استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی گفت: حقیقت هدایت، نوری است که متناسب با ویژگیهای شخصی پیامبران در کتب آسمانی تجلی یافته است.
کاملترین تجلی حقیقت هدایت، در قرآن بیان شده استبه گزارش ایکنا از خراسانرضوی، علیرضا آزاد استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی، شامگاه گذشته، ۱۵اسفندماه، در برنامه وبیناری با عنوان تفسیر کاربردی قرآنکریم، با اشاره به تقریرهای مختلف درمورد حقیقت هدایت، درخصوص «لوح محفوظ» و «امالکتاب» اظهار کرد: بنا بر تقریری که ما از واژه کتاب داشتیم، «امالكتاب» بهمعنای مادر كتابها، منشأ، مخزن، اساس و محل جمع معنای کتابهای آسمانی است. علامهطباطبایی(ره) درخصوص آیات زخرف مطلبی را بیان میکنند که به آیه دوم سوره لقمان بسیار نزدیک است. در آیه دوم سوره لقمان بیان شده است «تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ» و در آیه چهار سوره زخرف نیز این گونه بیان میشود که «وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ»؛ بنابراین در هر دو آیه کلمات «حکیم» و «کتاب» به کار رفته است.
وی ادامه داد: علامه طباطبایی(ره) میفرمایند: «نامگذاری «لوحمحفوظ» به «امالکتاب» به این دلیل بوده که سرمنشأ همه کتب آسمانی است و منظور از حکیم بودن قرآن این است که قرآن در جایگاه اولی و اصلی خود در امالکتاب، تفصیل و تقسیمی به سوره، آیه و کلمات نداشته و این تفصیل پس از آن که قرآن به صورت قرآن عربی درآمده، انجام شده است.»
تأویل قرآن، رسیدن به حقیقت قرآن
استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی بیان کرد: علامه طباطبایی(ره) در تفسیر آیه هفت سوره آلعمران به صورت مفصل درمورد «تأویل» تعبیرات عجیبی را بیان میکنند. ایشان میگویند: «تأویل قرآن، رسیدن به حقیقت قرآن در لوح محفوظ است که نه از سنخ لفظ و نه از سنخ معنا است.» ما همواره بیان میکنیم که با گذر از لفظ به معنا میرسیم، اما علامه(ره) میفرمایند: «حقیقت قرآن نه لفظ است و نه معنا» و زمانی که مقوله مادر، صداقت، محبت و... بیان میشود، مفهومی در ذهن ایجاد میشود، اما این سؤال ایجاد میشود که آیا آنچه در ذهن شکل میگیرد، لفظ دارد؟ در واقع آن را با لفظ بیان میکنیم، اما آنچه در ذهن به وجود میآید از جنس لفظ نیست.
آزاد خاطرنشان کرد: علامه طباطبایی(ره) بیان میکند که حقیقت قرآن در امالکتاب چنان نوری است که این نور و حقیقت هدایت در لوح محفوظ و در امالکتاب وجود دارد؛ این حقیقت لفظ نیست، اعراب ندارد، سوره و آیه نبوده و قابل تجزیه به اجزا هم نیست، بلکه حقیقتی بسیطه است. این حقیقت هدایت به موسی تابید و تورات شد، به عیسی تابید و در انجیل تجلی یافت و به محمد مصطفی(ص) تابید و قرآن شد، این حقیقت همانند نوری است که به منشورهای مختلفی میتابد و به تناسب ابعاد و تراش منشور، زاویه تابش این نور به منشور و شفافیت منشور، نور متفاوتی ایجاد میکند.
وی عنوان کرد: به دلیل آن که پیامبر خاتم(ص)، انسان کامل است، به این ترتیب منشور ایشان نیز شفافترین منشور محسوب میشود، بنابراین این نور ازلی و ابدی در این منشور تجلی اعظم پیدا کرده است. تجلی اعظم نور امالکتاب که مادر همه کتابهای آسمانی و محل جمع قوانین الهی و کائنات است، در منشور وجود پیامبر خاتم(ص) قرآن را به وجود میآورد، اگر چنین برداشتی از ماهیت قرآن داشته باشیم، نوع نگاهمان به قرآن تغییر پیدا خواهد کرد.
استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی افزود: از جمله تبعات و لوازم پذیرش این دیدگاه و نگرش این است که ویژگیهای شخصی یک پیامبر در چگونگی دریافت حقیقت نقشآفرین است، همانطور که ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی مردم و قوم هر پیامبر(ص) در زمان نزول آیات و بعثت ایشان سنجیده میشده است، به همین نسبت نور ملکوتی لوح محفوظ و حقیقت هدایت الهی نیز با ویژگیهای پیامبری که آن را دریافت میکند، متناسب است.
آزاد تصریح کرد: عمده رویکردی که عارفان نسبت به قرآن دارند و آنچه علامه طباطبایی(ره) در ذیل آیه چهار سوره زخرف و آیه هفت سوره آل عمران درخصوص حقیقت قرآن و تأویل بیان میکند، چنین برداشت عارفانهای است. امام خمینی(ره) نیز در جمله معروفی در این خصوص بیان کردهاند: «جبرئیل را نیز پیامبر نازل میکرد» و این حقیقت قرآن و این نوع نگرش به قرآن، راه را برای تفسیرهای عصری، کاربردی و امروزی از قرآن باز میکند که ماهیت قرآن جزء قدیمیترین مباحثی است که در زمینه عقاید اسلامی وجود دارد.
وی اضافه کرد: شهابالدین سهروردی مجموعه وصیتنامهای به فرزند خود نوشته است که در آن این جمله را بیان میکند، قرآن را چنان بخوان که گویی بر خود تو نازل میشود. چنین رویکردهایی به قرآن در دیدگاه ابنعربی و بسیاری از عرفا موج میزند. بیان این دیدگاهها الزاماً به معنی قبول آنها نیست؛ اما تقریری متفاوت از تقریرهای مرسوم را بیان میکنیم که در سنت عرفانی ما سابقه دارد و این سنت عرفانی بسیار کاربستی است و زمینه را برای کاربردی کردن قرآن ایجاد میکند.
اخلاص زمینهساز کشف حکمت در انسانها است
استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی گفت: علامه طباطبایی(ره) «حکیم» را به معنای تجزیناپذیری بیان میکند، به این معنا که این حقیقت جزء نداشته و بسیط است، اما برخی بیان میکنند حکیم به این معنی است که در آن باطل راه ندارد، نکتهای که در این خصوص میتوان بیان کرد این است که «لهوالحدیث» آیه ۶ سوره لقمان در برابر کتاب حکیم آیه دو بیان شده است، این موضوع نشانگر بیان موضوعات محتوایی در این سوره است و مباحث فقهی در این سوره وجود ندارد و به تعبیری این آیه عقاید انسان را بیان میکند.
آزاد با بیان اینکه حکیم صفت خدا و صفت کلام خداست، تصریح کرد: نتیجه سخن و کتاب حکیمانه، حکمت خواهد بود و چنانچه کتاب، که میتوان از آن به عنوان ورودی نام برد، حکیمانه نباشد، در انسان نیز حکمت شکل نخواهد گرفت، روایت «هرکس چهل شبانه روز خود را برای خدا خالص کند و تصمیم بگیرد در این چهل روز نیات او در هر کاری خالصانه برای خدا باشد، خداوند چشمههای حکمت را از قلب او بر زبانش جاری میکند.» نیز در این خصوص بیان میکند که حکمت در دل مؤمن و انسانها وجود دارد، اما برخی عوامل مانع جوشش این چشمهها به سوی زبان، عقل، چشم، گوش، دست و... میشود که اخلاص در راه خدا این موانع را برمیدارد، به عبارتی حکمت در انسانها به وجود نمیآید، بلکه کشف میشود، در بسیاری از آیات نیز دو واژه «کتاب» و «حکمت» در کنار یکدیگر آمدهاند، در برخی از آیات قرآن کتاب بر حکمت مقدم شده و در برخی دیگر حکمت بر کتاب مقدم شمرده میشود.