ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 4 آذر 1403
يکشنبه 4 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 23 فروردين 1388     |     کد : 2312

آثار و پيامدهاى فرهنگى - اجتماعى گسترش بدحجابى‏

 

مقدمه‏

بشر با وجه به اهميتى كه براى سلامت خود قائل است، به سلامت جامعه هم ارزش مى‏نهد و بيمارى جامعه را بيمارى خود مى‏داند؛ هم‏چنان‏كه تلاش مى‏كند براى حفظ و تأمين سلامت خود از بسيارى از امور بپرهيزد و يا از واكسن‏هاى پيش‏گيرى و داروهاى گوناگون استفاده كند، براى سلامت جامعه هم بايد نهايت سعى و كوشش خود را بهكار گيرد و جامعه را از مبتلا شدن به بيمارى‏هاى اخلاقى و روانى پرهيز دهد تا ديگر افراد جامعه به رشد، تعالى و سعادت برسند.

بدحجابى از مسائلى است كه سلامت فرد و جامعه را تهديد مى‏كند. پوشش نامناسب پى‏آمدها و آثار جبران ناپذيرى در فرهنگ، اخلاق، اعتقاد، اقتصاد وامنيت جامعه دارد كه گاه مسيرى انحرافى و بازگشت ناپذيرى پديد مى‏آورد. اين نگارش آثار و پى‏آمدهاى گسترش بدحجابى را از دو منظر فرهنگى و اجتماعى بررسى مى‏كند.

فرهنگ هر جامعه‏اى از جنبه‏هاى گوناگونى تشكيل يافته است. جنب‏هاى هنجارى فرهنگ جامعه، از ارزش‏ها و قواعد خاص رفتارى تشكيل مى‏شود. هنجارها نشان مى‏دهند كه چه چيزى ارزش و ضد ارزش است؛ مانند شيوه‏هاى پوشش برگرفته از فرهنگ آن جامعه. تلقى بد از بدحجابى، باور به ارزشى بودن حجاب و پوشش و قضاوت درست درباره حجاب، در زندگى اجتماعى و فرهنگى تأثير بسزايى مى‏گذارد.

قبل از هر چيز بايد فرهنگ را تعريف كنيم تا آثار و پى‏آمدهاى گسترش فرهنگ بدحجابى روشن شود. معروف‏ترين تعريف از فرهنگ از تايلور انسان‏شناس معروف انگليسى است. او مى‏گويد:

فرهنگ، مجموعه پيچيده‏اى است كه دانش، معتقدات، هنر، اخلاقيات، قانون، رسم و هر استعداد و عادت ديگرى را كه بشر به عنوان عضو جامعه كسب مى‏كند، شامل مى‏گردد.(1)

كلارك نيز مى‏گويد:

تمامى مظاهر و شئون زندگى يك ملت را فرهنگ آن ملت تشكيل مى‏دهد.(2)

بنابراين، رفتارهاى اجتماعى معجونى از آن‏چه جامعه از علم و دانش، باورها و مسائل اخلاقى كسب مى‏كند و قوانينى است كه از دين و آيين افراد سرچشمه مى‏گيرد. در كنار اين‏ها، برخى رسوم و عادات اجتماعى، در طول زمان سهم بسيارى در شكل‏گيرى فرهنگ آن جامعه دارند كه هسته اصلى حيات اجتماعى را به وجود مى‏آورند و در الگوهاى رفتارى و هنجارهاى فردى و اجتماعى بسيار تأثيرگذارند.

آثار و پى‏آمدهاى فرهنگى بدحجابى عبارتند از:

 الف) وازدگى در برابر فرهنگ بيگانه‏

داد و ستد فرهنگى مفيد است، بلكه براى هر جامعه‏اى لازم به نظر مى‏رسد. تجربه نشان داده كه تعامل يا تبادل فرهنگى از عوامل بالندگى و پويايى جوامع است. حضرت آيت الله خامنه‏اى مى‏فرمايد:

در تبادل فرهنگى، هدف بارور كردن وكامل كردن فرهنگ ملى است.ولى در تهاجم فرهنگى، هدف ريشه كن كردن و از بين بردن فرهنگ ملى است.(3)

اما در دنياى كنونى، فرهنگى كه قادر نباشد عناصر فرهنگى مفيد را جذب و عناصر غير مفيد را دفع كند و در الگوهاى مختلف اجتماعى از ثبات لازم برخوردار نباشد، فرهنگ مهاجم با الگودهى آن را تخريب مى‏كند؛ ارزش‏ها و هنجارهاى آن را ناديده مى‏انگارد و با غلبه و تهاجم، ارزش‏ها و الگوهاى مورد نظر خويش را جاى‏گزين مى‏كند تا در اين ره‏گذر به اهداف خود دست يابد. بنابراين، فرآيند بدحجابى، مقدمه تهاجم گسترده‏تر به فرهنگ مقابل و شكستن هنجارها و جاى‏گزين ساختن هنجار مورد نظر فرهنگ مهاجم است. چنين جامعه‏اى به نظر اسپنسر، جامعه‏شناس معروف، قدرت دفاعى خود را از دست مى‏دهد و در مقابل بيمارى‏ها، قدرت مقابله و دفاع ندارد و با ورود كوچك‏ترين عامل مخرب، از بين مى‏رود. احساس بيگانگى در برابر فرهنگ خودى و بى‏هويتى اجتماعى، زمينه‏ساز پذيرش تهاجم فرهنگى است. بنابراين، جامعه‏اى كه دچار تهاجم فرهنگى گردد و تغييرات اجتماعى در آن سريع صورت گيرد، ارزش در آن جامعه ناپايدار است و هنجارشكنى در آن مرسوم مى‏شود و در برابر فرهنگ بيگانه هميشه از خود وازدگى نشان مى‏دهد و در نتيجه، بحران‏زا مى‏گردد. سوغاتى كه بدحجابى به همراه دارد، تنها پوشش نامناسب نيست؛ بلكه ترويج لباس‏هاى نامناسب، بزك كردن‏ها و... را به دنبال دارد. در نتيجه، افراد متحمل بسيارى از الگوهاى ديگر از فرهنگ بيگانه مى‏شوند.

 ب) سلطه بيگانگان و تأمين منافع آنان‏

هر جامعه‏اى در پى آن است كه به ارزش‏هاى خود پابندد و جامعه خود را از فرهنگ‏هاى بيگانه مصون نگه دارد تا افراد از سلامت و ثبات لازم برخوردار باشند. چنين جامعه‏اى سريع‏تر مى‏تواند به اهداف خود برسد و آرمان‏هاى خود را عملى سازد. بنابراين، استعمارگران در جايى كه ببينند جامعه‏اى مطابق با منافع، اهداف و خواسته‏هاى آنها پيش نمى‏رود. براى رسيدن به منافع خود و چپاول آن، غيرمستقيم طرح‏هايى مى‏ريزند تا افراد را مشغول و سرگرم كنند و به اهداف شوم خود برسند. مانند ترويج بدحجابى و بى‏حجابى است. در طرح استعمارى انگلستان به مأموران خود چنين آمده است:

بايد به استناد شواهد و دلايل تاريخى، ثابت كنيم كه پوشيدگى زن از دوران بنى‏عباس متداول شده و مطلقاً سنت نيست. مردان همسران پيامبر را بدون حجاب مى‏ديده‏اند و زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگى، دوش به دوش مردان فعاليت داشته‏اند. پس از آن‏كه حجاب زن با تبليغات وسيعى از ميان رفت، وظيفه مأموران ما آن است كه جوانان را به عشق‏بازى و روابط جنسى نامشروع با زنان غيرمسلمان كاملاً بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آنان تقليد كنند.»(4)

رهبر فرزانه انقلاب مى‏فرمايد:

اين چيزهايى كه شما مى‏شنويد درباره مبارزه با دختران محجبه در فرانسه، اينها جرقه‏هايى است؛ آتش‏هاى زير خاكستر است و از يك كار عظيم پشت پرده خبر مى‏دهد.(5)

به راستى، دشمنان انقلاب اسلامى در تهاجم به ارزش‏هاى مقدس ما مى‏خواهند تقدس‏زدايى كنند. آن‏گاه به اهداف شوم خود برسند.

 ج) گسترش فساد و تباهى‏

«ارزش‏هاى جامعه، آن دسته از عوامل و عناصرى هستند كه اكثريت يك جامعه به اعتبار و اهميت آنان ايمان دارند و بدان‏ها ارج مى‏گزارند».(6)

در جامعه‏اى كه حجاب، متانت، عفت و حيا ارزش تلقى مى‏شود، زن پايه‏هاى اين ارزش را از رفتار و كردار خود، به بينش و باور خويش سرايت مى‏دهد و از طرفى نه‏تنها زنان ديگر بلكه مردان را نيز به ارزش‏هاى جامعه متوجه مى‏سازد و جامعه را به سلامت و ارزش‏هاى واقعى سوق مى‏دهد. اما اگر زن،روش‏ها و منش‏هاى خود را تغيير دهد و به خودنمايى و آرايش‏هاى ظاهرى بپردازد، ارزش‏هايى چون حجاب و حيا و وقار را خدشه‏دار مى‏كند و خود و اجتماع را به تباهى و فساد و بالاخره به ضدارزش‏ها مى‏كشاند.

زمانى اين سؤال مطرح بود كه بر اساس روايات، در آخرالزمان زنان پوشيده ولى برهنه‏اند. اين پارادوكس را چگونه مى‏شود حل كرد. اميرالمؤمنين على(ع) مى‏فرمايد:

يَظْهَرُ فِى آخِرِ الزَّمانِ وَ هُوَ شَرُّ الْاَزْمَنْةِ نِسْوَةٌ كاشِفاتٌ عارِياتٌ مُتَبَرِّجاتٌ مِنَ الدِّين خارجاتٌ فِى الْفِتَنِ داخِلاتٌ مائِلاتٌ اِلى الشَّهَواتِ وَ مُسْرِعاتٌ و اِلَى اللَّذّاتِ مُسْتَحِلاّتُ المُحَرَّمات وَ فى جَهَنَّمَ خالِداتٌ؛

در آخرالزمان كه بدترين زمان‏هاست، زنانى هستند كه پوشيده اما برهنه‏اند و از خانه با خودآرايى بيرون مى‏آيند. اينان از دين بيرون رفته‏اند و در فتنه‏ها وارد شده و به شهوات تمايل پيدا كرده‏اند و به كوى لذات نفسانى در شتابند و حرام‏ها را حلال مى‏دانند و در دوزخ به عذاب ابدى گرفتارند.(7)

بنابراين، امروزه پاسخ اين سؤال پاسخ روشن شده است كه بعضى زنان پوشش دارند ولى بدحجاب يا بى‏حجابند، پوشش دارند ولى عريان و برهنه‏اند. چنين مسائلى آدمى را از ارزش‏ها دور مى‏سازد و در فتنه‏ها وارد مى‏نمايد و از همه بالاتر گاهى از دين خارج مى‏كند.

د) افت تحصيلى و آموزشى‏

فرهنگ هر جامعه‏اى، به آموزش‏هاى آن بستگى دارد. هر قدر آموزش‏ها از غناى بيشترى برخوردار باشد، فرهنگ آن جامعه بالاتر خواهد بود. نخبگان و فرهيختگان، در پرتو تحصيلات شناخته مى‏شوند. جامعه‏اى كه دانش‏مندان آن بيشتر باشد، معمولاً از تمدن بالاترى برخوردار است و پويايى در تمامى زمينه‏هاى فرهنگى، اقتصادى، سياسى و نظامى كاملاً مشاهده مى‏شود. خلاصه، پيشرفت هر جامعه‏اى در گرو آموزش آن است.

دختران و پسران اگر در كنار تحصيل، دل مشغولى‏هاى ديگرى داشته باشند، از تحصيل باز مى‏مانند و وقت زيادى از فرصت‏هاى مطالعاتى و تحصيلى آنان به هدر مى‏رود. بسيارى از مشاوران از صحبت‏هاى دختران و پسران جوان درباره مدهاى روز و آرايش‏هاى جديد گله‏مند هستند. نمى‏خواهيم بگوييم دختران و پسران بايد در دانشگاه‏ها كاملاً از هم جدا باشند و ديوارى بين آنها كشيده شود. اگر اينها فضاى آموزشى را رعايت كنند و محيط را محيط درس بدانند و از آن‏چه برازنده فضاى آموزشى نيست پرهيز كنند، بسيار تحسين برانگيز خواهد بود. به گفته مربيان تربيتى، در مدارسى كه دختر و پسر با هم درس مى‏خوانند، كم‏كارى، عقب‏افتادگى و بى‏مسئوليتى به خوبى مشاهده شده است.(8) زيرا دختران در چنين محيطى، با بدحجابى توجه ديگران را به خود جلب مى‏كنند و تمركز ذهنى و روحى را از آنان مى‏گيرند و باعث افت تحصيلى آنان مى‏شوند و خود نيز ديگر حوصله درس خواندن ندارند و تمام حواسشان به لباس و نوع پوشش است. روح مطالعه و تحقيق در آنها خاموش مى‏شود و افت تحصيلى پيدا مى‏كنند.

 ه) تضعيف اعتقادات دينى در جامعه‏

جامعه‏اى كه در سطح بالايى از باورهاى دينى باشد، در سايه ايمان، در برابر بسيارى از آسيب‏ها مصون مى‏ماند و دشمنان نمى‏توانند در صفوف آن رخنه كنند و نقشه‏هاى آنان نقش بر آب مى‏شود. اين جامعه كه دل به خدا سپرده و سرانجام زندگى را رسيدن به خالق خود مى‏داند، دل به ديگرى نمى‏سپارد و عقايد خود را متزلزل نمى‏كند. در اين جامعه، حجاب و پوشش جزء احكام مسلم دين و مذهب به شمار مى‏رود و زنان حاضر نمى‏شوند خود را به زينت‏هاى زودگذر و دنيايى مزين كنند و در پرتو آن عقايد ديگران را متزلزل نمايند و خود نيز زمينه‏ساز فساد در جامعه شوند.

تظاهر به بدحجابى نشانه پاى‏بند نبودن و بى‏مبالاتى فرد به احكام و اعتقادات اسلامى است؛ زيرا زنان با بدحجابى، چشم‏هاى هوس‏آلود را متوجه خود مى‏سازند و پايه‏هاى ايمانى مردم را سست مى‏كنند و جامعه را به فساد مى‏كشانند. «هيچ راهى براى امريكا و ابرقدرت‏ها بهتر از اين نيست كه بدون جنگ و كشتار و بدون اين‏كه پولى خرج كنند و حساسيتى ايجاد نمايند، ايمان را از دل‏هاى مردم بدزدند و بزدايند. اين كار به سادگى انجام مى‏شود؛ با فيلم‏ها، نمايش‏نامه‏ها و چيزهايى از اين قبيل به نام پيشرفت علم و... هيچ راهى بهتر و موفق‏تر از اين وجود ندارد.»(9) و مى‏دانيم كه باورها و ايمان‏هاى راسخ نقش بسزايى در بالندگى زندگى جامعه ايفا مى‏كنند و زمانى كه ايمان به سستى گرايد، نفوذ دشمن و به انحراف كشيدن آن جامعه به راحتى صورت مى‏پذيرد.

بدحجابى پى‏آمدهاى اجتماعى نيز به دنبال دارد، از جمله:

 الف) ايجاد ناامنى و سلب آرامش‏

آرامش و امنيت والاترين نعمتى است كه خداوند به جامعه عنايت مى‏فرمايد و مى‏توان گفت، اگر جامعه‏اى فاقد آن باشد به يك معنا، هيچ چيز ندارد و با وجود امنيت، همه چيز دارد. سلامت جسمى و روحى - روانى جامعه در سايه امنيت حفظ مى‏شود و خلاقيت و نوآورى بروز مى‏كند. زنان بدحجاب نمى‏دانند كه چه ضربه‏هاى و جبران‏ناپذير خانمان براندازى بر پيكره جامعه وارد مى‏سازند.

در جامعه‏اى كه بدحجابى رواج پيدا كند، چشم و هم چشمى‏ها و ارائه هر چه بهتر زينت‏آرايى، تمامى نخواهد داشت و زنان سعى مى‏كنند تا چشمان بيشترى را متوجه خود سازند و در معرض ديد همگان قرار گيرند و اين امر تمامى نخواهد داشت تا جايى كه تمام افراد جامعه را آلوده سازد. در نتيجه، ناامنى نه تنها دامان خود بدحجاب را مى‏گيرد بلكه خيلى سريع به اجتماع سرايت مى‏كند و جامعه را از فعاليت‏هاى سالم باز مى‏دارد.

بسيارى از كجروى‏هاى گوناگون اجتماعى مانند مدگرايى، شورش‏ها و درگيرى‏هاى خيابانى، ناهم‏نوايى اجتماعى و آزارهاى جنسى، از بدحجابى و بى‏هويتى اجتماعى سرچشمه مى‏گيرند.

زنان بدحجاب كه به نمودهاى ظاهرى و تجمل و تنوع مى‏پردازند و هر روز به سراغ اسباب آرايش و زيورآلات جالب‏تر و كفش و لباس شيك‏تر مى‏روند، از سرمايه‏هاى معنوى محرومند و جمال معنوى براى آنان نامفهوم است. اينان كمبود خويش را بدين‏گونه جبران مى‏كنند و عطش شخصيت‏يابى را از اين طريق فرومى‏نشانند.

«آرى، بدحجابى، ارزش‏هاى راستين دختران را تحت‏الشعاع ظواهر جنسى‏شان قرار مى‏دهد و آنان را فداى هرزگى‏ها و هوس‏رانى‏هاى شيادان مى‏سازد. بدحجابى ارزش زن را از بين مى‏برد و او را تا حد يك كالا پست مى‏كند. زنى كه تن و اندام خود را در معرض ديد همگان مى‏گذارد و آن‏چه را كه به جنسيت او مربوط مى‏شود، به كوچه و بازار مى‏كشد، در حقيقت مى‏خواهد با تكيه بر زنانگى خويش، جاى خود را در جامعه باز كند نه با تكيه بر انسانيت خويش. در واقع او بدين ترتيب اعلام مى‏كند كه آن‏چه براى او اصل است، زن بودن اوست، نه انسان بودن و نه انديشه و لياقت و كارآيى او. چنين زنى قبل از هر چيز اسير خود است. او به مغازه‏دارى شبيه است كه دائماً در فكر تزيين و تغيير دكوراسيون ويترين مغازه است».(10)

 ب) ترويج رذايل اخلاقى‏

بدحجابى علاوه بر اين‏كه خود يك ناهنجار اجتماعى به شمار مى‏آيد و جامعه را به بى‏بند و بارى مى‏كشد، زمينه‏ساز بسيارى از زشتى‏هاى اخلاقى است. وقتى به پوشش و متانت بى‏اعتنايى مى‏شود، مسائل اخلاقى ديگر هم از جامعه رخت بر مى‏بندد. بدلباسى، بداخلاقى به دنبال دارد، چنان‏كه مدپرستى، هواپرستى مى‏آورد. جامعه‏اى كه هر روز مد جديدى را به شكل‏هاى گوناگون بپذيرد، دچار بسيارى از بيمارى‏هاى اخلاقى چون غرور، تكبر، عصيان، قساوت قلب و فخرفروشى خواهد شد. هرگاه جامعه‏اى به انجام دادن گناه جسارت پيدا كرد و مفاسد و معاصى رواج پيدا كرد، زشتى گناه از بين مى‏رود و اين خود گناه بزرگترى است. يعنى جامعه‏اى كه گناه را گناه نداند، به سبب رواج زياد و همگانى شدن آن، سقوط خواهد كرد. بنابراين، بدحجابى قبح و زشتى گناه رااز بين مى‏برد و باعث رواج گناهان ديگر مى‏شود. امام صادق(ع) مى‏فرمايد:

وَ اَمّا اللِّباسُ يَحْمِلُكَ عَلَى الْعُجْبِ وَ الرِّياء وَ التَّزْييِنِ وَ التَّفاخُرِ وَ الْخُيَلاءِ فَاِنَّها مِن آفاتِ الدِّينِ وَ مُورِثُهُ الْقَسْوَةُ فِى الْقَلْبِ؛ لباست، لباسى نباشد كه تو را به گناه خودپسندى، ريا، آراسته نشان دادن، مباهات به ديگران، فخرفروشى و تكبر، آلوده كند كه تمام اينها از آفات دين و موجب سختى دل است.(11)

بدحجابى موجب سوء ظن نيز مى‏گردد. پوشش، نشانه ترس از خدا و آتش جهنم است و زن باحجاب، خود را به احكام الهى پاى‏بند مى‏داند. از آن طرف زنان بدحجاب به راحتى احكام الهى را زير پا مى‏گذارند و بى‏مبالاتى خود را به موازين اسلامى اعلام مى‏دارند. چنين زنانى در معرض گناه هستند و افراد جامعه به آنها گمان بد مى‏برند و زمينه اين گناه را تنها زنان بدحجاب به وجود مى‏آورند. پس زنان پاك‏دامن و با عفاف، بايد كارى كنند كه در معرض تهمت قرار نگيرند.

 ج) كم‏رنگ شدن حضور مثبت زنان در جامعه‏

زن در بسيارى از جوامع در فعاليت‏هاى اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى، سياسى و... شركت مى‏كند و سهم بسزايى در اين زمينه‏ها دارد. بنابراين، حضور زنان در جامعه امرى انكاركردنى نيست و روز به روز به اين فعاليت‏ها اضافه مى‏شود و زنان دوش به دوش مردان در تمامى زمينه‏ها به فعاليت مى‏پردازند. حال آيا پوشش مى‏تواند بر حضور زن در جامعه تأثير داشته باشد يا خير؟ پاسخ بسيار روشن است؛ زيرا اسلام همان‏گونه كه به اختلاط مرد و زن نامحرم هشدار داده و آنان را از پى‏آمدهاى بد و زشت آن بازداشته است، به پوشش و حجاب او توجه خاصى داشته تا حضور او را در جامعه حفظ و سلامت نفسانى جامعه را تضمين كند.

زنان بدحجاب در محل كار، به دليل خودآرايى و خودنمايى، تمركز فكرى لازم را از دست مى‏دهند؛ در حالى كه لازمه كار و تلاش جدى در محل كار، حضور قلب و تمركز حواس است. زن با بدحجابى و آرايش، نه تنها به كار جدى نمى‏پردازد، بلكه نيروى كارآمد ديگران را نيز دچار سستى و ركود مى‏سازد. در نتيجه، كه چرخه فعاليت كارى جامعه را به كندى رهنمون مى‏سازد.

از طرفى خانواده‏هايى كه غيرت دينى بالايى دارند،از حضور دختران و زنان خود در چنين جامعه‏اى نگران هستند و نخواهند گذاشت حضور پرشور آن‏ها در فعاليت‏هاى اجتماعى جلوگيرى مى‏كنند. در نتيجه، جامعه ضرر خواهد كرد و بخش بزرگى از نيروهاى كارى را از دست خواهد داد.

 د) برهم زدن تنظيم روابط جنسى و عاطفى‏

پوشش و حجاب، نه تنها باعث سلامت اخلاقى جامعه و پاى‏بندى به هنجارهاى دينى مى‏شود، بلكه زمينه بروز و شكل‏گيرى بزه‏كارى‏هاى جنسى را به حداقل مى‏رساند و اعضاى جامعه را نيز به سوى تشكيل خانواده، تنظيم روابط جنسى و عاطفى و قاعده‏مند كردن آن سوق مى‏دهد.

حجاب باعث مى‏شود فاصله‏هاى اجتماعى محفوظ بماند و رعايت شود، يعنى هر كسى نمى‏تواند با ديگران هر نوع تعاملى را برقرار سازد. لذا پوشش، تعامل‏ها را الگودار و معنادار مى‏سازد. اين ويژگى مانع نزديك شدن غريبه‏ها و در نهايت ارتباط جنسى مى‏شود. رعايت حجاب و پوشش مناسب، افراد را از بزرگ‏ترين نعمت يعنى آزادى برخوردار خواهد ساخت؛ زيرا زنان اجازه نخواهند داد كسى بدون اجازه، به حريم شخصى و خصوصى‏شان نزديك شويد و در اين زمينه تصميم بگيريم. بنابراين اگر افراد پاك و پاكدامن و جامعه سالم مى‏خواهيم، بايد زنان ما پوشش را كاملاً رعايت كنند؛ چنان كه امير مؤمنان در نهج‏البلاغه به فرزندش امام حسن(ع) مى‏فرمايد:

وَ اكْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ اَبْصارِهِنَّ بِحِجابِكَ اِيّاهُنَّ فَاِنَّ شِدَّةَ الْحِجابِ اَبْقى‏ عَلَيْهِنَّ؛

از راه حجاب و پوشش بانوان آنها را بپوشان؛ زيرا رعايت حجاب به طور جدى و محكم، زنان را به طور سالم‏تر و پاك‏تر حفظ خواهد كرد.(12)

 ه) افزايش آزار جنسى‏

زنان و دختران با پوشش نامناسب در فعاليت‏هاى اجتماعى، به جوانان و مردان بزهكار اجازه خواهند داد تا به حريم آنان تجاوز كنند و مورد اذيت و آزار خود قرار دهند. نقطه شروع بسيارى از ناهنجارى‏ها، مزاحمت‏ها و بى‏احترامى‏هايى است كه افراد جامعه براى يك‏ديگر به وجود مى‏آورند و بدحجابى عامل بسيار مهمى در ايجاد اين مزاحمت‏ها به شمار مى‏آيد، دختران بزرك كرده با پوشش‏هاى زننده و گاه بسيار تهييج كنده، در جامعه خود را ارائه مى‏نمايند تا شايد نگاه‏هاى آلوده بيشترى را به خود جلب كنند و از اين طريق،حس خودآرايى و خودنمايى را به نحوى ارضا كنند، ولى اين سرابى بيش نيست و عاقبت پشيمان خواهند شد كه ديگر راه بازگشت نخواهند داشت. خداوند در قرآن كريم به پيامبرش(ص) مى‏فرمايد:

«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ ِلأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحيمًا)؛(13)

اى پيامبر، به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو پوشش‏هاى خود را برخود فروتر گيرند. اين براى آن‏كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديك‏تر است و خدا آمرزنده مهربان است.

در شأن نزول اين آيه آمده، هنگامى كه شب‏ها زنان براى نماز به مسجد مى‏رفتند، بعضى از جوانان هرزه بر سر راه آنها مى‏نشستند و آنان را با مزاح و سخنان ناروا آزار مى‏دادند و مزاحم آنها مى‏شدند. اين آيه به زنان دستور داد حجاب خود را به طور كامل رعايت كنند تا از كنيزان، آلودگان و يهوديان شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند.(14)

پس جامعه‏اى كه بخواهد ثبات امنيتى بيشترى داشته و از ناهنجارى‏ها به دور باشد، بايد خود را از عواملى كه باعث ناهنجارى و بزه مى‏شود، دور نگه دارد و حجاب بهترين وسيله‏اى است كه زنان و دختران را از آزار جنسى محافظت مى‏كند.

 و) جلب نگاه‏هاى چشم‏چران و هوسباز

خداوند به پيامبر اعظم(ص) مى‏فرمايد:

«قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ؛(15)

به مؤمنان بگو چشم‏هاى خود را از نگاه نامحرمان فرو گيرند.»

شهوت از غرايزى به شمار مى‏آيد كه خداوند در آدمى قرار داده است. شهوتى كه باعث بقاى نسل و سامان‏دهى زندگى و حيات مى‏شود، آرامش و آسايش را براى جامعه به ارمغان مى‏آورد و آثار بسيار مطلوبى در جامعه خواهد داشت. اما اگر از مسير اصلى خود منحرف شود و در سمت و سويى ديگر قرار گيرد، آثار بسيار بدى براى فرد و جامعه دارد. بدحجابى از مسائلى است كه غريزه شهوت را از سير خود منحرف مى‏سازد. زنان بدحجاب، نگاه‏هاى آلوده مردان هوس‏باز را به خود جلب مى‏كنند و آتش شهوت را در دل آنان شعله‏ور مى‏سازند. به ويژه در جامعه‏اى كه بيشتر افراد آن جوان هستند، نگاه‏هاى شيطانى به سوى دختران بزك‏كرده و بدحجاب جامعه را به فساد و تباهى رهنمون مى‏سازند.

آرى، در جامعه‏اى كه چشم‏چرانى بر اثر بدحجابى رواج پيدا كند، بسيارى از گناهان در آن جامعه رواج پيدا مى‏كند و سرانجام، جوانان چشم‏چران بر اثر اين گناه خانمان‏سوز، زندگى بسيارى از دختران معصوم و ساده‏لوح را بر باد مى‏دهند و آبروى خانواده‏ها را به ارزانى مى‏فروشند و زندگى‏ها را سست مى‏كنند و سرمايه عفت و پاك‏دامنى را از بين مى‏برند.امام صادق(ع) مى‏فرمايد:

النَّظَرُ سَهْمٌ مِن سِهامِ اِبْليسَ مَسْمُومٌ وَ كَمْ مِنْ نَظْرَةِ اورثَتْ حَسْرَةً طويلةً؛(16)

نگاه، تيرى از تيرهاى زهرآگين شيطان است. چه بسا يك نگاه حسرت طولانى در پى دارد!

 ز) اختلالات روحى و روانى‏

اختلال روحى و روانى از آثار ناگوار بدحجابى در جامعه است. برخى از دختران و زنان، بر اساس نياز ذاتى خود براى جلب رضايت محيط و توجه بيشتر بينندگان، به خودآرايى و جلوه‏گرى و ارائه پوشش غيرمتعارف مى‏پردازند و افكار خود را در بعد تمايلات و تخيلات موهوم، تقويت مى‏كنند. بنابراين، پوشش و حجاب ناقص فشارهاى فراوانى را بر روح و روان افراد وارد مى‏سازد. چنين افرادى هميشه در پى آنند كه خود را به گونه‏اى ارائه دهند كه افكار و نگاه‏هاى آلوده و هوس‏انگيز را به خود جلب كنند و شخصيت خود را با خواسته‏هاى ديگران همگون سازند. اين خواسته‏ها محدود نيست و وقتى دختران نتوانند خود را مطابق خواست‏ها ارائه دهند. افراد جامعه ثبات روحى و روانى خود را از دست مى‏دهند و اميدها و آرزوها به نااميدى مى‏گرايد. شهيد مطهرى؛ مى‏فرمايد:

روح بشر فوق العاده تحريك‏پذير است. اشتباه است كه گمان مى‏كنيم تحريك‏پذيرى روح بشر، محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مى‏گيرد. همان طور كه بشر در ناحيه ثروت و مقام، از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمى‏شود و اشباع نمى‏گردد، در امور جنسى نيز چنين است. هيچ مردى از تصاحب زيبارويان و هيچ زنى از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلى از هوس سير نمى‏شود. از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و هميشه مقرون است با نوعى احساس محروميت و دست نيافتن به آرزوها كه به نوبه خود منجر به اختلالات روحى و بيمارهاى روانى مى‏گردد. چرا در دنياى غرب اين همه بيمارى‏هاى روانى زياد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى و تحريكات فراوان سكسى است كه به وسيله جرايد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غير رسمى انجام مى‏شود.(17)

اگر بتوان از لحاظ پوشش، الگوى مناسبى به جامعه ارائه داد، سلطه‏اى آگاهانه به افراد جامعه پيدا خواهيم كرد و جامعه را از بى‏ارادگى و بى‏اختيارى نجات خواهيم داد. اما با بدحجابى، به افراد جامعه اجازه داده‏ايم كه هرگونه مى‏خواهند، براى پوشش خود تصميم بگيرند و مدل‏هاى متنوع را جاى‏گزين كنند و دل‏ها را به سمت و سوى انحرافات اجتماعى سوق دهند كه در اين صورت، اداره و اختيار از افراد جامعه گرفته مى‏شود و جامعه‏اى كه از خود اراده‏اى نداشته باشد، اختلالات روحى و بيمارى‏هاى روانى به سراغ آن خواهد آمد و به منجلاب كشيده خواهد شد. «بدحجابى زن در جامعه، سبب نقش بازى كردن او در اسلوب‏ها و مدل‏هاى گوناگون مى‏شود. اين اعمال او را به صورت موجودى بى‏اختيار و بى‏اراده، به هر طرف مى‏كشد و ديگر بر زندگى‏اش تسلط آگاهانه نخواهد داشت. در زندگى و اعمال خود، نظر ديگران را ترجيح مى‏دهد كه براى جلوگيرى از اين امور منفى، حجاب بهترين درمان مى‏باشد».(18)

 ح) تزلزل نهاد خانواده‏

تشكيل نهاد خانواده، مقدس‏ترين پيوند زناشويى است. براى ثبات اين نهاد، عفت و حجاب خانوادگى مهم‏ترين عامل به شمار مى‏آيد. اگر زن لذت‏هاى جنسى خود را از محيط خانواده بيرون نبرد و دستورهاى اسلام را اطاعت كند، محيط خانه سالم و آرام‏بخش خواهد بود. ولى اگر عفت را رعايت نكند و لذت‏هاى جنسى و خودنمايى‏ها را به بيرون منزل بكشاند، مورد نگاه‏هاى هوس‏آلود نامحرمان قرار خواهد گرفت و ناخواسته عامل پاشيدگى و تيرگى روابط افراد خانواده خواهد شد.

وقتى اختلافات زن و شوهر در محكمه‏هاى قضايى، را ريشه‏يابى مى‏كنيم، پى مى‏بريم كه بسيارى از ناسازگارى‏ها به دليل رعايت نكردن حجاب است. وقتى زن با آرايش و بدحجابى در جامعه ظاهر مى‏شود، چشم‏ها، به سوى او نشانه مى‏روند و او هم دل‏باخته و فريفته چشم‏چرانان مى‏شود و كم كم از نگاه‏هاى شوهرش لذت نمى‏برد و از او سرد مى‏شود و سرانجام باعث جدايى مى‏گردد. گاهى همين امر از طرف شوهر صورت مى‏گيرد. بر اثر چشم‏چرانى و نگاه‏هاى هوس‏آلود به دختران و زنان بدحجاب، از همسرش دل‏سرد مى‏گردد و لذات‏ها و محبت‏هايش در بيرون از خانه صرف مى‏شود. در نتيجه، بناى ناسازگارى با همسرش شروع مى‏شود و تيرگى بر كانون خانواده سايه مى‏افكند.

بنابراين، براى حفظ نظام خانواده و به وجود آوردن محيطى سالم و فرزندان پاك رعايت حجاب ضرورى است و بايد بالاترين امنيت، يعنى امنيت ناموسى، در خانه حاكم شود. از طرفى بديهى است، اگر خانواده سالم باشد و پوشش را رعايت كند، جامعه كه از اجتماع خانواده‏ها تشكيل شده، سالم و پايدار خواهد ماند. در جامعه‏اى كه بيشتر اعضاى آن را جوانان تشكيل مى‏دهند بايد در برابر اين فرآيند حساس‏تر باشند؛ زيرا جوانان در برابر مناظر شهوت‏انگيز و تهييج‏كننده، زودتر تحريك مى‏شوند و چنين مناظرى عامل مهمى در سوق دادن آنان به فساد خواهد شد. در نتيجه، نيروى فعال اجتماع به راه‏هاى فساد و تباهى كشانده مى‏شوند و به جامعه ضربه جبران‏ناپذيرى از جهات اقتصادى مادى، اجتماعى و اخلاقى وارد خواهد شد.

«آمارهاى قطعى و مستند نشان مى‏دهد كه با افزايش بى‏حجابى و بدحجابى در جهان، طلاق و از هم‏گسيختگى زندگى زناشويى در دنيا به طور مدام بالا رفته است؛ چرا كه «هر آن‏چه ديده بيند دل كند ياد» و هر چه دل در اين‏جا يعنى هوس‏هاى سركش، بخواهد، به هر قيمتى باشد به دنبال آن مى‏رود و به اين ترتيب هر روز دل به دل‏برى مى‏بندد و با ديگرى وداع مى‏گويد».(19)

به اميد روزى كه بتوان جامعه را به زيور عفاف و حجاب مزين كرد و از بدحجابى رهانيد.

 

پينوشت ها:

1) پرويز صانعى، جامعه‏شناس ارزش‏ها، ص 501 - 502، كتاب‏خانه گنج دانش، تهران، 1372.

2) همان.

3) فرهنگ و تهاجم فرهنگى، ص 20، سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى، تهران، 1373.

4) قرة العين، «درآمدى بر تاريخ بى‏حجابى در ايران»، تهران، نشر نور، 1363، ص 40.

5) فرهنگ و تهاجم فرهنگى، ص 9.

6) جامعه‏شناسى ارزش‏ها، ص 101.

7) محمد بن حسن حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 14، ص 19، مكتبة الاسلامية، تهران، 1372.

8) ستار هدايتخواه، زيور عفاف، ص 3، اداره كل آموزش و پرورش خراسان، مشهد، 1374.

9) محمدتقى مصباح يزدى، تهاجم فرهنگى، ص 95 - 96، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(ره)، قم، 1379.

10) غلامعلى حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، تهران، انتشارات صدا و سيماى جمهورى اسلامى، سروش، 1379، ص 59.

11) عبدالرزاق گيلانى، مصباح الشريعه، پيام حق، ص 69، تهران، 1377.

12) نهج‏البلاغه، نامه 31.

13) احزاب، 59.

14) ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، ج 17، ص 425.

15) نور، .

16) كافى، ج 5، ص 559، ح 12.

17) مسأله حجاب، صص 87 - 88، صدرا، تهران، 1379.

18) حسين حبيب‏اللهى، حجاب در بى‏حجابى، قم، انتشارات داورى، 1373، ص‏24.

19) تفسير نمونه، ج 14، ص 444.

 محمدحسين درافشان‏

 

سايت سراج


نوشته شده در   يکشنبه 23 فروردين 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode