن معزول کنی و اگر خلافت از تو نیست تو را اختیار آن نیستکه به دیگری تفویض کنی.

مامون گفت:لازم است که قبول کنی .

و حضرت فرمود:من هرگز به رضای خود قبول نخواهم کرد.

و تا دو ماه این سخن در میان بود و چندان که مامون اصرار می کرد امام امتناع می فرمود چون مامون دانست که آن حضرت خلافت را نمی پذیردگفت:

پس ولایت عهدی مرا قبول کن که پس از من خلافت با تو باشد

حضرت فرمود: پدران بزرگوارم مرا خبر دادند از رسول خدا که من پیش از تو از دنیا خواهم رفت و مرا به زهر مسموم خواهند کرد.

مامون گفت: تا من زنده ام چه کسی جرأت خواهد کرد اندیشه بدی درباره تو به ذهن خود راه دهد؟

امام پاسخ داد: اگر بخواهی می توانم بگویم آن کیست که مرا شهید خواهد کرد.

مامون گفت: غرض تو از این سخنان آن است که ولایت عهدی مرا قبول نکنی تا مردم بگویند که ترک دنیا کرده ای.

امام فرمود: بخدا سوگند که تاکنون دروغ نگفته ام و ترک دنیا از برای دنیا نکرده ام و غرض تو را می دانم .

مامون گفت:غرضم چیست؟

امام پاسخ داد: غرض تو آن است که مردم بگویند علی بن موسی الرضا(ع) ترک دنیا نکرده بود بلکه دنیا او را ترک کرده بود و اکنون که دنیا او را میسر شد به طمع خلافت، ولایت عهدی را قبول کرد.

مامون در خشم شد و گفت:

پیوسته سخنان ناگوار در برابر من می گویی و از سطوت من ایمن شده ای بخدا سوگند که اگر ولایت عهدی مرا قبول نکنی گردنت را می زنم .

امام فرمود: خداوند نفرموده است که خود را به مهلکه اندازم اینک که جبر است قبول می کنم به شرط آنکه در هیچ عزل و نصبی دخالت نداشته باشم و رسمی را بر هم نزنم و احداث امری نکنم و از دور بر بساط خلافت نظر کنم .

آن گاه دست به سوی آسمان برداشت و فرمود:

پروردگارا می دانی که به اکراه این امر را اختیار کردم مرا مواخذه مکن که رسولانت یوسف و دانیال را به سبب پذیرفتن ولایت از جانب پادشاه زمان خود مواخذه نکردی . خدایا عهدی نیست جز عهد تو ولایتی نیست مگر از جانب تو پس توفیق ده مرا که دین تو را بر پا دارم و سنت پیامبر تو را زنده بدارم که تو مولا و سروری.

روز ششم ماه مبارک رمضان بود که مامون مجلسی ترتیب داد و همه بزرگان و اشراف و سادات و علما را امر کرد با حضرت بیعت کنند و سپس باقی مردم از ایشان پیروی نمایند سپس کسیه های زر آورد و عطایای بی شمار به مردم بخشید و دستور داد بر سر منابر خطبه های غرا درباره آن حضرت خواندند و جایزه گرفتند و به نام حضرت سکه زدند.

 


نوشته شده در   يکشنبه 1 شهريور 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode