ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 15 تير 1403
جمعه 15 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 8 مرداد 1388     |     کد : 4092

فرزندان آدم و حوّا و ازدواج آن ها

رخي گفته‌اند كه آدم يكصد سال پس از هبوط به زمين بر حوّا درآمد كه قابيل و توأم او را بزاد پس از آن هابيل و توأمش قليما را به يك شكم بزاد آدم - عليه‌السّلام- خواست خواهر قابيل را كه با وي از يك شكم بود به هابيل به زني دهد و قابيل رضايت نداد. (طبري، تاريخ طبري، خلاصه صفحات90-91)

 

برخي گفته‌اند كه آدم يكصد سال پس از هبوط به زمين بر حوّا درآمد كه قابيل و توأم او را بزاد پس از آن هابيل و توأمش قليما را به يك شكم بزاد آدم -  عليه‌السّلام- خواست خواهر قابيل را كه با وي از يك شكم بود به هابيل به زني دهد و قابيل رضايت نداد. (طبري، تاريخ طبري، خلاصه صفحات90-91)

برخي از دانشوارن گفته‌اند: خواهر قابيل از زيباترين زنان بود و او رشك برد كه خواهرش را به هابيل دهد چراكه وي را براي خود مي‌خواست. آدم به او گفت: پسرم خواهر همتاي خودت براي تو حلال نيست ولي او اين سخن را از پدر نپذيرفت. پدرش به او گفت: پسرم تو يك قرباني به درگاه خدا بردار. هابيل نيز يك قرباني به درگاه خدا بردارد، هر كدام از شما كه خدا قرباني‌اش را پذيرفت به شوهري براي اين دختر سزاوارتراست.

قابيل كشاورزي مي‌كرد و هابيل دامداري. قابيل دسته‌اي گندم به سان قرباني آورد و هابيل گوسفندي جوان از گوسفندان گله ي خود.

خداوند آتشي سفيد فرستاد كه قرباني هابيل را بر جاي بگذاشت در آن هنگام آيين خدايي چنين بود كه قرباني بدين گونه پذيرفته مي شد. خدا قرباني هابيل را پذيرفت اين خود فرماني بود كه او شوهرِ خواهر زيباي قابيل گردد.

قابيل خشمگين شد و او را خودپسندي فرو گرفت و ديو بر او چيره شد و او به برادر خود گفت: بي‌گمان تو را خواهم كشت تا خواهر مرا به زني نگيري. هابيل گفت: هماناخداوند كردار پرهيزكاران را مي‌پذيرد و بس.

قابيل به دنبال هابيل روان گشت و او را به هنگام شباني از دام هايش كشت. (ابن‌اثير، تاريخ كامل ايران، ص47- دفتري فرد، چكيده ي عظمت خلقت، خلاصه ي صفحات 38 و39)

اين داستان در سوره مائده آيات 27 تا31 چنين آمده است: «هابيل گفت: اگر دستت را بسوي من بگشايي كه مرا بكشي من دست خويش به سوي تو باز نمي‌كنم كه ترا بكشم» تأكيدي كه در اين آيه وجود دارد مي‌رساند كه او بسيار از فكر قتل برادر دور بوده و هرگز چنين تصميمي ندارد و خيالش را هم نمي‌كند و به دنبال كلام علتي هم ذكر نموده و گفته است من از خدا پروردگار جهانيان خوف دارم. من مي‌خواهم كه تو گناه من و گناه خويش را ببري و از آتشيان شوي و اين است پاداش ستمگران! دلش او را به كشتن برادر رام كرد و او را كشت و از زيان كاران شد. (طباطبائي، ترجمه ي الميزان، ص463 ، ج5) خدا زاغي را فرستاد كه در زمين مي‌كاويد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر را بپوشاند گفت: واي بر من از اين هم درمانده‌ام كه چون اين زاغ باشم و جسد برادرم را پنهان كنم از پيشيمانان شد. (طباطبائي ترجمه ي الميزان، صص477، 478، ج5)

 

امّا در مورد چگونگي تكثير نسل آدم و حوّا سه عقيده ابراز شده است:

 

1- آدميان با ازدواج فرزندان آدم  با يكدگير تكثير شدند، زيرا در آن زمان اين امر جايز بود. تحريم ازدواج خواهر و برادر از احكام اديان است و در آن زمان ديني نبوده و اوّلين احكام كه براي انسان فرود آمد. چنان كه از قرآن و روايات وارده برمي‌آيد، آيين نوح بود و اگر هم فرض كنيم كه چنين احكامي در زمان آدم وجود داشته‌اند، بسياري از تكاليف و مسائل مهمّ اصول و فروع دين هستند كه در موقعيّتي خاص طرح يا انجام آن ها آسان نيست و يا به عبارت ديگر معيارهاي منطقي و عقلي ثابت و مستقل، هميشه داراي كاربردنيستند و مسئله‌ي تحريم ازدواج بين خواهر و برادر هم از اين گونه امور به شمار مي‌رود، زيرا «اضطرار» تحريم را از بين مي‌برد چنان كه گاهي امر واجب را از عهده ي انسان برمي دارد و در اين مورد رواياتي نيز واردشده است.

2- فرزندان آدم با حوريان بهشتي يا با «اجنّه» ازدواج كردند و بدين ترتيب نسل آدم و حوّا باقي ماند.

3- ازدواج بين فرزندان آدم با ساير افراد ذكور و اناث از نوع انسان كه آن زمان وجود داشتند صورت گرفته است، و اين عقيده براساس اعتقاد به «تكامل» صادق است. (مشكيني اردبيلي، تكامل در قرآن، صص 50 و51)

 از ظاهر اطلاق آيه ي«و بثَّ منهما رجالاً كثيراً و نساءاً...» ( النّساء/1)

مي توان فهميد كه نسل موجود انسان تنها به آدم و زنش بر مي‌گردد.

و نر و مادّه ي ديگري در اين ماجرا شركت نداشته؛ و قرآن منشأ انتشار افراد انسان را تنها همان زوج اوّليّه مي‌داند و اگر موجود ديگري هم در كار مي‌بود لازم بود كه چنين بفرمايد، « از آن دو و غير از آن دو انسان را منتشر كرديم»

و معلوم است كه مبدأ نسل اگر منحصر به آدم و زنش باشد ناچار بايد پسران آدم و حوا با خواهران خود ازدواج كرده باشند براي حلّ مطلب لازم است بگوييم:

كه اصولاً اين حكم يك حكم تشريعي است و تابع مصالح و مفاسد است. و حكم تكويني نيست كه قابل تفسير نباشد، زمام چنين حكمي به دست خداوند است. او هر چه بخواهد مي‌كند و هر چه اراده فرمايد فرمان مي دهد. بنابراين ممكن است روزگاري كه ضرورتي در كار است آن را حلال كند،و سپس آن را حرام فرمايد چه آن كه ديگر ضرورتي در تشريع آن نبوده به علاوه باعث شيوع فحشا و فساد در جامعه مي شده است. اگر گفته شود كه اين ازدواج برخلاف فطرت است در صورتي كه آن چه خداوند تشريع مي‌فرمايد لازم است كه منطبق بر فطرت باشد و اين خداوند است كه در خود قرآن مي‌فرمايد «فَاَقِمْ وَجْهَكْ لِلدّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدّينّ الْقَيِّمُ»  (الروم/30)

جواب مي‌گوييم كه: متمايل نبودن طبع به اين نوع ازدواج نه از آن جهت است كه از آن تنفّر دارد بلكه اين عدم تمايل از آن جهت است كه ازدواج خواهر و برادر موجب اشاعه ي فحشاو اعمال زشت و از بين رفتن غريزه ي عفّت مي داند؛ و معلوم است كه اين نوع ازدواج در جامعه‌ي جهاني امروز است كه عنوان فجور و فحشا دارد، امّا در جامعه ي آن روز كه فقط چند خواهر و برادر را شامل مي‌شده و مشيّت خداوند هم چنين تعلّق گرفته كه عدّه آن ها زياد شده و منتشر گردند، هرگز عنوان فجور و فحشابرآن منطبق نبوده است و دليل آن كه فطرت تنفّر غريزي از اين نوع ازدواج ندارد، آن است كه ازدواج خواهر و برادر براي مدّتي در بين مجوس شايع بوده است.(طباطبائي، خلقت و خلافت آدم در الميزان، خلاصه‌ي صفحات40 و41)

 

اکرم میرزائی

 

-------------------------------------------------

منابع و ماخذ :

1- طبري، محمدبن‌جرير، 1375، تاريخ طبري، مترجم: ابوالقاسم پاينده تهران، انتشارات: اساطير، چاپ: ديبا ، چاپ: پنجم

2- ابن‌اثير، عزّالدّين، 1370، تاريخ كامل ايران، مترجم: محمدحسين روحاني  

انتشارات: اساطير، جلد اول

3- طباطبائي، محمدسين، 1363، ترجمة الميزان، مترجم: محمدباقر موسوي همداني، انتشارات: مركز نشر فرهنگي رجا و مؤسسة انتشارات اميركبير

4- مشكيني اردبيلي، علي، 1370، تكامل در قرآن، ترجمه: ق ،حسين‌نژاد ، انتشارات: دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، چاپ: دوم

5- طباطبائي، محمدحسين، خلقت و خلافت آدم در الميزان، گزينش شمس ‌الدين، ربيعي، تهران، انتشارات: نور فاطمه، چاپ: رودكي

 

 


نوشته شده در   پنجشنبه 8 مرداد 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode