خبرگزاري فارس: حجت الاسلام والمسلمين محمد حسن رحيميان گفت: امام با آغاز درس حكومت اسلامي در حين درس فقه، انفجاري را در فضاي فكري حوزه نجف پديد آوردند.
اشاره : حجت الاسلام والمسلمين محمد حسن رحيميان كه هم اكنون نماينده ولي فقيه در بنياد شهيد و امو ايثارگران است، يكي از ياران نزديك امام خميني (ره) و از مبارزين قبل از انقلاب ميباشد. وي در سال 1341 براي ادامه دروس حوزوي به قم و پس از آن به صورت مخفيانه در سال 1345به نجف اشرف مهاجرت كرده و دروس خارج فقه را نزد حضرت امام خميني و ساير علماي آن زمان فرا گرفت.
وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در دفتر امام مسئوليت امور مالي، وجوه شرعيه و بخشي از گزارشها و نامهها را برعهده داشته و تا رحلت جانگداز معمار كبير انقلاب در كنار ايشان بوده است. از اين رو در سالگرد پيروزي انقلاب به سراغ اين يار ديرين امام رفتيم تا براي ما از دوران تبعيد امام در نجف، ابعاد شخصيتي امام و دستاوردهاي سيسال انقلاب اسلامي بگويد.
آنچه در ذيل ميخوانيد مشروح گفتگوي خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس با حجت الاسلام و المسلمين محمد حسن رحيميان است.
فارس: در ابتدا نحوه آشنايتان را با امام (ره) بگوئيد؟
رحيميان: از دوران كودكي يعني وقتي 12ساله بودم در سال 1340 با نام حضرت امام (ره) توسط پدرم كه از شاگردان امام بود آشنا شدم. سال 41 درحالي كه مقلد امام بودم و تمام عشقم با ايشان بود به قم مهاجرت كردم كه آغاز طلبه شدن و پيوند با امام در يك نقطه بود.
در مهرماه 1341 نهضت امام آغاز شد و از اولين روز همراه حضرت امام و در خدمت ايشان بوديم و زماني كه حضرت امام در قم و در نجف و در جماران تا زمان رحلت، تقريبا در همه اين مدت در خدمت ايشان بودم.
** هدف رژيم شاه از تبعيد امام به نجف تحقير و ترور شخصيت ايشان بود
فارس: با توجه به اينكه از دوران طلبگي همراه امام بودهايد براي ما بيشتر از آن حال و هوا بگوئيد و اينكه اساسا هدف رژيم پهلوي از تبعيد امام به نجف چه بود؟
رحيميان: رژيم شاه امام را از تركيه به نجف منتقل كرد با اين هدف كه با اين انتقال به نجف، ذهنيت جامعه و طرفداران امام كه به شدت از تبعيد امام ناراحت بودند، را آرام كنند و تلخي عنوان تبعيد ايشان را از بين ببرند و ديگر آنكه شخصيت برجسته علمي امام را به گمان اينكه از نظر علمي در سطح پائينتري نسبت به ساير مراجع نجف است، تحت شعاع قرار دهند و در عين حال به كمك ايادي و مزدوراني كه در نجف داشتند ايشان را به نحوي تحقير و ترور شخصيت كنند.
** امام 4000 بار به زيارت حضرت علي و حدود 300 بار به زيارت امام حسين مشرف شدند
فارس: امام اين شرايط را چگونه تغيير دادند؟
رحيميان: همانطور كه در تمام مراحل ديگر توطئههاي دشمنان امام نتيجه معكوس داد و به ضرر خود آنها تمام شد اين اقدامات هم موجب شد حضرت امام شخصيتش درخشش بيشتري پيدا كند و براي حوزه علميه نجف هم ثابت شود كه امام در بالاترين مدارج علمي است.به گونهاي كه بسياري از علماي نجف بعد از آغاز درس امام دريافتند كه ايشان حتي از مراجع نجف هم اعلم است و همه به شخصيت برجسته علمي امام پيبردند.
يكي از علماي نجف تعريف ميكرد كه وقتي امام وارد نجف شدند،« من خود را مستغني از درس خواندن ميديدم نه فقط از درس امام، بلكه از بقيه مراجعي كه در آنجا بودند و در آغاز كار به عنوان امتحان رفتم درس امام تا به عنوان آزمودن، ببينم امام چقدر قوت علمي دارد پس از آنكه در درس امام حضور يافتم، فهميدم كه بايد تازه درس خواندن را شروع كنم.» اين شخصيت تا آخرين لحظات كه امام در نجف بودند به عنوان يكي از شاگردان امام درس خود را ادامه داد.
بسياري از علماي نجف، طلاب و دوستان ما كه مقلد غير امام بودند، با وجود شخصيتهايي كه در نجف حضور داشتند و از جايگاه علمي برخوردار بودند با گواهي مبني بر اعلميت امام، از مراجع نجف عدول كردند و به تقليد امام روي آوردند. اينها تازه گوشهاي از بعد علمي حضرت امام است.
از بعد معنوي و تقوا هم افرادي بودند در نجف كه تلاش ميكردند نهضت امام را تخطئه كرده و اطرافيان امام را به عنوان ماركسيست - اسلامي جلوه دهند يعني همان ماركي كه ساواك در ايران به طرفداران امام ميزد در آنجا هم اين مسائل را تلاش كردند شايع كنند اين در حالي بود كه مردم و حوزه نجف شاهد بودند كه امام در بعد معنوي سرآمد همه علماي نجف و غيرنجف است به گونهاي كه امام طي مدتي كه در نجف بودند بيش از 4 هزار بار به زيارت حضرت اميرالمؤمنين و حدود 300 بار به زيارت امام حسين مشرف شدند و آن حالات معنوي كه ايشان در تشرف به حرم و پايبندي به ولايت مطلقه اميرالمؤمنين و ساير ائمه داشتند زبان زد بود؛ امامي كه مانند كوه در برابر حوادث استوار بود با نام حضرت فاطمه (س) و امام حسين (ع) همانند ابر ميگريستند.
يادم هست در نجف آن زمان برخي خواستند به امام اشكال بگيرند كه چرا هر شب ايشان به زيارت حرم حضرت علي(ع) ميروند در حالي كه ساير مراجع برخي اوقات به حرم ميروند و هر شب نميروند، اين اقدام امام موجب ميشود ساير علما زير سئوال بروند، بنابراين حرم رفتن امام كار گناهي است.
ببينيد، زماني هم كه بخواهند از امام اشكال بگيرند به دليل زندگي شفاف، روشن و متعالي ايشان، اينچنين اشكالاتي را مطرح ميكنند.بنابراين از بعد معنوي هم ثابت شد كه امام در اوج است.
به قول مرحوم آيتالله شيخ مجتبي لنكراني كه از بزرگترين علماي نجف بودند و البته اهل شعر هم بودند، قصيده زيبايي را درباره امام سرودند كه يك بيتش ترسيم بعد علمي و تقواي امام است:
تالي علامه است و خواجه طوسي/ گوي سبق برده زبن فهد به تقوي
يعني امام در بعد علمي در رديف علامه حلي و خواجه نصير و نيز در بعد تقوا و معنويت از ابن فهد بالاتر است.
امام با آغاز درس حكومت اسلامي در حين درس فقه، انفجاري را در فضاي فكري حوزه نجف پديد آوردند. حوزهها كه در آن زمان مخصوصا حوزه نجف تا حد زيادي با مسائل روز دنيا بيگانه بود، با طرح نظريه ولايت فقيه و حكومت اسلامي غوغايي در نجف ايجاد كرد.
اين اقدام امام، نقطه عطفي بود در تاريخ فقه شيعه، چراكه چارچوب مبارزه امام با شاه، اسرائيل و امريكا از بعد نظري و مباني فكري شكافته شد و طبعا در كنار نفي حاكميت طاغوت امام اثبات حاكميتالله را در نجف رقم زد.
اين در حالي بود كه توطئه رژيم شاه براي تحت شعاع قرار دادن حضرت امام نه تنها به ثمر ننشست بلكه جايگاه علمي و معنوي ايشان درخشش بيشتري پيدا كرد.
از بعد مرجعيت هم پس از رحلت مرحوم آيتالله حكيم طبعا شعاع مرجعيت امام به تمام كشورهايي كه شيعه در آن وجود داشت گسترش پيدا كرد. اگر امام به اين صورت دستگير نشده بود اين اتفاقات به نفع امام تمام نميشد در حالي كه رژيم تلاش ميكرد دايره مرجعيت امام را در داخل ايران محو كند اما توطئه آنان عليه امام موجب شد كه پس از رحلت مرحوم حكيم، شيعيان هند، كشمير، افغانستان، پاكستان، منطقه شرقي عربستان، بخش عظيمي از عراق و شيعيان ساير كشورها عمدتا در تقليدشان رجوع به حضرت امام كنند و اين امر منجر به آن شد كه دايره مرجعيت حضرت امام به سراسر جهان تشيع گسترش پيدا كند.
در واقع با وجود اين شرايط، جايگاه حضرت امام و اقتدار ايشان براي ادامه نهضتش عليه شاه، قويتر شد و امام از پشتوانه نيرومندتري براي پيشبرد نهضت اسلامي برخوردار گرديد.
** سال 1343 در قم امام نظريه ولايت فقيه را مطرح كرد
فارس: معتقدم فرق امام با ساير علماي هم عصر خود در اين بود كه امام اگرچه نظريه سلبي درباره حكومت طاغوت داشتند اما به نظريات اثباتي هم (نظريه ولايت فقيه) توجه ويژهاي داشتهاند. حال سئوالم اين است كه آيا شما در آن درسها شركت داشتيد و اساسا طرح درس ولايت فقيه چگونه از سوي حضرت امام و در چه زماني مطرح شد؟
رحميان: بله، سالهاي اول درس خارج فقهم بود كه در درسهاي حضرت امام حضور مييافتم و در درس حكومت اسلامي ايشان به صورت كامل حضور پيدا كردم.
امام در حين درس فقهشان زماني كه به بحث ولايت رسيدند براي اولين بار به صورت گسترده بحث ولايت فقيه را مطرح كردند. البته نظريه ولايت فقيه، نظريه جديدي نبود بلكه بخش عظيمي از علماي تاريخ اسلام هم اين نظريه را مطرح كردند اما هيچ كدام تصور آن را كه اين مساله روزي به وقوع بپيوندد، را نداشتند چراكه باور نميكردند اين بحث مبتلابه براي جامعه شود و تحقق يابد لذا كمتر به اين مقوله پرداختند.
زماني كه امام اين بحث را مطرح كردند، شايد به ذهن هيچ كسي نميآمد كه روزي اين بحث نظري، جنبه عملي پيدا كند اما آنچنان امام محكم اين مساله را مطرح و اثبات كردند كه در ذهنها اين طرح جا افتاد و به عنوان يكي از مهمترين مسايل فقه شيعه بلكه اعتقادات شيعه مطرح شد.
يادم هست در يكي از روزهاي جلسه درس در آن زمان، آنچنان هيجاني امام در ميان شاگردان ايجاد كردند كه يكي از طلبهها از پاي درس فرياد زد «آقا حالا بايد ما چه كنيم» و امام پاسخ دادند فعلا بايد توليد مثل كنيد يعني منظورشان كادرسازي بود.
به هر حال اين نظريه براي امام نظريه جديدي نبود چراكه از قبل هم امام به اين نظريه پايبند بود. نمونهاش در سخنراني ايشان در 4 آبان 1343 در قم عليه كاپيتولاسيون بود يعني حدود 5 سال قبل از طرح حكومت اسلامي، درآنجا يك جمله امام فرمودند "وكلايي كه در مجلس قانون كاپيتولاسيون را تصويب كردند اينها وكلاي ايران نيستند؛ اگرهم بودند من آنها را عزل كردم ".
مرجع تقليد ازجايگاه بيان حكم شرعي نميتواند وكيل كسي را عزل كند، عزل يك وكيل فقط مبتني بر اعمال ولايت امكان پذير است. پس ببينيد حتي اصل شروع نهضت مبتني بر ولايت است.
رمز موفقيت نهضت امام هم در اين جاست كه از اساس با اتكا به ولايت، نهضت را آغاز كرد و تا پايان هم ميبينم كه نقش اول را ولايت فقيه در نهضت ايفا ميكند.
** امام هيچگاه حاضر نشد در كوفه برايش خانه تهيه كنند
فارس: درباره ساده زيستي امام توضيح دهيد؟
رحيميان: سادهزيستي در تمام مراحل زندگي امام كاملا به صورت يك مشخصه ثابت وجود داشت. امام در جايگاه مرجع چه در نجف و چه در ايران به عنوان رهبر انقلاب همواره سادهزيستي خود را حفظ كرد. ايشان در نجف در خانهاي بسيار معمولي مانند يك طلبه زندگي ميكرد.
به ياد دارم عدهاي اصرار كردند به امام كه باتوجه به گرماي 50 درجه نجف، خانهاي ارزان در كوفه اجاره كنند تا شبهاي تابستان به آنجا بروند چراكه معمولا مراجع ديگر چنين خانههايي داشتند. اما امام هيچگاه حاضر نشد اين كار را انجام دهد. تعبير امام اين بود كه من چگونه ميتوانم به ييلاق بروم در حالي كه مردم ايران در سختترين شرايط به سر ميبرند، اينها رموز محبوبيت و جايگزيني امام در قلب مردم بود.
سادهزيستي امام از مشخصههايي بود كه در نجف همه را به شگفتي وا داشت. اين مشخصه امام بعد از انقلاب هم حفظ شد. پس از انقلاب تمام كاخها و قصرهاي طاغوت و همه اموال رژيم گذشته تبعا در اختيار امام قرار گرفت اما امام حتي يك بارهم به آنها نيم نگاهي هم نكرد.
** آنهايي كه با ضد انقلاب تسامح ميكنند نقطه ضد تفكر اماماند
فارس: با توجه به اينكه شما در خدمت حضرت امام(ره) بوديد، خاطراتي را از ايشان تعريف كنيد؟
رحيميان: نميدانم از كدام بعد امام بگويم. تاكنون ابعاد زندگي امام را چند فصل كرديم مثلا پيشبينيهاي حضرت امام كه به وقوع پيوسته است يا توطئههاي دشمن عليه امام كه به نفع ايشان تمام شده است، تبري و تولي امام كه مثل جدش اميرالمومنين جامع اضداد بود. در برخورد با دشمنان، آمريكا، شاه، طاغوتها، ابرقدرتها، همواره شجاع، با صلابت، انعطافناپذير و قاطع بود.
امام واقعا مصداق "اشداء علي الكفار و رحما بينهم " بود كه اين يكي از نشانهاي با پيغمبر بودن است. اگر كسي اينگونه نباشد با پيغمبر نيست. آنهايي كه تساهل و تسامح ميكنند، با دشمنان خدا و با ضد انقلاب منعطف هستند اما با حزباللهيها، سرناسازگاري دارند نقطه ضد و معكوس رسولالله و تفكر امام هستند.لذا ميبينيم امام در برخورد با آمريكا در سخنراني كاپيتولاسيون "سياست نه شرقي نه غربي " را طراحي كردند. در آن سخنراني آبان 1343 كه من نيز حضور داشتم امام فرمودند: «آمريكا از انگليس بدتر، انگليس از آمريكا بدتر، شوروي از هر دو بدتر، همه ازهم بدتر و پليدتر».
امام آنچنان مرگ بر آمريكا را در دنيا جا انداخت كه امروز اين كار عادي شده است. آن زمان مرگ بر آمريكا گفتن كار آساني نبود مانند مرگ بر شاه گفتن واقعا در آن مقطع مرگ بر آمريكا مانند مرگ بر شاه خطرناك بود تا جايي كه حتي اگر يكي از ناوهاي آمريكا حركت ميكرد، كشورها و ارتشها جاي خود مينشستند و نفس در سينههايشان حبس ميشد.
ببينيد امروز 90 درصد از مردم تركيه پس از 70 سال حاكميت لائيك، ضد آمريكا و اسرائيل هستنداينها همه به بركت انقلاب اسلامي است.
برخورد امام را با ادوارد شوارد نادزه وزير امور خارجه وقت شوروي كه من هم در آن جلسه حضور داشتم ببينيد، امام به گونهاي وارد اتاق و پس از آن خارج شدند كه حتي مجال مصافحة كردن هم به وي به عنوان رئيس ديپلماسي ابرقدرت شرق ندادند.
امام پس از آنكه پاسخ گورباچف ترجمه شد، يك جمله گفتند كه من متاسفم كه آقاي گورباچف به اصل مطلب من توجه نكرد، من ميخواستم دريچهاي جديد را در مقابل ايشان باز كنم پس از سخنان امام در حالي كه مترجم خواست بيانات امام را ترجمه كند ايشان محل را ترك كردند. حال ميبينيم همين امام در برابر يك مادر شهيد كه قرار ميگرفت، چگونه متواضع بود و احساس حقارت و عجز در برابر اين افراد ميكرد.
امام به موازات آنكه به مبارزه با شاه اهتمام ميورزيد به همان اندازه ازملت فلسطين در برابر جنايات اسرائيل حمايت ميكرد، حتي امام به غير مسلمانان توجه ويژهاي داشت.
بچههاي يكي از قرارگاههاي جنگ عكسي براي من فرستادند تا امام امضا كنند و بعد تكثير شود امام كنار آن عكس نوشتند كه من دست و بازوي شما را ميبوسم.
اين فقط يكي از ويژگيهاي حضرت امام از منظر تولي و تبري بود كه اندازه يك كتاب مطلب ميتوان درباره آن مطلب نوشت.
** پيشرفتهاي امروز كشور را حتي در خواب هم نميديديم
فارس: مسير انقلاب اسلامي را پس از گذشت سي سال، امروز چگونه ميبينيد؟
رحيميان: يقينا به آن نقطهاي كه آرزوي امام بود و امروز آرزوي مقام معظم رهبري هست هنوز نرسيدهايم و تا رسيدن به قله فاصله داريم اما با نگاه به قله اين نهضت و انقلاب به سوي جلو در حال حركت است.
همانطور كه در حكومت حضرت اميرالمومنين (ع) بين آنچه در نهجالبلاغه ترسيم كردند و با آنچه به وقوع پيوست فاصله زيادي بود. به حضرت علي(ع) سه جنگ تحميل كردند از اين رو طبعا بخش اندكي از آن چيزي كه حضرت امير(ع) ميخواست به وقوع پيوست.امروز همان صورت است. نظام اسلامي از آغاز پيدايش با موانع زياد روبرو بوده است .جنگي را به ما تحميل كردند كه طولانيترين جنگ تاريخ معاصر بود كه در يكطرف ما بوديم و در جهت ديگر تمام قدرتهاي استكباري.
معتقدم در دهه دوم و سوم انقلاب توطئهها دشمن به مراتب عميقتر و پيچيدهتر عليه ما بوده كه البته هم چنان ادامه دارد.
با توجه به موانع و مقتضيات و اينكه هركدام از اين موانع به تنهايي ميتوانست يك كشور را از پا درآورد اما جمهوري اسلامي نه تنها از پا درنيامد بلكه برعكس امروز ابرقدرت دنيا شده است.
امروز انديشه و خط ولايت فقيهي كه امام پايهگذاري كرد در نظام اسلامي ايران استوار و در حال پيشروي است.
در عرصه داخلي طبيعتا ريزشها بوده است اما رويشها ما شگفتانگيز است. امروز ميليونها جوان عاشق انقلاب، اسلام، امام و ولايت در كشور هستند.
بارها شاهد بودهام جوانان و نوجوانان با چه عشقي ساعتها چشم به چهره مقام معظم رهبري دوخته و فقط اشك ميريختند يا درخانواده شهدا صحنههايي را شاهد بودم از عشق اين بچهها به رهبرشان كه اصلا در هيچ چارچوب مادي و عادي نميگنجد.
پيشرفتهاي امروز كشور را حتي در خواب هم نميديديم؛ آن 2500 سال يك طرف، اين سي سال انقلاب يكطرف، امروز مجموعه رشد كمي و كيفي كشور بسيار زياد بوده است.
به صورت نمونه در قبل از انقلاب براي تبليغ به استان چهار محال و بختياري ميرفتم، محروميت آنجا را قبل از انقلاب كاملا ديدهام از اين رو پيشرفتهاي امروز قابل مقايسه با گذشته نيست اگرچه همواره كاستيها حتي در زمان پيغمبر هم بوده است.
پيشرفتها در تمامي عرصههاي علمي اعم از پزشكي، فضا، تجهيزات نظامي، نانو، سلولهاي بنيادين و غيره به بركت انقلاب اسلامي صورت گرفته است. البته پيشرفتها طبيعي است اما آن چيزي كه مهم است تفكر امام و انقلاب در حال پيشروي در دنيا است كه اجمال اين مساله را ميتوان در پيام رهبر انقلاب به مناسبت حج امسال ديد.
امروز چه شده كه حماس اينگونه رژيم صهيونيستي را در جنگ 22 روزه و يا حزبالله در جنگ 33 روزه شكست ميدهند در حالي كه چند كشور عربي نتوانستند اين رژيم را شكست دهند. اينها همه به بركت انقلاب و خط امام است
ميبينيد حكومت مزدور مصر اعلام كرده است ما نميخواهيم هم مرز جمهوري اسلامي با حاكميت حماس شويم اين اظهارات به اين دليل است كه ترويج تفكر امام و اسلام ناب براي آنها قابل تحمل نيست. امروز بدون شك ايران، نبض قلب جهان اسلام و مستضعفين است.
گفتگو از عباس كلاهدوز
ويژه نامه امام روح الله خميني در خبرگزاري فارس