نوشته: سيد محمد صديق حسن.
ناشر: مؤسسة سعودي مصر.
شماره صفحه ها:.
مؤلف، در قنوج هند، چشم به هستي گشود، در دهلي به كسب دانش
پرداخت، سپس براي امرار معاش، به (بهوبال) سفر كرد و با تلاش و پشتكار، ثروت
فراوان، به دست آورد و با ملكه (بهوبال)، ازدواج كرد.
با حضور در صحنه افكار جديد و اصلاح طلبانه و در شمار
شخصيتهاي دوره نوين نهضت اسلامي قرار گرفت. از وي آثار ارزشمندي در علوم و معارف
اسلامي به زبانهاى: عربى، فارسي و هندي به يادگار مانده است(45).
از جمله كتاب: (الاذاعة لما كان ومايكون بين يدي الساعة).
اين اثر، همان گونه كه از نامش پيدا است، ملاحم و فتن پيش
از قيامت را در بر دارد. نويسنده، ابتداء احاديثي كه در باب حضرت مهدي و مسأله
غيبت در منابع روايي چون: سنن، معاجم، مسانيد و... آمده و از آنها استفاده تواتر
مي شود، گرد مي آورد.
پس از اثبات تواتر احاديث، به شبهات و خرده گيريهايي كه از
سوي ابن خلدون و...
در مورد احتجاج به احاديث حضرت مهدي شده مي پردازد و به ابن
خلدون كه مي نويسد:.
(احاديث مربوط به غيبت مهدى، برخي با برخ ديگر معارض است و
راويان بعضي احاديث، چون حافظه و ضبط قوي نداشته اند، مورد طعن و جرح قرار گرفته
اند. تنها به رواياتي كه از سوي محققان از محدثان رسيده، مي شود عمل كرد.).
پاسخ مي دهد:.
اولاً، در كتابهاي صحيح نيز، راويان مورد طعن و جرح وجود
دارد. افزون بر اين، احاديث مربوط به مهدي را محدثان مورد اعتمادى، چون: ترمذى،
ابي داود، ابن ماجه، حاكم، طبراني و ابي يعلي الموصلي به اسناد جماعتي از صحابه
نقل كرده اند.
ثانياً، احاديث مربوط به مهدى، برخي صحيح و بعضي حسن و ضعيف
هستند. از آن جا كه برخي احاديث، به برخ ديگر ياري مي رسانند و به شواهدي نيز،
تقويت مي شوند، مي شود بر آنها اعتماد كرد.
ثالثاً، مسأله امام زمان(عج) و ظهور وى، مشهور بين همه
مسلمانان و اهل اسلام است و در طول عصرها و قرنها، زبان به زبان منتقل شده و همه
بر آن بوده و هستند كه ناچار در آخر الزمان، فردي از اهل بيت پيامبر(ص) ظهور مي
كند و دين را تاييد و عدل را ظاهر مي سازد و مسلمانان از وي پيروي مي كنند و بر
بلاد اسلامي مسلط مي شود. اين شخص مهدي ناميده مي شود.
آن گاه مي نويسد: خروج دجال و فرود آمدن عيسي و وقايع پس از
آن، از نشانه هاي رستاخيزند و روايات صحيح و در حدّ تواتر، بر آنها دلالت مي كنند
و جايي براي انكار آنها نيست و براي تأييد ديدگاه خود، سخن شوكاني را گواه مي
آورد:.
(قال: والاحاديث
الوارده في المهدي التي امكن الوقوف عليها منها خمسون حديثاً فيها الصحيح والحسن
والضعيف المنجبر وهي متواترة بلا شك ولاشبهة، بل يصدق وصف التواتر علي ما هودونها
علي جميع الاصلاحات المحررة في الاصول وامّا الآثار عن الصحابة المصرحة بالمهدي
فهي كثيرة ايضاً...)(46).
احاديثي كه درباره حضرت مهدى(عج) رسيده و امكان دسترسي به
آنها وجود دارد، از جمله پنجاه حديث است كه در بين آنها، صحيح، حسن، ضعيف و منجبر
وجود دارد و اينها متواترند، بدون شك و شبهه، بلكه كمتر از اينها بنا بر همه
اصطلاحاتي كه در اصول بدان اشاره شده، تواتر صدق مي كند. امّا آثار صحابه كه در
آنها تصريح به مهدي شده نيز، زياد است.
در اين جا اشاره اي دارد به كتاب سيد علامه بدرالملة المنير
محمدبن اسماعيل اليماني و رواياتي كه وي گرد آوري كرده درباره: ظهور مهدي از آل
محمد در آخر الزمان، مشخص نبودن زمان ظهور و اشاره به روايتي كه مي گويد: (پيش از
ظهور مهدي دجّال خروج مي كند).
آن گاه، احاديث رسيده درباره حضرت مهدي را اين گونه دسته
بندي مي كند:.
1. درباره اسم، نسب، مولد، بيعت كنندگان، هجرت كنندگان
باوى، سيره و صفات وى.
2. برشمارندگان ويژگيها حضرت و نشانه هاي ظهور.
3. درباره فتنه ها و حادثه هايي كه پيش از ظهور پديد مي
آيد.
4. ملاحمي كه در زمان حضور حضرت، واقع مي شوند و نشانه
نزديكي رستاخيزند.
نويسنده در ذيل هر حديثي كه مي آورد، نكاتي را درباره حديث
و راويان آن، يادآوري مي شود. از باب نمونه، در ذيل روايت طلحة بن عبداللّه مي
نويسد:.
اخرجه الطبراني في الأوسط وفيه مثني بن الصباح وهومتروك
وضعيف جداً ووثقه ابن معين في رواية وضعّفه ايضاً وليس في الحديث تصريح بذكر
المهدى...)(47).
طبراني در الاوسط، روايت را آورده است. در سند روايت، مثني
بن الصباح، كه كنار گذاشته شده و جداًضعيف شمرده شده، وجود دارد. در روايتى، ابن
معين، او را توثيق كرده و ضعيف نيز دانسته است. در حديث، تصريح به نام مهدي نشده
است.
به ديدگاههاي متصوفه و شيخيه اشاره مي كند و ابراز مي
دارد:.
(آنان ديدگاه درستي نسبت به مسأله مهدي ندارند و مبناي
سخنان خود را از اصول واهي گرفته اند.).
مي نويسد:.
(ما، در اعتقادات و ديدگاههاي مذهبي خويش، جز به قرآن و
احاديث تمسك نمي جوييم و دين را جز از اين دو راه اثبات نمي كنيم.).
در مورد ردّ كساني كه استدلال به اين روايات را درباره
مهدى، نادرست مي پندارد، بويژه ابن خلدون، افزون بر آنچه يادآور شده مي نويسد:.
(اين احاديث، كمتر از احاديثي كه در باب احكام شرعي مورد
استناد قرار مي گيرند، نيست و معمول است كه فقها، به اينگونه روايات استدلال مي
كنند و آنچه راجع به جرح و تعديل راويان گفته شده، در ساير سندهاي روايات نيز،
وجود دارد.
بنابراين، مسأله مهدي جاي شك و شبهه ندارد و با وجود
دليلهاي بسيار، انكار آن ايستادگي در برابر نصوص مستفيضه اي است كه به حد تواتر
نيز مي رسد.).
سپس استناد مي كند به ديدگاه شيخ علامه محمد بن احمد
السفاريني حنبلي كه مجموع احاديث را موجب علم قطعي دانسته و ايمان به خروج حضرت را
واجب شمرده است.
(...ما يفيد مجموعة العلم القطعي فالايمان بخروج المهدي
واجب كما هو مقرر عند اهل العلم ومدون في عقائد أهل سنة والجماعة.)(48).
مجموع احاديث، مفيد علم قطعي به وجود قيام مهدي است . از
اين روى، ايمان به قيام مهدى، واجب است همان گونه كه نزد اهل دانش ثابت شده و در
عقايد اهل سنت و جماعت تدوين شده است.
سخن آخر را به حوادثي كه پيش از خروج حضرت مهدى، رخ خواهد
داد و نشانه ظهور و... اختصاص مي دهد.