ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 4 آذر 1403
يکشنبه 4 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 11 خرداد 1388     |     کد : 2881

راهكارهاى توسعه حجاب‏

در فرهنگ اسلام، محور اصلاحات، فرهنگ سازى است. لذا با فعاليت‏هاى آموزشى، فرهنگى و تبليغى مى‏توان فضاى اجتماعى جامعه را به سمتى هدايت كرد كه افراد به صورت طبيعى و خودجوش به رعايت عفاف و حجاب رغبت نمايند...

بدين ترتيب، اقدامات بازدارنده بايد در حد ضرورت، نقش تكميلى خود را ايفا نمايد. در برخورد با پديده بدحجابى بايد مشكل فرهنگى و سياسى آن را از هم تمايز ساخته و متناسب با خاستگاه‏هاى آن به برخوردى سنجيده و برنامه‏ريزى شده پرداخت. نكته اساسى اين كه وقتى اكثريت جامعه گرفتار يك ناهنجارى است مقابله با اكثريت نتيجه بخش نخواهد بود، مگر اين كه با موارد مستهجن كه عموم مردم آن را زشت مى‏شمارند، برخورد شود و در دراز مدت با بستر سازى فرهنگى، اين ناهنجارى گسترده را به سطح محدودى تقليل داد، در اين صورت دايره اقدامات متوجه افرادى است كه در اقليت قرار گرفته‏اند.

اما راهكارهاى بنيادين كه در توسعه حجاب مى‏توانند نقش جدى ايفا نمايند، بدين قرار است:

 

1. احياى فرهنگ اسلامى و اصلاح باورهاى عمومى‏

پياده كردن آموزه‏هاى دينى و عينى نمودن دستورالعمل‏هاى شريعت، وظيفه آحاد جامعه است. اما در اين ميان سازمان‏هاى فرهنگى حكومت دينى، وظيفه‏اى مضاعف به دوش مى‏كشند و بايد خط مشى كلى جامعه را بر اجتناب از رذايل اخلاقى، ترغيب جوانان به ازدواج و رواج ساده‏زيستى بنا نهند.

وقتى فرهنگ سازان جامعه خود گرفتار اسراف و تبذير شوند، از اخلاق و معنويت فاصله بگيرند، نسبت به مفاسد اخلاقى و ابتذال در پوشش بى‏تفاوت شوند، پيامدهاى ذيل نتايج طبيعى چنين گرايشى است:

الف) بى توجهى نسبت به كار آمدى دين در عرصه‏هاى مختلف اجتماعى، جوان را به سمت بى هويتى و پرداختن به ضد ارزش‏ها سوق مى‏دهد. وقتى پويايى دين در عرصه حيات بشرى كم رنگ شود، بدينى است دختران و پسران، ابزار وجود و اثبات شخصيت خويش را در مظاهر غير دينى مانند خود آرايى و مدگرايى جست و جو نمايند.

ب) عدم اهتمام به تقويت باورهاى دينى و ارزش‏هاى اخلاقى سبب مى‏شود نسل جوان نسبت به ارزش‏ها بيگانه گشته و نسبت به اعتقادات دينى خود احساس حقارت نمايد و بن‏بست فكرى در اين باب، خودباختگى به فرهنگ غرب را در پى‏دارد.

احياى ارزش‏هاى اصيل اسلامى و فراخوانى زن مسلمان به تعقل و دريافتن ارزش‏ها و آفريدن روح تعبد و تعهد نسبت به اين‏ها نقش مهمى در اين زمينه خواهد داشت.

زن مؤمن بايد به آنچه اسلام به عنوان ارزش بدان مى‏نگرد باور داشته باشد و بداند كه شخصيت و عظمت او در گرو روح بلند، انديشه والا و جان پيراسته از آلودگى است كه او را به روشى انسانى و مشى اسلامى فرا مى‏خواند و بداند تن آرايه بسته و ظاهر فريبنده هرگز نمايانگر شخصيت او نيست.

كلام بيدارگر حضرت مسيح كه فرمود:

به حق براى شما مى‏گويم: تن چه سودى دهد در صورتى كه ظاهرش درست باشد و درونش تباه. بدن‏هاى شما چه سودتان دهد كه خوشتان دارد و دلهايتان تباه باشد و بهره‏اى نبريد آن گاه كه پوست خود را آراسته و پاك نگاه داريد و دل‏هاى شما چركين باشد.(1)

در زن بايد باور استوار، ايمان عميق ايجاد شود. زنى كه دل به حق داده و انديشه به خدا سپرده و فرجام زندگى دنيوى‏اش را پذيرفته چطور حاضر مى‏شود خودآرايى و خود نمايى كند و خود را در معرض نگاه‏هاى آلوده قرار دهد و زمينه‏هاى تلذذ ديگران و مآلاً فساد آفرينى را به وجود آورد؟!

كلام بلند حضرت على(ع) كه مى‏فرمايد:

«المرء بايمانه؛(2) آدمى در گرو باورهاى خويش است.» نشان‏گر آن است كه باورهاى درست و ايمان‏هاى راسخ، عالى‏ترين نقش را در كيفيت زندگانىِ انسان ايفا مى‏كنند.(3)

 

2. اصلاح نگرش‏هاى فرهنگى در سياست‏گزاران و برنامه‏ريزان‏

تحليل صحيح، برنامه‏ريزى و سياست گذارى درست آن گاه ميسر مى‏شود كه از جزئى نگرى و بريده نمودنِ پيكره شريعت پرهيز شود و اجزاء و عناصر مجموعه دين در ارتباط با يكديگر لحاظ شوند. اما واقعيت اين است كه گاهى برنامه‏ريزان به جاى آسيب‏شناسى و پرداختن به معضلات اساسى جامعه، به انجام عمليات قطعى پرداخته و به اتخاذ برنامه‏هاى موقتى رو مى‏آورند. اين شيوه، آسيب‏هاى جدى بر جامعه تحليل مى‏كند. آگاهى مجريان و توجه آنان به معضلات اخلاقى جامعه، اختصاص اعتبار مناسب و نيروى انسانى كارآمد و سوق دادن جامعه به سمت اصلاحات مى‏تواند گام مؤثرى در رفع مشكلات فرهنگى جامعه باشد.

البته از ضعف فرهنگى جامعه بانوان نيز نبايد غفلت نمود، يكى از معضلات فكرى و فرهنگى جوامع، عدم شناخت و آگاهى زنان نسبت به هويت واقعى خود و تمايزات و تفاوت‏هاى روحى و جسمى خود با مردان است و تا هنگامى كه اين آگاهى حاصل نشود نمى‏توانند ارزش خود را بشناسند.

بنابراين، طبيعى است كه در جهت احكام و قوانين مربوط به خود، جديت و اهتمام لازم را نخواهند داشت. و جامعه نيز در انجام تكاليف خود نسبت به زنان كوتاهى خواهد كرد و اين همه منجر به محروميت فرهنگى و دورماندن زنان از حقوق مسلم‏شان خواهد شد.

بديهى است برنامه‏هاى آموزشى و تشويق بانوان به فراگيرى و اهتمام نسبت به مسائل مربوط به خويش، تا حدودى مى‏تواند در رفع اين معضل مفيد و مؤثر باشد.

 

3. هماهنگى كليه نهادهاى ذى‏ربط

در توسعه فرهنگ حجاب، بايستى ميان نهادهاى دولتى و غيردولتى و نيز ميان فعاليت‏هاى فرهنگى، ارشادى و اجرايى هماهنگى و هم سويى وجود داشته باشد. برنامه‏ها و اقدامات به عمل آمده به صورت پى‏گير تحت نظارت و اشراف نهادهاى ذى‏ربط قرار گيرد.

جهت تحقق اين مهم بايد تمامى متوليان و دست اندركاران از آگاهى لازم و حساسيت كافى نسبت به اين موضوع برخوردار باشند تا زمينه گسترش عفاف و حجاب فراهم شود.

 

4. اصلاح عملكرد رسانه‏ها

بى‏ترديد رسانه‏هاى تصويرى در تغيير هنجارها و ارزش‏ها نقش مؤثرى دارند به‏ويژه برنامه‏هايى كه با مخاطب ارتباط بيش‏ترى برقرار نمايند.

گاهى برنامه‏هاى تبليغى و فرهنگى، زمينه تحقير زنان و تضعيف موقعيت آنان را فراهم نموده است. از اين رو، مناسب است با اجتناب از عرضه برنامه‏هايى كه زنان را به سوى جلوه‏گرى سوق مى‏دهد هم چنين با پرهيز از نمايش زنان در فيلم‏ها و سريال‏ها و... به عنوان انسان‏هايى كم بهره از معرفت، احساسى و فاقد هويت، بر جايگاه و هويت واقعى آنان تأكيد نموده و زمينه‏هاى تعالى آن‏ها را فراهم سازند.

رعايت وقار و متانت و حفظ پوشش كه ضامن مصونيت اخلاقى و روانى زن به هنگام حضور در عرصه‏هاى مختلف اجتماعى است، بعضاً در ميان هنرپيشگان مورد بى مهرى قرار گرفته و حجاب سنتى و اصيل تحقير شده است. ريشه چنين نگرش را بايد در عدم آگاهى و يا ضعف اعتقادى برخى دست اندركاران رسانه‏اى دانست.

به نظر مى‏رسد نهادهاى فرهنگى بايد بيش از پيش به تربيت هنرمندان و هنرپيشگان متعهد به مبانى اعتقادى بپردازند تا حفظ ارزش‏هاى دينى نه به عنوان تحميل قانونى، بلكه به عنوان باورهاى قلبى و تمايلاتى خود جوش متجلى شود.

زن به عنوان موجودى خلاق، برخوردار از ظرافت‏هاى شخصيتى و دارنده بسيارى از كمالات و استعدادها در رسانه بايد خصوصيات مثبت او به عنوان يك مادر، همسر و كسى كه نقش‏هاى برجسته را عهده‏دار است، معرفى شود و از شخصيت‏پردازى‏هاى ناصحيح كه زن را ظلم‏پذير و ضعيف و يا در نقشى تصنعى و دور از واقعيت نمايش مى‏دهد، پرهيز كند.

زن به لحاظ ساختار تكوينى از ويژگى‏هايى برخوردار است؛ از شاخص‏ترين اين خصوصيت‏ها، كمال جويى معنوى زن است. از آن جا كه زن از احساس و تخيل بهره‏مند است؛ مى‏تواند در مسير كمالات معنوى بهتر و سريع‏تر گام بردارد؛ احساس و تخيلى كه محور هنر و تربيت هنرمند است؛ اگر به اين ساحت كه جزو جوهره و ماهيت زنان است توجه كافى شود ديگر زن در عرصه هنر با نقش‏هاى منفىِ پرخاش‏گرى، ساده لوحى و... ظاهر نمى‏شود.

نمايش روش و منش زنان پاكدلى كه در عرفان عملى طى طريق كرده و به مراتبى از قرب دست يافته‏اند و پرداختن به زمينه‏ها و بسترهايى كه آنان را به اين جهت سوق داده مى‏تواند براى ديگران نيز سازنده و مؤثر باشد.

اين حقيقت را بايد از طريق برنامه‏هاى رسانه به ويژه به جامعه زنان تفهيم كرد كه هر چه آدمى به لذايذ بيرونى و عرصه برونى وجود خويشتن بپردازد، از عرصه درون و خويشتن‏نگرى باز خواهد ماند.

لازمه تكامل و حركت سازنده، تعمق و انديشه درونى و انصراف از تكثر بيرونى است و اين همه زمانى ميسر مى‏شود كه زن، در كنار زندگى متعارف و روزمره خود بخشى از برنامه زندگى‏اش را به مطالعه، اختصاص دهد.

رسانه در اين جهت مى‏تواند ارائه طريق نمايد، ترتيب و تنظيم برنامه‏هاى آموزشى (با تأكيد بر آموزه‏هاى دينى) آن هم در اوقاتى كه نوعاً خانم‏ها امكان بهره بردارى از آن را دارند و ساعاتى كه از اشتغالات بيرون و احياناً داخل منزل فارغ شده، از بهترين زمان ارائه برنامه است.

 

5. اصلاح نظام الگوسازى

انسان فطرتاً الگو گزين و الگوپذير است. پيوسته در اين انديشه است ارزش‏هايى را كه باور دارد در چهره اى مجسم بنگرد و خود را همانند آن الگو بسازد مسأله الگو در اخلاق اسلامى و روان‏شناسى نيز جايگاه مهمى دارد. از اين رو، قرآن كريم در شرايطى كه زن هيچ گونه ارزش انسانى و اجتماعى نداشت زنانى شايسته چون آسيه همسر فرعون و حضرت مريم(س) را معرفى و از آنان تجليل نموده است.

حضرت زهرا(س) را كوثر دانسته، به عنوان الگو و اسوه معرفى كرده و بدين ترتيب، لياقت و شايستگى زن را در رسيدن به كمالات معنوى به اثبات رسانيده است.(4)

و الگو بودن زنان صالح و وارسته را براى همگان اعم از زن و مرد تبيين نموده است. با توجه به اين كه الگوها در ساختار روحى و رفتارى انسان نقش مؤثرى دارند، يكى از تأسف‏هاى جدى عصر حاضر اين است كه زن مسلمان آن چنان كه شايسته و بايسته است با چهره‏هاى بلند تاريخ اسلام آشنا نيست. زندگانى حضرت زهرا(س) و فرزند برومندش، پيام آور عاشورا، حضرت زينب(س) و ديگر چهره‏هاى والاى تاريخ گذشته و معاصر بايد براى زن مؤمن نشان داده شود تا بنگرد چه سان با حفظ هويت و شخصيت و وقار و متانت مى‏تواند در جامعه حضور پيدا كرده و ايفاى نقش نمايد.

توصيه امام صادق(ع) تأمل برانگيز و قابل توجه است:

به زنان دوستى آل على(ع) را الهام كنيد.(5)

زن اگر حب على‏7 را فرا گرفت و او را راهبر شناخت و خاندان او را الگو پذيرفت و بر راهى رفت كه اهل بيت: رفته‏اند و آنان را سرمشق گرفت، رويين تن مى‏شود و حضورش در جامعه دلهره آفرين نخواهد بود.

 

6. به كارگيرى روش‏هاى صحيح براى گسترش حجاب‏

سليقه‏اى عمل كردن و تأكيد و تكيه بر آداب و عادات غير اصيل، نقش مهمى در جهت بدبين كردن مردم نسبت به حجاب ايفا نموده است.

تصويرى كه از زن در جوامع اسلامى عرضه مى‏شود و نحوه نگرش و برخورد زن، همه گوياى اين مطلب است كه التقاط و انحرافى صورت گرفته است. به اين معنا كه برخى از احكام دينى با آداب و سنت ناصواب كه بعضى ريشه در جاهليت نخستين دارد، در آميخته است و مسلمانان بايد به عنوان مالكان برترين ميراث دينى فهم دينى را از رسوبات فرهنگى‏هاى جاهلى و سنت‏هاى غلط بپيرايند.

مصلحان واقعى جوامع يعنى انبيا نسبت به عرف زمان خودشان دست به اصلاحات زدند و ديدگاه‏هاىِ ناصواب را تغيير دادند. پيامبر گرامى اسلام(ع) با عرف مقابله نمود و هويت از دست رفته زن را به جامعه باز گردانيد. دستورات الهى را در همسانى زن و مرد به مردم ابلاغ نمود.

بدين ترتيب يكى از واقعيت‏هاى تلخ جوامع اسلامى، ديدگاه‏هاى افراطى و گرايش‏هاى نادرستى است كه به عنوان مذهب و عرف اسلامى درباره مسائل زنان رواج داشته است، تبيين ناهنجارى‏ها و اثرات سوئى كه بر اين نگرش مترتب است، به سادگى امكان‏پذير نمى‏باشد چرا كه بسيارى از مصاديق اين مسأله به عنوان ارزش تلقى مى‏شود. البته اين مهم از منظر انديشمندان مخفى نمانده و نسبت به آن هشدار داده‏اند. يكى از نويسندگان از انحرافى كه درجوامع اسلامى رخ نموده، داد سخن مى‏زند:

مسلمانان در برخورد با زنان از مسير تعاليم شريعت اسلام منحرف گذشته و روايات مدسوس و مجعول در بين آنان گسترش يافته، از اين رو زن مسلمان در ورطه جهل و غفلت از دين و دنيا سقوط كرده است. آموزش زنان گناه عظيم شمرده مى‏شود، رفتن به مسجد ممنوع و اطلاع او نسبت به اوضاع و احوال فرهنگى - اجتماعى و سياسى امرى بعيد تلقى مى‏شود.(6)

اين درحالى است كه زن دائما گرفتار نگرش افراطى و تفريطى بوده و رفتار عادلانه را كمتر تجربه كرده است. بر اين اساس توصيه به رعايت حجاب در محيطهاى زنانه، تأكيد بر گونه خاصى از حجاب بدون توجه به شرايط آب و هوايى و منطقه جغرافيايى و بافت فرهنگى را مى‏توان نمودهاى نگرش افراطى دانست.

به طور كلى، طى كردن مسير اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط مى‏تواند فضاى رغبت و ميل به رعايت حجاب را فراهم كند. اما به طور مشخص اقدامات ذيل تا حدودى مؤثر و مفيد است.

1. معمارى و شهرسازى متناسب با فرهنگ حجاب صورت پذيرد از جمله معمارى مراكز آموزشى دخترانه به گونه‏اى باشد كه تا حدودى آزادى عمل را براى آنان فراهم نمايد تا آنان مجبور نباشند ساعات متمادى پوشش كامل را رعايت كنند.

2. برنامه‏ريزى در جهت توسعه فرهنگ حجاب بايد چنان باشد كه شرايط و مقتضيات فرهنگى، روحى و سنى افراد لحاظ شود و نيز به نوع كار و خصوصيات اقليمى و منطقه‏اى - با رعايت اصل حكم حجاب - توجه شود. بدين ترتيب نبايد بر رنگ خاص يا شكل خاص پافشارى نمود.

3. بايد تدابيرى انديشيد تا چادر و لباس‏هايى كه به عنوان حجاب استفاده مى‏شود با قيمت مناسب و سهل الوصول در اختيار همگان قرار گيرد.

4. توجه به حس تنوع‏طلبى و مدگرايى جوانان و متناسب با فرهنگ دينى و آداب محلى و منطقه‏اى آنان، الگوهاى پوششى ارائه شود.

7. توجه به هدايت زمينه‏هاى طبيعى ميل به خودنمايى‏

شايد بتوان گفت كه خودآرايى و تزيّن در زن، امرى طبيعى است. در فرهنگ اسلام، تمايلات و غرايز انسانى به هيچ وجه منفى تلقى نمى‏شود و سعى بر آن است كه با شيوه صحيح نگرش به تمايلات و ارضا مشروع آن، انسان را در جهت تكامل سرعت بخشد. در اين راستا، به زن توصيه مى‏كند غريزه خودآرايى را جهت دهد و آن را به محارم به ويژه همسر خويش اختصاص دهد.

هدايت و جهت‏دهى اين غريزه آن قدر مهم است كه اگر در موقع مناسب خود انجام نگيرد، جامعه را گرفتار كج‏روى و ابتذال خواهد كرد. جلوه‏گرى زن و صرف انرژى و توان او در جهت جلب رضايت و توجه مردان يكى از نمودهاى اين ابتذال است، كه نهايتاً زبونى و حقارت قشر زن را در پى دارد چرا كه محيط اشتغال را به محيطى همراه با تبرج تبديل مى‏كند و بخشى از نياز مرد را در محيط اجتماعى اشباع مى‏نمايد و بازيچه مردان هوس‏باز مى‏شود.

 

8. تقويت مرزهاى زنانگى و مردانگى‏

تفاوت‏هاى تكوينى زن و مرد، مطلبى انكارناپذير است و خداوند حكيم با احاطه بر اين تفاوت‏ها براى هر يك از دو صنف، وظايف و مسئوليت‏هايى مقرر فرموده تا نظام هستى به نحو احسن اداره شود. از اين رو در آيه 32 سوره نساء تفاوت‏هاى موجود بين زن و مرد را مطابق حق و عدالت مى‏داند. پس آرزوى تغيير آن‏ها يك نوع مخالفت با مشيت پروردگار تلقى مى‏شود:

(ولا تتمنّوا ما فضّل الله بعضكم على بعض...)

بر اين اساس، قرآن كريم بر تفاوت‏هايى كه در سايه خلقت انسان به طور طبيعى در اصناف بشر قرار داده شده، صحه مى‏گذارد. اما اختلافاتى كه به دست بشر به خاطر روابط ظالمانه بشرى به وجود آمده، به هيچ وجه مورد قبول اسلام نيست.

بدين ترتيب، پذيرش مرزها و تفاوت‏هاى جنسيتى ميان زن و مرد كه ريشه در نظام خلقت آن دو دارد، امرى كاملاً منطقى و عقلانى است. اما تبعيض‏ها، بى عدالتى‏ها و بى توجهى به خواسته‏ها و آزادى‏هاى مشروع زنان كه ناشى از برداشت‏هاى ناصحيح از اسلام مى‏باشد و ريشه در انديشه‏هاى خرافى و مردسالارانه دارد امر را بر بسيارى از مردم مشتبه ساخته و عموماً اين نحوه نگرش و برخورد را در مبانى و معارف دينى و اعتقادى جست و جو مى‏كنند. اين همه، مسئوليت دست اندركاران فرهنگ و هنر را سنگين‏تر كرده كه در جهت تصحيح و پالايش افكار عمومى جامعه تلاش كنند و مرز ميان تعصبات و ارزش‏هاى دينى را بازشناسى و تفكيك نمايند.

اقدامات عملى كه مى‏تواند در زدايش اين نوع نگرش كارساز باشد، بسيار متنوع و متعدد است به عنوان مثال: در عرصه ورزش جهت حضور فعال و سالم بانوان بايد سرمايه‏گذارى شود مسلماً فراهم نمودن زمينه فعاليت بانوان در اين زمينه از نظر اقتصادى سرمايه‏گذارى مضاعفى را مى‏طلبد.

به ويژه در جامع اسلامى كه بايستى تقويت فرهنگ دينى و حفظ موازين اسلامى مدنظر مسئولين مربوطه باشد.

در عرصه دانش و پژوهش هم بايد اقدامات جدى صورت بگيرد. قشر پژوهشگر و فرهيخته بانوان شاهد تبعيض‏ها و نابرابرى‏هايى در ارائه خدمات مراكز علمى - پژوهشى و كتابخانه‏ها هستند. وجود اين محدوديت‏ها كه نوعاً توجيه منطقى و يا شرعى ندارد جامعه فرهنگى زنان را به عقب‏نشينى از صحنه پژوهش و تحقيق سوق مى‏دهد، در حالى كه اگر دست اندركاران و مسئولان مراكز علمى و فرهنگى نگرشى مثبت به حضور زنان در اين عرصه داشته باشند، با چنين مشكلى روبرو نخواهيم بود.

چكيده‏

راهكارهاى توسعه حجاب

در فرهنگ اسلام، محور اصلاحات فرهنگ سازى است. لذا با فعاليت‏هاى آموزشى، فرهنگى و تبليغى مى‏توان فضاى اجتماعى جامعه را به سمتى هدايت كرد كه افراد به صورت طبيعى و خودجوش به رعايت عفاف و حجاب رغبت نمايند.

راهكارهاى بنيادينى كه مى‏توانند در توسعه حجاب نقش جدى ايفا نمايند بدين قرار است:

 

1. احياى فرهنگ اسلامى‏

پياده كردن آموزه‏هاى دينى و عينى نمودن دستور العمل‏هاى شريعت، وظيفه آحاد جامعه است. اما در اين ميان سازمان فرهنگى حكومت دينى، وظيفه‏اى مضاعف به دوش مى‏كشند و بايد خط مشى كلى جامعه را بر اجتناب از رذايل اخلاقى، ترغيب جوانان به ازدواج بنا نهند.

عدم اهتمام به تقويت باورهاى دينى و ارزش‏هاى اخلاقى سبب مى‏شود نسل جوان نسبت به ارزش‏ها بيگانه گشته و نسبت به اعتقادات دينى خود احساس حقارت نمايد و بن‏بست فكرى در اين باب خودباختگى به فرهنگ غرب را در پى دارد.

احياى ارزش‏هاى اصيل اسلامى و فراخوانى زن مسلمان به تعقل و دريافتن ارزش‏ها و آفريدن روح تعبد و تعهد نسبت به اين‏ها نقش مهمى در اين زمينه خواهد داشت.

 

2. اصلاح نگرش‏هاى فرهنگى در سياست گزاران و برنامه‏ريزان‏

تحليل صحيح، برنامه‏ريزى و سياست‏گذارى درست آن‏گاه ميسر مى‏شود كه از جزئى‏نگرى پرهيز شود. گاهى برنامه‏ريزان به جاى آسيب‏شناسى و پرداختن به معضلات اساسى جامعه، به اتخاذ برنامه‏هاى موقتى رو مى‏آورند.

اين شيوه، آسيب‏هاى جدى بر جامعه تحميل مى‏كند.

آگاهى مجريان و توجه آنان به معضلات اخلاقى جامعه، اختصاص اعتبار مناسب و سوق دادن جامعه به سمت اصلاحات مى‏تواند گام مؤثرى در رفع مشكلات فرهنگى جامعه باشد.

 

3. اصلاح عملكرد رسانه‏ها

گاهى برنامه‏هاى تبليغى و فرهنگى، زمينه تحقير زنان و تضعيف موقعيت آنان را فراهم نموده است. از اين رو مناسب است با اجتناب از عرضه برنامه‏هايى كه زنان را به سوى جلوه‏گرى سوق مى‏دهد زمينه تعالى آن‏ها را فراهم سازند.

رعايت متانت و حفظ پوشش كه ضامن مصونيت اخلاقى و روانى زن به هنگام حضور در عرصه‏هاى اجتماعى است، گاه در ميان هنرپيشگان مورد بى‏مهرى قرار گرفته و حجاب سنتى و اصيل تحقير شده است.

نهادهاى فرهنگى بايد بيش از پيش به تربيت هنرمندان و هنرپيشگان متعهد به مبانى اعتقادى بپردازند تا حفظ ارزش‏هاى دينى نه به عنوان تحميل قانونى، بلكه به عنوان باورهاى قلبى و تمايلاتى خودجوش متجلى شود.

 

4. اصلاح نظام الگوسازى‏

انسان پيوسته در اين انديشه است ارزش‏هايى را كه باور دارد در چهره‏اى مجسم بنگرد. مسأله الگو در اخلاق اسلامى و روان‏شناسى نيز جايگاه مهمى دارد. از اين رو، قرآن كريم زنانى شايسته چون آسيه همسر فرعون و حضرت مريم(س) را معرفى و از آنان تجليل نموده است.

يكى از تأسف‏هاى جدى عصر حاضر اين است كه زن مسلمان به طور بايسته با چهره‏هاى بلند تاريخ اسلام آشنا نيست.

5. به‏كارگيرى روش‏هاى صحيح براى گسترش حجاب‏

طى كردن مسير اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط مى‏تواند فضاى رغبت و ميل به رعايت حجاب را فراهم نمايد. اگر شهرسازى و معمارى به ويژه در مراكز آموزشى دخترانه به گونه‏اى باشد كه تا حدودى آزادى عمل را براى آنان فراهم نمايد و نيز شرايط و مقتضيات فرهنگى، روحى و سنى افراد لحاظ شود و نيز به نوع كار و خصوصيات اقليمى و منطقه‏اى توجه شود.

و در نهايت به حس تنوع‏طلبى و مدگرايى جوانان توجه شود و متناسب با فرهنگ دينى و آداب محلى و منطقه‏اى آنان، الگوهاى پوششى ارائه شود.

 

پى نوشت ها:

1) تحف العقول: ابومحمد حسن شعبه حرّانى، 1400 ق، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ص 548.

2) غررالحكم و دررالكلم: عبدالواحد بن محمد تميمى واحدى، بى‏تا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ج 1، ص 62.

3) حجاب از ديدگاه قرآن و سنت: فتحيه فتاحى زاده، چ 3، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، ص 186 - 188.

4) براى اطلاع بيش‏تر از نقش الگوى زنان در قرآن ر ك به زن در تاريخ و انديشه اسلامى: فتحيه فتاحى زاده، چ اول، 1383 ش مركز پژوهش‏هاى اسلامى صدا و سيما، بخش ششم.

5) من لا يحضره الفقيه: محمد بن على بن بابويه قمى (معروف به شيخ صدوق)، چ 1، 1369 ش، تهران، نشر صدوق، ج 3، ص 493.

6) تحرير المرئه فى عصر الرسالة: محمد عبدالحليم ابوشقه، چ اول، 14 - 1410 ق، كويت، دارالقلم، ج 1، ص 5.

فتحيه فتاحى زاده‏

 


نوشته شده در   دوشنبه 11 خرداد 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode